آوای وشتــــــــــــــــــــــــــــان

سید محمد حسین دریاباری هستم، روزنامه نگار ، نویسنده و مدیرمسئول نشریه گو یه در استان قم .تلفن تماس 09127625987 کانال تلگرام https://t.me/daryabary1339

آوای وشتــــــــــــــــــــــــــــان

سید محمد حسین دریاباری هستم، روزنامه نگار ، نویسنده و مدیرمسئول نشریه گو یه در استان قم .تلفن تماس 09127625987 کانال تلگرام https://t.me/daryabary1339

استاندار جدید قم ضرورتها واولویتها

        استاندار جدید قم ضرورتها واولویتها

بدون شک قم شهری است مقدس ودر روایات اسلامی از این شهر همواره به نیکی یادشده است .مضافا بر این کریمه اهل بیت حضرت معصومه (ع) نیز با انتخاب آن ،به عنوان آرامگاه خویش بر عظمت واهمیت آن افزوده است . از سوی دیگر توجه علما وانتقال علم ودانش از نجف وسایر شهرهای ایران به قم وتاسیس حوزه علمیه ، این شهر به صورت پایگاه دینی ،علمی ،فرهنگی ،اجتماعی وسیاسی مبدل شده است .اما نگاه وتوجه مسوولان ومقامات بلند پایه نسبت به آن متفاوت بوده است . قم دررژیم گذشته به دلیل ناساز گاری با سیاست دین ستیزانه وحضور انقلابیون در آن همواره مورد بی مهری قرار داشت . مردم نیزهرگز انتظار رسیدگی وتوجه آنان به اوضاع گوناگون قم ،توسط رژیم گذشته وان هم به علل گوناگون بوده است رانداشتند . رسیدگی به وضعیت قم توسط رژیم گذشته بدون تردید ایجاد زمینه برای دین زدایی ومعنویت بوده است که مردم با آن موافق نبوده واگر تصمیم بازسازی هم اتخاذ می گردید با استقبال مواجه نمی شد .اما اکنون مردم تلاش وجدیت مضاعف مسوولان در برنامه ریزی جهت رفع نیازها ،خواسته ها ومطالبات منطقی خود چشم دوخته اند .قم تقریبا هفت سال است که نام استان به خود گرفته است وبا حضور آقای طاهایی سومین استاندار، فعالیت خویش را در استان آغاز کرده است . همه می دانند که مشکلات قم بسیار فراوان است وبه سادگی قابل حل نیست .ومردم هم از استاندار جدید انتظار معجزه ندارند .اما خواست وانتظار مردم این است که استاندار بتواند ناکامی های اسلاف خویش را جبران واوضاع نابسامان این استان را سامان دهی کند . قم در نقطه مرکزی کشور واقع شده است . وروزانه هزاران مسافر از چهار گوشه آن ،به اقصا نقاط کشور رفت وآمد می کنند .اوضاع شهر سازی ترافیک ،فقدان امکانات رفاهی وهزاران مشکل پنهان وپیدای دیگر ،چه پرسش هایی را از این شهر مذهبی در اذهان مردم بوجود نمی آورد ؟ مهاجرت وانتقال از این شهر به آن شهر در دنیای امروز تقریبا به صورت پدیده ای عادی تلقی می شود .در حال حاضر مهاجرت هایی غیر معمول تعبیر می گردد.که آسیب های اجتماعی به همراه داشته باشد . نظیر مهاجرت روستاییان به شهرها که در نتیجه آسیب فراوان به اقتصاد واردساخته وتولیدات کشاورزی را کاهش وگسترش شهر نشینی را در پی دارد . قم از جمله شهر هایی است که مهاجرت نوع دوم را فراوان دارد . این مهاجرت هم از استان های دیگر است وهم از اطراف قم . مهاجرت نوع اول به دلیل توصیه روایات مبنی بر اینکه قم مکان امنی برای دینداری در آخر الزمان است تحقق یافته ویا خواهد یافت .به هر تقدیر قلمرو استان قم نه اکنون پهناور است ونه آینده معلوم است که چگونه خواهد بود . بنابراین برای مهاجرت نوع دوم که هزاران پدیده ناخوشایند اجتماعی ،فرهنگی واقتصادی را با خود دارد باید چاره ای اندیشید وبه جای بهره گیری از احساسات از عقل ومنطق کمک گرفت واز معضلات آتی ممانعت به عمل آورد .قم شهری است که در جهان وایران به عنوان مرکزی برای تبیین وتبلیغ معارف دینی شناخته شده است . صدها پایگاه اینترنتی برای مردم جهان معارف اسلامی را بازگومی کند واین شهر پایگاه انقلاب ومحل رشد وتربیت شخصیت های انقلاب محسوب می شود وده ها مزایای دیگر وجود دارد که هر کدام به تنهایی جاذبه ای هستند تا مردم جهان به این استان سفر نمایند . اکنون سؤال این است اوضاع ظاهری استان قم گفته ها ونوشته های ما رازیر علامت سؤال قرار نمی دهد ؟ فقر ونارسایی مشهود وارج ننهادن به کرامت انسانی تلاش های بی وقفه پژوهشگران را نزد جهانیان بی ثمر نمی سازد .؟فقدان مراکز تفریحی سالم وعدم وجودورزشگاه کافی برای بانوان وبالاتر بودن امار افسردگی زنان قم سؤال برانگیز نیست ؟ مردم استان قم در انتظارند تا ببینند استاندار جدید می تواند برای انبوه مشکلات آنان راه حلی پیدا کند .آب آشامیدنی ،توسعه مراکز در مانی ،از جمله روشن شدن تکلیف بیمارستان شهید بهشتی ، کاهش نرخ بیکاری وایجاد امنیت در شان استان قم ،افزایش مراکز دامپروری وبهره وری بهینه از آن وبالاخره تسریع در اجرای طرح های اطراف حرم ،بخشی از دغدغه ی مردم به شمار می رود . در میان مردم این پرسش وجود دارد که آیا استاندار جدید می تواند راهکارهای منطقی برای حل بحران های موجود ارایه نماید؟. اگر راهکاری تدوین شد توان وقدرت لازم برای اجرای آن را دارا می باشد .؟براساس اظهارات استاندار جدید قم ونیز بنا به گزارش مطبوعات محلی آقای طاهایی دراستان های همدان ،سمنان واردبیل در سمت استاندار خدمت کرده است وبسیاری اورا موفق وکار آمد ارزیابی می کنند .شاید مردم قم از آمدن آقای طاهایی بسیار امیدوار شدند وآینده درخشانی رابرای این استان پیش بینی می کنند .البته اینگونه آرزوها دور از دسترس نیست زیرا با تلاش وهمکاری مسوولان ومردم به آسانی دست یافتنی است .اما دست یابی به این آرزو ، در قم ،اموری باید مورد توجه وملاحظه قرار گیرد . نخست اینکه ملاک ومعیار گزینش استاندار از سوی وزارت کشور برای قم چه بوده است ؟ آیا سمنان  ،همدان ،اردبیل وقم از نظر بافت فرهنگی ،اجتماعی ، اقتصادی وسیاسی یکسانند تا با همان معیارها استاندار قم انتخاب شود ؟ اگر همه ی توجه وزارت کشور وتحلیل گران نزدیک به آن ، معطوف به تجربه باشد ،آقای سعادت فاقد تجربه نبوده است بلکه او هم در گذشته استاندار آذربایجان غربی بوده است واینکه اودر قم بدون تنش باقی ماند وآرام آنجا را ترک کرد خود یک موفقیت به شمار می رود .به هرحال معلوم نیست که کارشناسان وزارت کشور با کدام معیار استاندار جدید را به قم فرستادند ولی حدس قوی ونزدیک به یقین آن است که اذعان گردید قم برای اداره شدن نیاز به نیروی کار آمد ،قاطع جسور ومستقل در رای نیاز دارد تا بتواند با قدرت وتوانمندی در برابر انبوه معضلات مقاومت کند .وهیچ چیزرا برتر از اجرای قوانین ومقررات نپندارد .دوم اینکه گزینش مدیران براساس مبانی پذیرفته شده انجام پذیرد ،اساسی ترین مبانی انتخاب مدیر جهت خدمت به مردم ونمایاندن کارآیی استاندار توانایی اودر انجام کار محوله وپاسخگویی اوبه مردم است .در دنیای امروز بومی بودن گره ای از مشکلات عدیده ی مردم نمی گشاید زیرا مدیر فاقد توانایی ،آگاهی واحساس مسوولیت برحجم مشکلات ومعضلات خواهد افزود وده ها پرسش بدون پاسخ برای همگان ایجاد خواهد کرد .منطقی نیست که تصور شودمدیران بومی در سطح کلان و خرد به دلیل بومی نبودن وفقدان آشنایی آنان با مسایل استان قم کارنامه قابل قبولی از خود به جای نگذاشته ویا نمی گذارند

سوم «اینکه قم به دلایل گوناگون از وضعیت مخصوص به خود بر خوردار است که شاید این شرایط برای دیگر استان ها وجود ندارد .در این شهر قدرت بین افراد متنفذ علمی ،فرهنگی اجتماعی ،سیاسی وحتی اقتصادی توزیع شده است به طوری که هر کدام می توانند در برنامه ریزی های کلان شهری تاثیر گذار باشند مثلا می توانند طرحی را متوقف کنند در صورتی که آن را نخواهند وطرحی را که همه نمی پذیرند آنها با قدرت ونفوذ خود به اجرا در آورند . مردم قم مدیری را می طلبند که بتواند مشکلات عدیده شهر را حل کرده ودر برابرقدرت های پنهان وپیدا استقلال رای داشته باشد .اکنون پرسش اساسی مردم قم این است با توجه به اینکه این استان تازه شکل گرفت ونیاز به نیروهای کارآمددارد واز سوی دیگر قدرت همان گونه که خاطر نشان گردید توزیع شده مضافا بر این قم مرکز نقل فرهنگی ودینی جهان اسلام وکشوراست ومخالفان هم در صدد ایجاد تنش اجتماعی ،فرهنگی وسیاسی در آن هستند استاندار جدید می تواند محوریت خویش را کاملا حفظ کند ؟تا در آینده قضاوت شود که آقای طاهایی استاندار مقتدر ،کار آمد وفعال بوده است . البته به نظر می رسد نشست وبرخاست ایشان با اصناف وطبقات مختلف حکایت ازآن دارد که اودر صدد مرتفع ساختن مشکلات واز بین بردن شهروندی طبقه بندی شده ،این شهراست.

                                   سیدمحمدحسین دریاباری

                چاپ شده درنشریه گویه

هیات های نظارت شورای نگهبان از بحران سازی تا عقب نشینی

هیات های نظارت شورای نگهبان از بحران سازی تا عقب نشینی

سید محمد حسین دریاباری – 

 مدیرمسئول دوهفته نامه گویه

اصول متعددی از قانون اساسی جمهوری اسلامی بر حضور گسترده مردم در انتخابات تاکید می کند؛ بر پایه اصل ششم ، امور کشور باید به اتکای آرای عمومی اداره شود . رئیس جمهور ، نمایندگان مجلس خبرگان رهبری ، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضا شوراها از طریق انتخابات برگزیده می شوند . آراء مردم از اهمیت بسیار برخوردار است تا آنجایی که بر اساس اصل ششم و اصل پنجاه و نهم بخشی از امور کشور و تصمیم گیری در باره آن به آرای عمومی مردم سپرده شده است . مباحث قوه مقننه در فصل ششم قانون اساسی مطرح گردیده. اصول شصت و دوم تا نود به وظایف ، اختیارات ، تعداد نمایندگان ، نحوه سوگند آنان و بالاخره وظایف کمیسیون اصل نود پرداخته است . اصول نود و یک تا نود و نهم وظایف و اختیارات شورای نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری ، ریاست جمهوری ، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آراء عمومی و همه پرسی را بر عهده دارد . در قانون اساسی هیچ گونه قرائن و شواهدی که دلالت کند منظور از واژه نظارت, استصوابی است به چشم نمی خورد علاوه بر این در مشروح مذاکرات قانون اساسی که نمایندگان پیرامون اصل مزبور سخن می گفتند هیچ گونه سخنی که دلالت کند نظارت استصوابی است یافت نمی شود . اما نمایندگان خبرگان قانون اساسی کوشیدند تا مرزهای نظارت و اجرا را بطور صریح مشخص نمایند تا بگونه ای که بین نظارت و اجرا تداخل پدید نیاید . اکنون پرسش اساسی برای نخبگان و مردم این است که نظارت استصوابی از کجا ، برای چه و چگونه پیدا شده است ؟ آیا این نوع نظارت حقوق شهروندان را برای اداره امور کشور تامین می کند ؟ و خلاصه اینکه نظارت مزبور بر اساس کدام قراین ، شواهد ، منابع و ماخذ استنباط گردیده است ؟ نظارت استصوابی و برداشتی مشابه آن اجرای اصول دیگر قانون اساسی را که میثاق ملی است با خطر مواجه می سازد . بدون شک نظارت بر اجرای دقیق و صحیح انتخابات بر اساس قانون موجب خرسندی مردم می گردد اما نظارت به شکلی که اکنون اتفاق افتاده نه تنها مبتنی بر قانون نیست بلکه بسیاری از حقوق شهروندان تضییع و اصل جمهوریت نظام را نیز خدشه دار کرده است . عده ای معتقدند هیات های نظارت شورای نگهبان به اسلامیت نظام می اندیشند و توجه چندانی به جمهوریت آن ندارند . این عده برای اثبات تفکر خویش به این اصل استدلال می کنند جناح راست و هیات های نظارت اگر اعتقاد به حضور مردم در عرصه انتخابات داشت بدین شکل سختگیرانه ، مغایر با قوانین و نگرش جناحی عمل نمی کرد و جایگاه مردم را در انتخابات زیر سوال قرار نمی داد . نظارت استصوابی از جمله مسائلی است که در هر دوره از انتخابات نام و پای آن به میان آمده است . این نوع نظارت در دهه ی اول انقلاب رایج نبوده است و اگر این شیوه و سلیقه بر علیه نیرویی اعمال می گردید که با روح قانون سازگار نبود, امام بشدت با آن مخالفت می نمود . این نوع برداشت و استنباط از نظارت بخش زیادی از نیروهای مخلص و فداکار این مرز و بوم را از خدمت به ایران محروم ساخت . این نگرش توانست با بر چسب ها و مارک های گوناگون شماری از فرزندان ایران و انقلاب اسلامی را به حاشیه رانده و یا به دامن دیگران پناه دهد . حال مصلحت در آن است که دلسوزان نظام و کشور با این اندیشه که جز خسارت و زیان چیز دیگری به دنبال ندارد مبارزه کرده و از فرار مغزها و اندیشه ها ممانعت به عمل آورند . همه مسئولان در سخنرانیها ، بیانیه ها و شعارها مردم را دعوت به اجرای قانون می نمایند و قانون ملاک و معیار اصلی در برقراری نظم ، امنیت ، پیشرفت و توسعه قلمداد میگردد . و حال آزمایش بزرگی در پیش روی مسئوولان وجود دارد که آیا آنان هم در برابر مردم و حقوق شهروندان ملاک اصلی و معیار برتر را قانون و اجرای صحیح آن می پندارند ؟

هیات های نظارت شورای نگهبان بر اساس چه قانونی در آستانه انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی حقوق شهروندان ، اعم از انتخاب کننده و انتخاب شونده را مورد تهدید و تعرض قرار داده اند ؟ و آبرو  وحیثیت بسیاری را در میان مردم با علامت سوال مواجه ساخته اند ؟ شمار بسیاری از آنان تریبونی هم ندارند تا از خود دفاع کنند . هیات های نظارت تصور می کنند که تنها آنان به دلیل وابستگی به شورای نگهبان موجه ، محترم و برخوردار از فضایل اخلاقی اند و با غیر آنان هر طوری که برخورد شود موجه و منطبق با شأن آنان است . گویا اینان تصور می کنند آبروی آنان با دیگران تفاوت دارد و هر نوع نگاه و برداشت آنان عین دین است . مردم حق دارند که بپرسند اگر ملاک و معیار اصلی در انتخابات اجرای صحیح قانون است تحمیل ملاکها و معیارهای غیر قانونی در تأیید و یا رد صلاحیت توسط هیات های نظارت شورای نگهبان به چه منظور صورت می پذیرد ؟

آیا شورای نگهبان این ملاکها و معیارها را قبول دارد ؟ اگر موافق با ملاکها و معیارهای مزبور نیست چرا اقدام به تکذیب و رد آن نمی نماید ؟ در نهایت باید از آنان پرسید تجدید نظر تدریجی و عقب نشینی گام به گام بر اثر فشارهای سیاسی مناسبتر است یا به کار بستن ملاکها و معیارها ی مصرح در قانون ؟ بسیاری از کارشناسان بر این باورند که شورای نگهبان در صدد یافتن راه حلی است که بتواند مشکل پدید آمده توسط هیات های نظارت را جبران کند . بیانات مقام معظم رهبری که همواره مشکلات مسولان را حل کرده است این بار نیز تأثیر عمیقی بر دیدگاههای شورای نگهبان گذارده است و آنان را به تجدید نظر و واقع بینی دعوت کرده است .

فشار افکار عمومی ، اطلاع رسانی سریع مطبوعات و تحصن نمایندگان مجلس شورای اسلامی ، هیات های نظارت شورای نگهبان را ناگزیر به اظهار عقیده متضاد و مغایر هم در زمینه های رد صلاحیت کرده است . از سوی دیگر بر اساس پاره ای از گزارشات بیش از هشتاد نفر از نمایندگان فعلی رد صلاحیت شده اند این رد صلاحیت می تواند پیامدها و تبعات دشواری را به دنبال داشته باشد . از جمله اینکه بسیاری از قوانین با حضور و رأی آنان به تصویب رسیده و شورای نگهبان آن را مورد تأیید قرار داده است . اکنون که مشخص گردید آنان از صلاحیت برخوردار نیستند تکلیف آن قوانین چیست ؟ بسیاری از ناظران سیاسی و تحلیلگران مسایل حقوقی معتقدند باید فشار به طور منطقی و معقول تا جایی تداوم یابد که متفکران افراطی که در چارچوب قانون نمی اندیشند و باورهای خارج از مدار قانون را ملاک عمل قرار می دهند ، یا به قانون گرایی روی آورند ، یا حداقل منافع ملی را لحاظ کنند و بیش از این ملت و کشور را در عرصه های بین المللی ناکار آمد و متضرر نسازند . گویا هیات های نظارت مسئولیتها را طبقه بندی نکرده تا مقدار احراز صلاحیت نیز بر اساس آن طبقه بندی گردد . تردیدی وجود ندارد که مسئولیتها مختلف و گوناگون است و از مراتب متنوع نیز برخوردار است بدون شک مراتب و میزان داوطلبان و متقاضیان مسئولیتها نیز متفاوت می باشد . برای روشن شدن نکته مزبور باید به آمار ذیل توجه کرد . بر اساس گزارشات مندرج در مطبوعات، آمار وزارت کشور نشان می دهد هشت هزار نفر برای نمایندگی نام نویسی کردند هیات های نظارت سه هزار و ششصد نفر را حذف کرده است همچنین بر اساس این گزارش قریب به یک هزار و دویست و هفتاد نفر صلاحیت آنان احراز نشده است .

همان طوری که قبلا اشاره شد بیش از هشتاد نفر نماینده فعلی در میان رد صلاحیت شدگان می باشند و همچنین گفته می شود ده هزار معتمد که برای کار محوله پیشنهاد شدند صلاحیت آنان نیز رد شده است . حال مردم حق دارند پرسش هایی را با هیات های نظارت شورای نگهبان در میان گذارند . نخست اینکه عدم احراز صلاحیت و حذف داوطلبان مسئولیتها بر اساس مدرک و سند مصرح در قانون بوده است ؟! دوم اینکه داوطلبان و متقاضیان مسئولیت شرایط لازم را داشته اند ولی برای شما احراز نشده است یا نداشته اند ؟ سوم اینکه بسیاری از رد صلاحیت شدگان که نمایندگان فعلی اند و بدلیل عدم التزام عملی به اسلام رد شده اند قوانینی که با حضور و رأی آنان تصویب گردید چه حکمی دارد ؟! چهارم اینکه معتمدان رد شده ایثارگر ، جانباز ، دارای پست های مختلف در جمهوری اسلامی و از همه مهمتر همگی مسلمان بوده اند چرا هیات های نظارت در مورد آنان دست به چنین کاری زده است ؟! و بالاخره اینکه حرکت های نسنجیده محاسبه نشده تبعات و پیامدهای دشواری برای نظام و کشور پدید می آورد که به آسانی نمی توان زیان و خسارت آن را جبران کرد . در طول چند سال اخیر کشورمان شاهد فشارهای دشمنان خارجی است جناحهای سیاسی که باید با ایجاد راه کارهای مناسب دولت و ملت را در مقابل آن یاری دهند متأسفانه هواداران آنان در برخی از نهادها بحران می آفرینند و فشارهای خارجی بر کشور را تشدید می نمایند و کشور را مجبور به پرداخت هزینه های سنگین تر میکنند . یک روز صدور حکم اعدام برای استاد دانشگاه ، روزی فشار بر دانشجویان و بالاخره روزی رد صلاحیت فله ای ، چرا کشور ما باید هر بار شاهد حرکتهایی باشد که آرامش آن به تنش و التهاب تبدیل شود . بحرانهایی که برخی جناحهای سیاسی و شماری از مقامهای قضایی و هیاتهای نظارت پدید می آورند بدون شک عقلا و اندیشمندان سلیم این گروهها آن را تأیید نمی کنند زیرا نیک می دانند این تنش ها و بحرانها هزینه های هنگفتی به کشور تحمیل می کند . اما توصیه به همه کسانی که به سربلندی و موفقیت ایران اسلامی می اندیشند آن است که باید از اتفاقات التهاب آمیز و تنش زا پیشگیری کرد . بیست و پنج سال از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد مردم ما هر سال شاهد انتخابات مجلس شورای اسلامی ، رییس جمهور ، مجلس خبرگان رهبری و اعضای شوراها هستند . نیروهای سیاسی کشور باید با قدرت و شدت فراوان از دخالت تبلیغاتی, سیاسی و فرهنگی بیگانگان در امور داخلی ایران ممانعت به عمل آورند ، این کار بزرگ تنها با وحدت ملی ، عمل به قوانین ، رقابت سالم در عرصه انتخاباتی و حضور گسترده مردم در صحنه های گوناگون امکان پذیر است .

 این مقاله علاوه بر سایت نقشینه درگویه هم بطورهمزمان چاپ شده است

4 بهمن، 1382

کد :89

نردبان ترقی منطق یا خشونت

نردبان ترقی منطق یا خشونت

پیش از وقوع دوم خرداد شش دوره انتخابات ریاست جمهوری و پنچ دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در کشور برگزار گردید . نامزدان و قهرمانان عرصه انتخابات دهه نخست امکان اعلام پاره ای از شعارهای فعلی را نداشتند زیرا کشورمان در بحران جدی بوده و تمامیت ارضی و حیثیت ملی در خطر بود. اما داوطلبان سالهای 1368 که زمینه برای اجرای قانون فراهم بود نه تنها قانونگذاری شعار محوری آنان نبوده بلکه بر اعمال نسبی و تدریجی آن هم تاکید نورزیدند.

بهره جویی از اعتبارات و امتیازات موجب گردید قانون گرایی وعمل  به آن به فراموشی سپرده شودانتخابات دوم خرداد محوریترین شعار خویش رااجرای قانون بیان کرد که مورد تا یید مقام معظم رهبری و آرا ملت قرار گرفت آن حماسه بزرگ بر این نکته انگشت گذارد که می توان در چارچوب قانون واحترام به آن رای و نظر خویش را به هر نحو ممکن اما بدور از خشونت و درگیری بیان نمود.

پس از دوم خرداد وزارت کشور وسایر نهادهای ذی ربط مکلف شدند امنیت لازم را برای هر نوع سخنرانی و گردهمایی مسالمت آمیز و به دور از خشونت فراهم سازند. اما ابزارهای عقیده و بیان اندیشه پس از دوم خرداد بطور روز افزون در جامعه صورت پذیرفت . اگر چه در پارهای از موارد نشستها و گردهمایها به خشونت انجامید . بدون شک عاملان خشونت توجیه نبوده و از اعماق  وقایع و حوادث بی خبرند زیرا در جوامع امروز بیان اندیشه که مخل به نظم عمومی نباشد چه اینکه درست باشد یا نادرست امری عادی و معمول است . مجریان قانون باید به عوامل محرک که در پشت صحنه نهفته اند و از خشونت و قانون شکنی بهره می جویند شناسایی و آنان را مجازات نمایند . چرا که متاسفانه خشونت سازان با شعارهای مقدس که مورد قبول ملت نیز هست نظم و تفاهم ملی را بر هم می زنند خشونتهایی که تا کنون آفریده شد و به اقتدار ملی و روحیه قانونگرایی مردم ضربه وارد خواهد ساخت.

قوه قضاییه هنوز واکنش مردم پسند و شجاعانه در قبال این عمل نشان نداده است . اکنون مردم و ناظران سیاسی می خواهند بدانند که قانون شکنان و خشونت آفرینان از اجرای دقیق قانون چه زیانی می برند .که حریم ان را میشکنند . قم که پایگاه علم و معرفت و مرکز نقد و بررسی اندیشه های علوم گوناگون است سزاوار است که عظمت و شکوه دیرینه اش به دست شماری اشخاص ناآگاه خدشه دار شده و صدمه ببیند ؟

حوادث خشونت آمیز در قم هنگامی که رخ داد که سالروز شهادت امام صادق رئیس مذهب جعفری بوده و مردم در ایام مبارک فجر سر گرم برگزاری مراسم پر شکوه آن ایام خجسته بودند مضافابر این مقام معظم رهبری پیام گویاو وحدت آمیزی به مناسبت بیستمین سالگرد انقلاب اسلامی خطاب به ملت و گروهها صادر فرمودند .

اکنون سوال این است که چرا خشونت جویان و حامیان آنان مهمترین محور پیام مقام معظم رهبری را نادیده گرفتند وبه نصایح دلسوزانه ایشان گوش فرا ندادند؟ آیا با خشونت و رها ساختن منطق مشکلات اقتصادی اجتماعی و فرهنگی بهبود می یابد ؟آیا شبیخون فرهنگی غرب که با پیچیده ترین و مدرنترین ابزار صورت می پذیرد با ضرب و شتم این یا آن خنثی می گردد.

آیا منطق و مشی پیشکسوتان ما برای حل معضلات  جامعه شیوه ومنش شمابوده است؟

طراحان و مجریان خشونت بدانند نردبان ترقی و سعادت بشرتنها در پیروی از قانون و ارائه نطق است نه روی آوردن به خشونت.

سعادت بشر تنها در پیروی از قانون و ارائه  منطق است.

سال اول / پیش شماره پنچم / نیمه اول اسفند 1377

                                                                    سیدمحمدحسین دریاباری

انتقاد ممنوع تملق مجاز

انتقاد  ممنوع  تملق مجاز

در پی افزایش  انتقاد به نحوه عملکرد دولت نهم ، از سوی احزاب ، گروهها و مطبوعات ، ظاهراً دولت و قوه قضائیه به فکر چاره جویی افتادند . نامه اخیر علامحسین الهام سخنگوی دولت به دادستان تهران را می توان در همین راستا ارزیابی کرد . از سوی دیگر عملکرد ضعیف دولت در عرصه داخلی اگر توسط احزاب ، گروهها و مطبوعات بشدت مورد نقد قرار گیرد در انتخابات خبرگان و شوراها ممکن است یک پارچگی موجود تضعیف و کاهش یابد . بنابراین چاره اندیشی یک ضرورت تلقی می گردد . شاید تصمیم برخی از گروهها که در انتخابات گذشته نتوانستند موفق شوند و ظرف یک سال به بازسازی خویش مشغول بوده و اکنون اعلام کردند نقد صریح خویش به دولت را از سر خواهند گرفت ، نظیر جبهه مشارکت ایران اسلامی به این موضوع کمک کرده باشد . در نامه علامحسین الهام خاطر نشان شده است که مطبوعات با انتشار اخبار جعلی تمام دولت را نبهکار مالی معرفی می کند ؟ وی با اشاره به برخی از سایت های اینترنتی و روزنامه ها افزود : در روز نامه ای به راحتی سر مقاله نوشته می شود و رئیس جمهور کشور که در داخل و خارج کشور به پاکدامنی و سلامت مالی شهره است متهم می کند ؟ وی با این بیان نتیجه ای می گیرد که اکنون تبعات  و پیامدهای آن در حال آشکار شدن است .

ایشان به عنوان سخنگوی دولت و کسی که برای اجرای اصول قانون اساسی سوگند یاد کرده است می گوید : دادستان معظم تهران لابد منتظر شکایت است ! اگر چنین است سخنگو و رئیس شورای اطلاع رسانی دولت اعلام حرم می کند و تقاضای تعقیب عاملین افترا و نشر اکاذیب را طبق موازین شرعی و قانونی دارد . این نامه تهدید آمیز در حالی به دادستان تهران نوشته شده ، که مطبوعات بر اساس دلایلی کوشیدند رعایت موازین و مقررات را در دستور کار خویش قرار دهند . بخش عمده ای از مطبوعات و خبر گزاری ها متعلق به جناح راست و اصول گرایان است که بدون شک از مواضع دولت حمایت می کنند . رسانه ملّی و مطبوعات دولتی هم که در اختیار دولت قرار دارد و به تبلیغ و ترویج مواضع  دولت و جناح حالم می پردازد . در این میان مطبوعات و خبر گزاری های مستقل و مخالف سیاست دولت ناگزیر است به انتقاد عملکرد دولت مبادرت ورزد . این دسته از رسانه ها هم به چند دلیل از انتقاد شدید به دولت و جناح حاکم خودداری می ورزند . نخست اینکه شماری از این مطبوعات و خبر گزاری ها معتقدند که دولت هنوز بر قدرت مسلط نشده و کادر مدیرانش تکمیل نگردیده و نیز زمان قابل توجهی سپری نگردید تا بتوان به ارزیابی عملکرد آن مبادرت وزید . به همین دلیل راه کار ارایه می دهند و یا اطلاع رسانی می کنند ، این بدان معنی نیست که انتقادی متوجه دولت نیست و عملکرد او مطلوب است

دوم اینکه شمار دیگری از مطبوعات نزدیک به اصلاح طلبان با نوعی ترس و وحشت مواجه شدند و خود را به خود سانسوری وا داشته اند .این دسته از مطبوعات قبل از تهدیدات چیزی علیه دولت نمی نوشتند و اکنون با این فشار برای ننوشتن و انتقاد نکردن و گاه دست زدن به تملق عذر موجه پیدا کردند . نکته ای را که باید خاطر نشان ساخت این است که چرا دولت و قوه قضائیه با مسایل در چارچوب و مجاری قانونی برخورد نمی کنند؟ قانون مطبوعات برای چه چیزی تدوین شده است ؟ مگر نه این است که مخاطب آن مطبوعات هستند مردم می پرسند چرا و چطور تعداد خاصی از مطبوعات همواره مورد تعقیب دستگاه قضایی بوده و هستند ؟ بهر تقدیر می توان نتیجه گرفت که مطبوعات زبان مردم اند آیا مطبوعات امروز خواست و اراده مردم در زمینه های گوناگون را منعکس می نمایند ؟ بنظر می رسد دولت احمدی نژاد و مدیرانش تمایل چندانی به پاسخگویی ندارند اگر چه شخص رئیس جمهور همواره تاکید می کند که اگر مردم ناتوانی ، ناکارآمدی  واحیانا تخلف ازمدیران  وی رادر سراسرکشورمشاهده کردنداطلاع دهند به محض دریافت اطلاعات موضوع پیگیری خواهد شد این سخن گام مهمی برای اصلاح مدیران بشمارمی رود. ولی آنچه که مهم است این است که رییس جمهورمدیرانش رابه پاسخگویی وادارنماید.هرچیزی که ازآنها سوال شد پاسخ گویند،نه هرچه راکه خودمی خواهندبگویند.هرچه دولت احمدی نؤادزمان سپری می کند  برخی ازواقعیت هاخودرامی نمایاند.نخست اینکه درتبلیغات بطورگسترده دولت نهم مردمی معرفی  شد.آیا مردمی بودن معنایش این است که مسئولان صرفادرمیان مردم باشند؟.پس به خواسته های آنان درزمینه های گوناگون ،چه کسی بایدرسیدگی کند؟ مگرمطبوغات ورسانه هامشکلات را بیان مکنندوانواع آن راباشیوه های مختلف ترسیم منمایند،همه ی اینها متعلق به مطبوعات ،رسانه هاوگروههای سیاسی است؟.بایدپذیرفت حل مشکلات مردم عزم ملی می طلبد،هیچ یک ازدولتهاازهرجناح به تنهایی توان حل ان را ندارد. بنابراین دولت نهم رویکردخویش نسبت به مطبوعات رابایداصلاح کند.

دوم اینکه هرچه زمان میگذردوبه جلو می رودوسعت دیدونگرش بلندآقای خاتمی نسبت به مطبوعات ورسانه ها آشکارترمی شود.زیراخاتمی هم خودوهم دولتش رادربرابرمردم ونمایندگان آنها اولا وثانیا نسبت به مطبوعات که زبان مردم اندپاسخگومیدانست وهمواره خواستارنقد منصفانه به عملکرددولت بوده است. اگرکسی مطبوعات جناح مقابل خاتمی را ملاحظه کندچهره ورفتارآنان بخوبی ارزیابی می شود.آقای خاتمی همواره  به مطبوعات هم تاکیدمی کردکه بایدمجری قانون وپاسخگودربرابرآن باشند.صاحبنظران یکی ازبزرگترین شهامت خاتمی رادرهشت سال ریاست جمهوری پاسخگوبودن اوودولتش به مردم ومطبوعات ونمایندگان منتخب ملت ارزیابی می کنند.مضافابراین خاتمی درطول هشت سال مطبوعات رابه خاطرنقدبه دولت وعملکرداوموردفشاروتهدیدقرارنداده است.شماری از صاحبنظران این شیوه خاتمی رابا دکترمصدق مقایسه می کنند که حتی یک بارهم علیه مطبوعات اقدام به شکایت نکرده است. البته نفس عمل وشیوه مورد نظراست وگرنه حجم مطبوعات ورسانه هاازجهت کمی وکیفی  امروزبا دیروزقابل مقایسه نخواندبود.

سوم اینکه نامه سخنگوی دولت که آغازی برای فشارمطبوغات بشمارمی آیدبامخالفت آبادگران  واصولگرایان مواجه شده است . بدون تردیدتعطیلی وتوقیف شرق، نامه ،حافظ وخاطره هم معلوم نیست مورد استقبال همه ی اصولگرایان وآبادگران  روبرو شود. زیراآنان اکنون دردرون قدرت بوده ودرتصمیم سازی وتصمیم گیری امورجامعه نقش اساسی وکلیدی دارند، بنا براین بخوبی ازپیامدهاوتبعات این اتفاقات واقفند. به یقین آنان تاکید خواهند کردکه بامطبوعات درچارچوب قانون وبرابرتخلف برخورد گردد.چراکه اکنون دولت برای دست یابی به اهداف ازپیش تعیین شده نیازبه آرامش،همکاری ، تلاش وهمدلی همه گروهها،احزاب ومطبوعات دارد. معمولا هیات دولت در استانهامصوبات فراوان داردآقای احمدی نژاددرگفتگوبا خبرنگاران همواره ازرسانه هاومطبوعات درخواست میکندضمن اطلاع رسانی دقیق پیگیرمراحل اجرایی وچندوچون موضوع باشندآیااین سخنان رییس جمهوربانامه آقای الهام واقدامات هیات نظارت برمطبوعات منافات ومغایرت ندارد؟ پیگیری ودنبال کردن موضوع انتقادرانیزبه همراه دارد. براین اساس رییس جمهو ر، رسانه های منتقد منصف راپذیرفته وانتقادسازنده راارج می نهدامااطرافیانش ظاهراانتظارتملق وچاپلوسی  ازمطبوعات رادارندوازان دلگرم وخرسندحواهندشد.

                                         سیدمحمدحسین دریاباری

مجلس شورای اسلامی ، شورای نگهبان وانتظارات مردم

مجلس شورای اسلامی ، شورای نگهبان وانتظارات مردم

قانون اساسی جمهوری اسلامی به عنوان میثاق ملی یادمی شود وهمه ی گروه ها ، احزاب وجناح های سیاسی خود را مؤظف ومکلف می دانند که در چار چوب آن برای تامین حقوق اساسی ومشروع ملت وپیشرفت جامعه گام بردارندقانون اساسی که عصاره فضایل ملت است حقوق بنیادی ملت را معین ومشخص کرده است.اصل نخست قانون اساسی تا اصل چهل ودوم به بررسی وبیان حقوق اساسی ملت پرداخته است .پس از آن نهادها وشخصیت هایی که باید پاسدار ومجری این حقوق وحافظ منافع ملی باشند را معین وقلمرو اختیارات ووظایف آنان را تبیین کرده است .تردیدی وجود ندارد که اجرا وعمل همه ی نهادهای قانونی بویژه قوای سه گانه به اصول آن نه تنها اختلاف ،شکاف وتعارض بین آنان پدید نمی آیدبلکه به موجب آن وحدت رویه ونگاه منطقی به منافع ملی رادر اندیشه مسؤولان ذی ربط تقویت خواهد کرد .اصول مختلف قانون اساسی وظایف واختیارات قوه ی مقننه که بطور مستقیم منتخب مردم اند را تشریح کرده است .از سوی دیگر جایگاه ،وظایف واختیارات شورای نگهبان نیز تشریح وتبیین شده است .اصول قانون اساسی در تمام زمینه ها مانند سایر متون حقوقی شفاف وقابل فهم است امادر جایی که اصلی از اصول نیاز به تفسیرداشته باشدتفسیر آن به عهده ی شورای نگهبان گذارده شده است .وشاید هم این امر بدین جهت باشد که قانون اساسی در حکومت اسلامی برخلاف شرع مقدس تفسیر نشود.پرسش اساسی وبنیادی افکار عمومی این است که با وجود قانون اساسی مترقی وتعیین وظایف همگان از سوی آن پس این همه اختلاف وشکاف از کجا وبرای چه چیزی بین نهادهای مسوول بویژه مجلس شورای اسلامی وشورای نگهبان بروز می کند ؟ برداشت افکار عمومی از اختلاف نظر آن دو نهاد عادی ومعمولی تلقی نمی شود .البته خود نمایندگان وشورای نگهبان نیز به همین نتیجه دست یافته اند .نمایندگان مردم بر پایه وظایف خویش صبح ها گرد هم می آیند وبه طرح های پیشنهادی خود ولوایح ارسالی دولت را تصویب می کنند .واما شورای نگهبان نیز بر اساس وظایف خویش عصر آن روز یا روز بعد با جلسات طولانی به رد مصوبات نمایندگان می پردازد. آیا تاکنون بویژه در دوره ششم مجلس شورای اسلامی این دونهاد به برداشت افکار عمومی وخواسته های مشروع آنان ملاحظه وتوجه کرده اند ؟آیا هیچگاه اندیشیدند که مردم درباره رفتار وعملکرد آنان چگونه قضاوت می کنند ؟زیرا مردم برای رفاه وآسایش خویش وسربلندی ایران به این دو نهاد امیدها بسته اند .آیا هیچ وقت اعضای دو نهاد به فکر افتادند که تاریخ در آینده درباره عملکرد آنان به چه کیفیت داوری خواهد کرد ؟آیا تاریخ برای همه آیینه ی عبرت ومدرسه ی پند نیست ؟اخیرا حوادثی در صحنه های سیاسی داخلی ایران پدید آمده که موجب شگفتی وتعجب مردم وتحلیل گران امور حقوقی وسیاسی شده است نمایندگان استان گلستان متاسفانه در سانحه ی هوایی همگی به رحمت حق پیوستند .وزارت کشور براساس قانون ، زمان برگزاری انتخابات آن استان را اعلام کرد .شورای نگهبان که نظارت برانتخابات وبررسی صلاحیت نامزدها را برعهده دارد به جای افزایش زمینه های رقابت دست به رد صلاحیت کاندیداهای برجسته زده است .وعلل رد صلاحیت را نیز اعلام نکرد. همین موضوع جناح مقابل را به واکنش در مجلس واداشته است .ناظران وکارشناسان می گویند شورای نگهبان می توانست به مقررات وقوانین پیشین عمل کند وبحرانی که بوجود آمد از آن ممانعت بعمل آورد.شورا ی نگهبان بر تصمیمات خویش پای فشرد مجلس نیز در این هنگام در مقام پاسخ براساس قانون برآمد که متاسفانه چندان به جا ومنطقی نبوده است .زیرا طرح سه فوریتی که فوریت آن هم نشان از اهمیت وضرورت دارد برای هفت تن از نمایندگان در استان بکار گرفته شد .با توجه به سابقه یک  سا له این دو نهاد در اختلاف بر سر قوانین ،کشمکش بین آن دو شدت یافت وکار به مجمع تشخیص مصلحت نظام کشید.نمایندگان مجلس وافراد رد صلاحیت شده خواهان مستندات قانونی از شورای نگهبان هستند.اما شورای مذکور از این درخواست منطقی وپذیرفته شده خودداری می نماید ومحتمل به نظر می رسد این شورا براین باور است که افکار عمومی مانند گذشته هر چه بگویند وبخواهند بدون چون وچرا وارایه استدلال خواهند پذیرفت. این در حالی است که برخی از قوانین ومقررات ، آن شورا را دعوت به بیان علت رد وارایه استدلال بطور مکتوب به رد صلاحیت شدگان می کند جامعه ی امروز به دلیل توسعه وگسترش ابزار ارتباطی وافزایش امکانات تبلیغاتی ، اخبار وگزارش ها را از یک منبع دریافت نمی کنند .علاوه براین مردم جامعه همه ی حوادث پیرامون خویش را مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهند .بنابر این همه شواهد وقراین نشان می دهند که افکار عمومی از یک منبع الگو نمی پذیرد بنابراین همه نهادهای دولتی بویژه شورای نگهبان باید در اطلاع رسانی قویتر ونیرومند تر ظهور یابد.عده ای از صاحب نظران معتقدند مجلس شورای اسلامی وشورای نگهبان خواسته یا ناخواسته متاثر از افرادی هستند که احساسات آنان بر عقلانیت شان چیره شده است این ها که از تند روان جناح های سیاسی اند . خود را به مراکز ومؤسسات مطبوعاتی نزدیک کرده اند وبا کمال خشونت واسا ئه ی ادب به نهادهای قانونی وپذیرفته شده ملت ، توهین روا می دارند . اینان قانون گریزی وخشونت را در نوشته های خویش ، جایگزین نقد وانتقاد سازنده در پرتو قانون ساختند .نویسندگانی که هیچ گونه تعهد ،پای بندی وعلاقه به منافع ملی از چهره شان نمایان نیست بلکه منافع گروهی وجناحی در نوشته های آنان برمنافع ملی ترجیح دارد . آیا نویسندگانی که اوضاع امروز را به دوران بنی صدر تشبیه می کنند ونمایندگان منتخب مردم در دوره ششم مجلس غاصب تلقی می شوند .  این گروه از نویسندگان وقلم بدستان منافع ملی را درک می کنند تا برای آن ارزش قایل شوند ؟در صورتی که این دسته به منافع خویش از این طریق دست نیازند جایگاه شورای نگهبان را نیز تضعیف می کنند ؟نمایندگان این دوره هم با نظارت اعضای شورای نگهبان به  تایید مردم رسیدند نتیجه آنکه این گروه از نویسندگان با مردم که صاحبان اصلی قدرت هستند مشکل دارند .آیا کارشناسان دو نهاد یاد شده در میان مردم پا گذارده وبه مطالعه ونظر سنجی پرداختند تا قضاوت آنان را درباره  ی عملکرد خویش در یابند ؟بدیهی است که نتیجه ، هوده ، ثمره وتلاش شما سرانجام باید دستاورد محسوس وتحقق خارجی وعینی برای مردم داشته باشد .گزارش ساعت ها کار وجلسات ممتد ونقد وبررسی غیر ضروری وبدون نتیجه ی واقعی ، افکار عمومی را قانع نخواهد ساخت . آیا مردم مانند مجلس وشورای نگهبان اندیشیده وباآن مصوبا ت آسوده خاطر می شوند ودر ورای آن سخنی دیگر ندارند ؟!برخی از نظریه پردازان که زمانی یکه تاز فکر واندیشه بودند وبا تنوع وتکثر گرایی مخالفند وبراین نکته پای می فشارند که همه باید از یک رشته فکری بهره برند می کوشند از مقدسات ومبانی دینی بهره جویند وآن تفکر را اثبات کنند .اکنون سؤال این است که چرا متولیان دین وصاحب  نظران از بهره گیری بی رویه از مقدسات وهزینه ی آن برای منافع گذرا مبارزه نمی کنند ؟آیا این شیوه در آینده خسارات جبران ناپذیر به جوامع دینی ،ایمان وباورهای مردم وارد نخواهد ساخت ؟روزنامه نگاران ونویسندگانی که شورای نگهبان ومجلس را به جای دعوت به اجرا وپای بندی به قانون ،به انتقام فرا می خوانند ؛در صدد تضعیف نهادهای مصرح  در قانون اساسی نیستند ؟مردم امروز انتظارات فراوانی از مجلس ،شورای نگهبان ،قوه ی مجریه وقضاییه دارند هیچ یک از قوا به تنهایی نمی تواند به این انتظارات پاسخ گوید .ایران در آینده نزدیک از جوانترین کشورهای جهان خواهد بود جوانانی که از تحصیلات عالی بر خوردارند ودر جستجوی کار وشغل اند آیا برای این موضوع حیاتی که همواره مورد تاکید رهبری است تدابیری اندیشیده شده است ؟فقر وناداری که هرروز به اشکال گوناگون چهره کریه خویش را به جامعه ما نشان می دهد برای زدودن آن گامی برداشته شده است ؟اعتیاد وآلودگی به مواد مخدر که در بدترین اشکال ،جوانان مارا به کام خویش فرو می برد راهی مناسب برای مبارزه با آن تدوین شده است ؟سن ازدواج دختران وپسران به دلیل شرایط سخت اقتصادی روز به روزافزایش وبه تبع آن برحجم مفاسد جامعه افزوده می شود کدام نهاد برای حل این موضوع گام اساسی برداشته است ؟آمار نشان می دهد که طلاق وجدایی وبه عبارت دیگر فروپاشی بنیان خانواده همواره روبه  رشد است وبه 25%رسیده است کدام نهاد مؤظف به حل این معضل اجتماعی است ؟وخلاصه فاصله طبقاتی ،تبعیض روز افزون وده ها مشکل دیگر امید مردم به زندگی را به سوی ناامیدی سوق می دهد کدام نهاد وقوه باید معضلات فوق را حل کند ؟مجلس، شورای نگهبان ، قوه ی مجریه ،قوه ی قضاییه ویا همه در این امور مسؤولیت دارند ؟به هر تقدیر امروز وهمیشه مردم مجلس را خانه ی ملت می دانند وهرگز راضی به تضعیف آن نیستند . تنها مجلس است که اراده ی عمومی ملت بوده واراده ی آنان را نمایندگی می کند تا هنگامی که مردم اراده ی خویش را در ک می کنند موانع موجود برسر راه فعالیت آنان را نیز به خوبی درک می کنند .وقتی که مشروعیت همه نهادها از قانون اساسی است مجلس نیز یکی از آن نهادها است از کجا وبه چه دلیل این نهاد بر خاسته از قانون اساسی ورای ملت باید تضعیف شود ؟مسؤلان مربوطه مؤظفند بررسی کنند که علت کاهش حضور مردم در انتخابات ، ناشی از چیست ؟پس از یافتن علل وعوامل آن به مبارزه با آن برخیزند . شاید بتوان گفت یکی از علل عمده ی آن نارضایتی مردم از عملکرد مسؤلان است . زیرا مردم با هزاران امید به پای صندوقهای رای می آیند اما پس از یک دوره قانونی هیچ یک از اهداف وخواسته های خویش را تحقق یافته نمی بینند .این دوره زمانی با گفتگوهای تند وخشن مطبوعاتی در جهت دفاع از خواسته های مردم بدون دستاورد خارجی وعینی خاتمه می یابد.

سید محمد حسین دریاباری

چاپ شده در نشریه گویه

مروری بر حیات علمی ،قضایی ومواضع سیاسی آیت الله خلخالی

          مروری بر حیات علمی ،قضایی ومواضع سیاسی آیت الله خلخالی

آیت الله شیخ صادق خلخالی ،اولین حاکم شرع انقلاب اسلامی ،روز پنج شنبه ششم آذرماه در پی عمل جراحی به دلیل کهولت سن در بیمارستانی در تهران دار فانی راوداع گفت وبه دیار باقی پیوست .اومدت ها از بیماری قلبی ومغزی رنج می برد. ایشان پس از نمایندگی مجلس شورای اسلامی از سیاست کناره گیری کرده وسال های اخیر در قم سرگرم تدریس وتالیف فقه بوده است .شماری از تحلیل گران براین باورند که تفکر ودید گاه های آقای خلخالی در دهه ی سوم انقلاب کاربرد وطرفدار چندانی ندارد .بدین سبب جناح های سیاسی موجود حاضر به دفاع از اندیشه ها وعملکرد وی نیستند .بدین سان اوعملا در سال های اخیر زندگی رادر انزواسپری کرده است .مضافا براین آقای خلخالی به دلیل قاطعیت منحصربه فرد وصراحت لهجه در بیان مسایل سیاسی ،فرهنگی ، اقتصادی واجتماعی در میان گروه های راست و نیزنیروهای ملی –مذهبی مخالفان قدیمی وریشه ای داشته است . افزون بر این مدافعان دروغین حقوق بشر که باانقلاب اسلامی وملت ایران هنوز آشتی نکرده وهمچنان علیه اولین حاکم شرع انقلاب اسلامی به تبلیغ وجعل اکاذیب مشغول است . حجم بدبینی نسبت به ایشان را چندین برابر ساخته است . از این رو مقامات ورهبران انقلاب اسلامی در سطوح مختلف چاره ای جز تایید دیدگاه های انقلابی واعمال پیشین اوندارند  وباید دست آوردهای دهه ی نخست را ارج نهاده وبرآن مهر تایید گذارند .زیرا شخصیت علمی ،سیاسی واجتماعی آیت الله خلخالی برکسی پوشیده نیست . او از شاگردان وهمراهان امام امت بوده است .قبل وبعد از پیروزی انقلاب شخصیت های بیشماری امام را همراهی می نمودند که می توانستند حاکم شرع انقلاب اسلامی باشند .شاید بخشی از ویژگی وچیرگی لازم در آنان به چشم نمی خورد .برهمین اساس امام راحل با قلم خویش 13 روز پس پیروزی انقلاب ، وی را به عنوان اولین حاکم شرع معرفی نمود.در حکم امام راحل آمده است .جناب آقای حجت الاسلام شیخ صادق خلخالی دامت افاضاته ،به جناب عالی ماموریت داده می شود تا در دادگاهی که برای محاکمه متهمین وزندانیان تشکیل می شود حضور به هم رسانده وپس از تمامیت مقدمات محاکمه با موازین شرعیه حکم صادر کنید. گزینش وانتخاب خلخالی برای محکمه شرعیه در میان آن همه روحانیون وشاگردان سرشناس امام ،حاکی از توجه ونگاه ویژه او به خلخالی وتوانایی او در این امر محسوب می گردد. مضافا بر این آیا پشتیبانی مستمر امام از ایشان دال بر تایید اعمال او نیست ؟ .بدون شک پیام مقام معظم رهبری پس از درگذشت وی ،حضور نمایندگان مراجع تقلید ،نمایندگان مجلس شورای اسلامی وسایر مقامات بلند پایه در تشییع جنازه تجلیل از اوبحساب خواهد آمد .شیخ فقید هنگام مرگ 77 سال داشته است ،نام کامل او محمد صادق گیوی  مشهور به خلخالی است اودر روستایی موسوم به گیو از توابع خلخال به دنیا آمده است .ایشان 17 سال داشت رهسپار قم گردید. هنگامی که در قم اقامت گزید هم درس آیت الله مصطفی خمینی بود که در درس رهبر آینده انقلاب اسلامی آیه الله العظمی روح الله الخمینی (ره) شرکت می جست . بنابر این روابط امام وشناخت امام نسبت به او وعلاقه وافر ایشان به استاد موجب گردید تا زمینه برای انتخاب ایشان به عنوان اولین حاکم شرع انقلاب اسلامی فراهم گردد .شیخ فقید روابط نزدیک خود به عنوان شاگرد با استاد خویش را در خاطرات خود بیان می کند .پرسش اساسی این است که منتقدان داخلی به کدام بخش از فعالیت اوابراز نگرانی می کنند ؟. آیا صرفا به اعدام های تحقق یافته توسط ایشان معترضند ؟. سؤال متقابل از مخالفان ومنتقدان او این است که اگر شما مسئوولیت اورا بر عهده داشتید وواقعا خواهان دفاع از انقلاب وایران بوده اید چگونه عمل می کردید ؟. آن دسته از مخالفان ومنتقدان که تحت تاثیر رسانه های خارجی قرار می گیرند ومتاسف می گردند آیا هیچ گاه اوضاع وبیوگرافی کسانی که اعدام شدند را ارزیابی نمودند تادر یابند که آنها چه کسانی بوده وچه سمتی داشته ویا چه کارهایی انجام داه اند ؟. خلخالی در این مقام بیش از 50 چهره ارشد رژیم پهلوی که بسیاری از آنها برای مردم در صحنه انقلاب شناخته شده بودند را اعدام کرد . اینان ازمقامات ارشد نظامی ،اطلاعاتی وسیاسی بودند شیوه واعمال خلخالی موجب گردید تا بین او ومهندس بازرگان اختلاف شدیدی بروز کند این اختلاف به اشکال گوناگون حتی در دوران نمایندگی مجلس تداوم یافت بگونه ای که اختلافات مذکور سبب شد تا شخصیت های ملی ،مذهبی نتوانند خلخالی را درک کنند گفته می شود یک بار بین خلخالی وبازرگان آشتی پدیدار گشت وآن زمانی بودکه هردو از سیاست کناره گیری کرده بودند اما بازرگان دار فانی را وداع گفته وبه سرای جاوید شتافت او در تشییع جنازه اش شرکت کرد. سخنان ونوشته های خلخالی نشان می دهد که اوبا چهره های ملی مذهبی چندان خشنود نبوده ونظرات آنان را برای حراست از انقلاب مفید نمی دانست . خلخالی با کسب ما موریت از رهبر انقلاب راهی مناطق کردستان شد . در پاوه 9 نفر از مخالفان جمهوری اسلامی را اعدام کرد دادگاه اینان صحرایی بود. اوسپس راهی سنندج ومریوان شد .20 نفر رادر این دوشهر اعدام کرد و20 نفر در سقز اعدام شدند . خلخالی برای برقراری امنیت در پیامی به همه ی گروه های ضد انقلاب اعلام کرد اگر سلاح های خود راتحویل ندهند حکم راهزنان را درباره آنان اجرا خواهد کرد.حامیان او معتقدند اگر این حرکت های انقلابی تحقق نمی یافت وسران رژیم پهلوی وگروه های ضد انقلاب به دست عدالت سپرده نمی شدند وضعیت جامعه چگونه بود؟گروهی که اعمال خلخالی را مغایر با دموکراسی می پندارند متاسفانه دموکراسی را مانند غربیان تفسیر می کنند پیروان این دموکراسی که اکنون در کشور های اسلامی روبه افزایش است بین ظالم ومظلوم تفاوتی قایل نیست وبرای همه حق حیات قایل است . برهمین اساس هم فلسطینیان وهم اسرائیلیان به خویشتن داری دعوت می شوند  وگاهی هم  محرومان تروریست معرفی می شوند .صاحبان این تفکر اعتقاد ندارند که باید انگلها که مخرب جامعه ی سالم اند زدوده شوند. شیخ صادق خلخالی عضو جمعیت فداییان اسلام بوده است .همانگونه که اشاره گردید آیه الله خلخالی مدارج علمی رابا سرعت وجدیت پیمود . 14 سال در درس امام آن پیر فرزانه شرکت جست .گفته می شود ایشان دو دوره ونیم اصول وفقه را از طهارات تا حدود وبیع مکاسب امام راخوانده است . وی هنگامی که شاگرد امام بوده کتاب ((الدماء الثلاثه ))را نوشته وبه استاد جهت اصلاح واظهار نظر عرضه کرده است .بدون تردید این سند نشانه تقدم خلخالی در فقاهت ودردرس وبحث بر دیگران است . به هر تقدیر خلخالی در زمینه های گوناگون رابطه ی کاری نزدیک واجرایی با امام داشته است . تایید وتجلیل از حیات سیاسی ،قضایی ،علمی وفکری خلخالی تجلیل از دست آوردهای دهه ی اول انقلاب است . صداوسیمای جمهوری اسلامی ورسانه  ملی چندان به خبر در گذشت آن شیخ فقید نپرداخته است .در مقابل ، این خبر در شبکه های خبری خارجی بازتاب های متفاوتی داشته است .رسانه های فارسی زبان بویژه اروپایی با نگاهی انتقادی در حد بسیار گسترده این خبر را منعکس کردند . رهبر انقلاب اسلامی طی پیامی در گذشت آن مرحوم را تسلیت گفت .پیکر خلخالی با حضور مدیر دفتر مقام رهبری در قم ،نمایندگان دیگر مراجع تقلید ،نمایندگان رئیس جمهور ،رئیس مجلس شورای اسلامی ،برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ،مسؤولان استان ،طلاب حوزه ی علمیه وگروه های مختلف مردم در قم تشییع شد .آیت الله یوسف صانعی از مراجع تقلید بر پیکر آن مرحوم نماز گذارد ،همه ی این ها توانست کم وبیش تلاش های رسانه های اروپایی را کم رنگ کند .گروه های سیاسی وروزنامه های آنان چندان به ابعاد شخصیت خلخالی نپرداخته واین خلاء موجب گردید تا رسانه های غربی از فرصت پدید آمده بهره جسته وتوانستند افکار نسل امروز را آن گونه که خود می خواهند سیراب کنند . صداوسیما این رسانه ملی در پاره ای از اوقات ، جدا از گرایش ها باید از شخصیت هایی که به انقلاب خدمت کرده ومورد تهاجم دشمنان انقلابند به شکل منطقی دفاع نماید .آیت الله خلخالی را نمی توان تنها یک قاضی دادگاه انقلاب وحاکم شرع تلقی نمود بلکه اودر عرصه سیاست هم فعال بود وطی سالیانی نمایندگی پارلمان  مردم قم رابر عهده داشت . شماری از جناح راست همواره از نظر فکری با او در ستیز بودند خلخالی در مواجهه با آنان کوتاه نیامده است .در جریان انتخابات دومین دوره مجلس شورای اسلامی تعدادی ازسران جناح راست وجامعه مدرسین حوزه علمیه با او روبرو شدند وهمین امر موجب گردید تا وی در این رویا رویی آراءمردم را به سمت خود جلب نماید . خلخالی عضو مجلس  خبرگان رهبری دوره اول بوده بدون شک رحلت امام وپایان یافتن حمایت ایشان از خلخالی زمینه چنین فشارهایی را فراهم ساخت . خلخالی در نطقی که در مجلس داشت ودر خاطرات اونیز آمده ومطبوعات نیز آن راچاپ کرده اند  می نویسد :شورای نگهان در دوره دوم مجلس نیز صلاحیت اورا رد کرده است .امام به آیت الله کاشانی پیام داد که من صلاحیت خلخالی را تایید می کنم .آیت الله خلخالی در اندیشه وباورهای خود بسیار با صلابت واستوار بود ،با اینکه از یاران وفادار امام بود وبا نامه امام آیت الله منتظری از مقام خویش کناره گیری کرد ،او همواره با برخورد تند نسبت به ایشان انتقاد کرد ه وخود رابطه صمیمانه ودوستانه با وی داشته است .صادق خلخالی در مصاحبه با رادیو لندن در پاسخ به این سؤال که آیا شما اعدام هایی که انجام داده اید همه با موازین قانون منطبق بوده است ؟ .در پاسخ با صراحت می گوید اگر آنان بار دیگر زنده شوند باز هم حکم آنان اعدام است . نه پشیمانم ونه دچار عذاب وجدان . معتقدم خیلی ها از چنگم گریختند .روزی روزگاری نام خلخالی لرزه بر اندام مجرمان وسوداگران می انداخت . اما مردم محروم ومستضعف آراءخود را به نفع اودر صندوق ها می ریختند . اما سؤال اساسی این است که آقای خلخالی تا چه مقدار وچگونه حرف های دیگران را گوش فرا می داد ؟آیا حرف های دیگران را می شنید.؟؟

سیدمحمد حسین دریاباری

                                                     چاپ شده در نشریه گویه                                 

                                  این مقاله دراولین سالگرددرگذشت ایت الله خلخالی چاپ شد

دین چیست؟

  

بسم الله الرحمن الرحیم

                                  دین چیست؟

درس ششم

درباره دین و موضوعات مربوط به آن تا کنون کتاب های گوناگون و متنوعی به رشته تحریر در آمده است . دین و دینداری ، رابطه علم و دین ، رابطه دین و اجتماع ، رابطه دین با فلسفه ، فلسفه ی دین و دینداری ، تاریخ ادیان و بالاخره رابطه دین وسیاست بخشی از عناوین برجسته ای هستند که در اطراف آنها فراوان گفتگو به عمل آمده یا محققان مطالب جالبی پیرامون آنها نوشته اند . ما در این درس در صدد بررسی امور مزبور نیستیم ، بلکه تلاش ما در درس حاضر این است که به یک پرسش مهم که همگان از خود یا دیگران می پرسند پاسخ داده شود و آن اینکه ، آیا انسان درباره ی دین و عقاید باید تحقیق و تفحص کند ؟

اگر چنین پرسشی پاسخ آن مثبت بود چه عاملی انگیزه ی تحقیق درباره ی آن می شود؟دین را باید از سه زاویه مورد بررسی قرار داد . نخست اینکه باید مفهوم واژه دین را شناخت و دریافت که به چه معنایی استعمال شده است . آیا معنی دین همان مفهوم لغوی آن است که در لغت نامه ها آمده است ؟

یا اینکه معنی دیگری هم دارد ؟ دوم اینکه اگر غیر از معنی لغوی معنی دیگری دارد آن معنی کدام است و آن را باید در کجا جستجو کرد . سوم اینکه باید کتاب بزرگ آسمانی یعنی قرآن کریم را گشوده و با تدبر دریافت که دین در فرهنگ آن کتاب چگونه معنی شده است . اکنون بطور فشرده که در چارچوب حوصله این درس باشد امور یاد شده مورد تحقیق و کنکاش قرار می گیرد . هنگامی که به فرهنگ لغت چه عربی و چه فارسی مراجعه می شود معانی گوناگون و مختلفی را می توان برای آن یافت . دین واژه ای است عربی که در لغت به معنای طاعت، جزاء، ملت، مذهب، کیش، آئین، ورع، حساب، پاداش و مکافات آمده است . جمع دین هم ادیان استعمال شده است . دین علاوه بر معنی فوق، که لغوی بوده است  مفهوم و معنی دیگری هم دارد که اهل تحقیق و صاحب نظران امر آن را معنی اصطلاحی می خوانند . دین در معنی اصطلاحی اعتقاد به آفریننده ای برای جهان و انسان و دستورات مناسب و عملی با این عقاید می باشد . از اینروی آن دسته از انسان هایی که مطلقا معتقد به آفریننده ای نیستند و پیدایش پدیده های جهان را تصادفی و یا صرفا معلول فعل و انفعالات مادی و طبیعی می پندارند بی "دین " نامیده می شوند . زیرا آنان اعتقاد به خالق با شعور برای جهان را نپذیرفته و پیدایش هستی را بر اساس تصادف و اتفاق می دانند . اما کسانی که عقیده دارند جهان هستی و آنچه که در آن است برای خود آفریننده ای دارد هر چند عقاید و مراسم دینی ایشان توام با انحراف و خرافات باشد با "دین" یا دیندار شمرده می شوند . بر این اساس است که ادیان موجود در میان انسان ها به حق و باطل تقسیم می شود . به عبارت روشنتر یعنی هنگامی که دین دستخوش خرافات و انحرافات گردید و بازیچه و ملعبه اشخاص شد حقانیت آن زیر علامت سؤال قرار گرفته و عنوان باطل بر او نهاده می شود و دینی که با موهومات و خرافات آمیخته نشد و ارکان آن محفوظ و مصون باقی ماند مقابل باطل قرار می گیرد که آن را حق می خوانند . راغب اصفهانی در مفردات می نویسد:

دین به معنی طاعت و جزاء است اما برای شریعت و قوانین مشخص آن عاریه گرفته شده است . دین در مفهوم همانند ملت است ولی استعمال آن در طاعت و انقیاد شرعی مجازی و اعتباری است . بدون شک با نگاهی گذرا به چند آیه از آیات قر آن بخشی از مفهوم دین روشن و واضح خواهد شد . در سوره ماعون دین به معنی جزا آمده است " مالک یوم الدین " (1)   و " اریت الذی یکذب بالدین"(2)   خداوند متعال در سوره آل عمران دین را نزد خویش اسلام معنی کرده است . بدین معنی که دین همان تسلیم بی قید و شرط دستورات الهی است که در چارچوب مشخص و محدود تحت عنوان شریعت برای بشر از طریق پیامبران ابلاغ شده است .

ان الدین عندالله الاسلام (3)  یعنی دین نزد خدا اسلام است . در سوره انفال آمده "و قاتلوهم حتی لا تکون الدین کله لله " (4) از فحوا و مفهوم کلام جوامع الجامع پیدا است که دین در این آیه شریفه مقابل هر دین باطل می باشد یعنی مقاتله در مبارزه علیه ادیان باطل باید تداوم یابد تا دین خدا که همان اسلام است باقی بماند . در سوره توبه نیز آمده "هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لوکره المشرکون " (5) به نظر می رسد بجز دو آیه نخست آیات بعدی دین را به معنی مجموعه ای از احکام و دستورات و اصول معین که با معنی اصطلاحی مطابق و هماهنگ است گرفته است .                              

 چرا انسان در باره ی دین تحقیق می کند

شکی وجود ندارد افرادی که در باره اصول عقاید بحث و تبادل نظر می نمایند ،شیوه و روشی را که با بافت فکری آنان هماهنگی و همخوانی دارد انتخاب می کنند تا از این رهگذر بتوانند تراوش های فکری و قالب های ذهنی خود را آسان تر و قابل قبول تر به خواننده منتقل سازند . از اینروی بحث اصول عقاید از نقطه ای شروع و از نقطه ای دیگر خاتمه می یابد آغاز و پایان این بحثها به سلیقه و نحوه برداشت پژوهشگر باز می گردد . مضافا بر این اگر متد و الگویی هم داشته باشد پیروی از آن الزامی نیست زیرا خود مباحث اعتقادی متکی به استدلال و دریافت های شخصی است . بنابراین به نظر می رسد اکنون وقت مناسبی برای طرح این سوال و بررسی پاسخ آن باشد : آن سوالی که در اینجا خود نمایی می کند این است که ، آیا باید در باره دین تحقیق کرد ؟ آیا تحقیق درباره دین لازم است چرا ؟ آیا دین در زندگی فردی و اجتماعی تأثیر می گذارد تا لازم باشد درباره آن جستجو و تکاپو کرد ؟ گروهی از نویسندگان عقیده دارند به پرسش های مطرح شده سه پاسخ می توان ارائه نمود . که در واقع سه دلیل محکمی به شمار می رود برای ضرورت تحقیق و شناخت دین برای یکایک افراد بشر پاسخ هایی که به سوالات فوق داده شد عبارتند از : قاعده " دفع ضرر محتمل " " شکر منعم" و انتخاب موضع صحیح البته در کنار امور یاد شده پاسخ های دیگری هم وجود دارد که ما بدان اشاره خواهیم کرد.

                                   دفع ضرر محتمل

این قاعده و قانون عقلی را می توان به صورت های گوناگون بیان کرد . مؤلفان کتاب " طرحی نو در تدریس عقاید اسلامی " قاعده یاد شده را به تفصیل یاد آور شدند ولی اکنون در اینجا بخاطر عدم اطاله کلام فشرده ی قاعده مزبور از نظر می گذرد . " تمام انسان های روی زمین به دو دسته تقسیم می شوند دسته ای خدا پرست هستند و دسته ای دیگر مادی می اندیشند بنابراین تمام انسان های کره خاکی از این نظر که معتقد به مخلوقیت عالم هستی می باشند و یا جهان را ازلی می پندارند به دو دسته تقسیم می گردند که هر کدام از این دو گروه برای خود منطقی دارند . ما خدا پرستان معتقدیم این جهان و آنچه در آن است را سازنده ای حکیم آفریده است . انسان مسؤول و مکلف است و از طرف خداوند برای ، تمام اعمالش حکم مشخصی فرستاده شده است . بنابراین نمی توان در برابر معتقدات خدا پرستان بی تفاوت بود مگر نه این است که خطری بزرگ در پیش است ؟ و احتمال چنین خطری هر چند که درصد آن هم کم باشد با توجه به عظمت محتمل ،آیا "عقل" انسان را ملزم و مجبور به تحقیق و بررسی نمی کند ؟ بدون تردید و هیچ ابهامی عقل سلیم انسان را به تحقیق وا می دارد این همان قانون دفع ضرر محتمل است که عقل ان را صحیح می شمارد نتیجه اینکه در پاسخ بالا می گوییم عقل ما را به تحقیق وا می دارد تا گرفتار خطر نشویم " . البته باید خاطر نشان شود گروهی که پاسخ سؤالات فوق را قاعده ی " دفع ضرر محتمل " می دانند به حدیثی استناد جسته اند که در اصول کافی نقل شده است .

                                 "شکر منعم"

به پرسش مطرح شده پاسخ دیگری هم داده شده است و آن "شکرمنعم" می باشد. بدین معنی که شکرگزاری از منعم،انسان را به تحقیق و بررسی وا می دارد این مطلب را می توان با یک مثال روزمره که همه مردم با آن روبرو هستند روشن ساخت . اگر شما به یک میهمانی دعوت شده اید و از شما پذیرایی گرم و مناسبی هم بعمل آمده و فرض بر این است که میزبان خود را هم خوب نمی شناسید ، احساسات شما تحریک شده و فکر شما به این نکته متمرکز می شود که میزبان خود را بشناسید و به هر صورت ممکن از او تشکر و قدر دانی نمائید. حال وقتی که انسان ، این سفره گسترده آفرینش را نگاه می کند همه نوع نعمت ها را در اختیار خود می یابد . آیا عقل حکم به شکر و سپاسگزاری و شناخت منعم مقتدر نمی کند ؟ اینجا همانند آن میهمانی است که اگر شکر و قدر دانی توام با شناخت نباشد احساس کمبود و ناراحتی نسبت به میزبان وجود دارد . بنابراین احساس فطری و عقلانی " شکر منعم " خود دلیل واضح بر لزوم بررسی ادله ی خدا پرستان است تا دریابیم که این همه نعمت ، " منعم" و بخشنده ای دارد یا خیر ؟

                                 انتخاب موضوع صحیح

در پاسخ به سوال های مطرح شده جواب دیگری هم داده شده است . و آن این است که بشر می خواهد نیازهای فردی و اجتماعی خود را به نحو ممکن بر طرف کند . آیا انسان از هر راه و طریقی می تواند نیازها و احتیاجات خود را بر طرف کند ؟ بدیهی است که پاره ای از راه ها و طرق برای او زیانبخش و خطر آفرین است ، ناگزیر به عقل خویش مراجعه می کند و از او یاری و استمداد می جوید تا راهی را به او بنمایاند . که ضرر و خطر در آن نباشد . بنابراین راه خویش را که موضوع صحیح می پندارد انتخاب می کند . این دسته از متفکران و نویسندگان عقیده دارند "دفع ضرر محتمل"،"شکر منعم" و "انتخاب موضع صحیح" هر سه بحثها و موضوعاتی هستند که نتیجه آنها به یک نقطه باز می گردد و آن اینکه "عقل" انسان حکم می کند برای دفع ضرر احتمالی و وجود شکرگزاری از منعم و لزوم انتخاب موضع صحیح باید ادله ی الهیون را مورد بررسی قرار داد . تا کنون در پاسخ به این سؤال که چرا درباره دین و عقاید باید تحقیق کرد مطالبی گفته شده است ولی اموری دیگر باقی مانده که به نظر می رسد بیان آن لازم و از جهاتی نیز با روحیات انسان همگون تر و سازگارتر باشد . آن مطالب به قرار زیر است.

1- در درسهای گذشته اشاره شد و در آینده بدان خواهیم پرداخت که فطرت انسان بر خداجویی و خداشناسی استوار است . این نظر و دیدگاه را تاریخ طولانی بشر گواهی می کند که تمام قبایل دارای یکنوع عقیده مذهبی بوده و هستند بدون توجه به اینکه مذهب آنها درست بوده یا نه . برخی از روانشناسان عقیده دارند که انسان دارای چهار بعد روحی است1-  حس راستی یا دانایی2-  حس زیبایی  3- حس نیکی 4- حس مذهبی . با این بیان بعد چهارم روح انسان  بعد مذهبی است بدیهی است  که مذهب کمال فکری ، اخلاقی و عملی را برای انسان به همراه دارد پس در این باره یعنی مذهب ، عقاید و دین باید تحقیق کند.

2- همانگونه که در گذشته اشاره گردید ، بشر در وجود خود حس کنجکاوی نیرومندی دارد که همواره می خواهد همه چیز را دانسته و از آن سر در بیاورد . عشق به آگاهی و دانستن ، انسان را وا می دارد که به تحقیق و تفحص چیزهایی بپردازد که آن را نمی داند .

3- در درون انسان نیرویی وجود دارد که همواره او را به کاری فرا می خواند که در اطراف و پیرامون آن سود و فایده وجود داشته باشد وقتی که انسان دریابد که فلان چیز برای او مفید است در باره اش به تحقیق و جستجو می پردازد مذهب چون از این نظر برای او دارای فواید بسیاری است به همین دلیل است که درباره آن تحقیق و مطالعه می نماید .

                              ادیان آسمانی واصول آن

همه ادیان توحیدی برای خود اصولی محکم دارند . اصول و اساس ادیان آسمانی سه اصل کلی مشترک می باشد . که به شرح زیر است .

الف) اعتقاد به خدای یگانه  ب) اعتقاد به زندگی ابدی برای هر فردی از انسان

 در عالم آخرت و دریافت پاداش و کیفر برای اعمالی که در این جهان انجام داده

 است . پ) اعتقاد به بعثت پیامبران از طرف خدای سبحان برای هدایت بشر به سوی کمال نهایی.

اصوا سه گانه بالا پاسخ هایی است به اساسی ترین سؤالاتی که برای هر انسان آگاهی مطرح می شود . و آن اینکه مبد أ  هستی کیست ؟ پایان زندگی چیست و کجا است ؟ و از چه راهی می توان بهترین برنامه زندگی را شناخت ؟ در این باره یعنی اساسی ترین

سؤالاتی که هر انسان از خود می پرسد و برای پاسخ آن تکاپو می کند در درسهای گذشته اشاراتی در خور توجه رفته است که نیازی به تکرار مجدد ندارد. شاید در اذهان برخی این پرسش خطور کند که دین از چه هنگامی به وجود آمده و ادیان آسمانی چگونه پیدا شدند و زمان پیدایش آنها به کی باز می گردد ؟ در پاسخ به این سوال باید گفت :

در میان دانشمندان تاریخ ادیان و جامعه شناسی و مردم شناسی اختلافاتی وجود دارد ولی آنچه که بر اساس مدارک اسلامی بدست می آید این است که تاریخ پیدایش دین همزمان با پیدایش انسان است . نخستین فرد انسان حضرت آدم علی نبینا و علی آله وعلیه السلام پیامبر خدا ، منادی توحید و یکتا پرستی بوده است . ممکن است این سؤال مطرح شود که ادیان شرک آمیز پس از کجا و چگونه سرچشمه گرفتند؟ پاسخ این پرسش برای هر فرد تحلیلگر روشن و معلوم است . ادیان شرک آمیز همگی به مرور زمان در اثر انحرافات و اعمال سلیقه ها و اغراض فردی و گروهی پدید آمده است.                                

                               منابع وماخذ

1-اصول عقایدرا اینگونه تدریس کنیم :نویسندگان.محمد جعفر امامی ،محمد رضا آشتیانی، عبدالرسول حسنی. چاپ اول

2- فرهنگ عمید . تألیف حسن عمید ناشر مؤسسه انتشارات امیر کبیر.

3- طرح نو در تدریس عقاید اسلامی : نویسندگان : جعفر امامی ،محمد رضا آشتیانی.  ناشر: مرکز مدیریت حوزه علمیه قم چاپ دوم شهریور 1366

4- المفردات فی غریب القرآن تألیف : ابو القاسم الحسنی ابن محمد معروف به راغب اصفهانی

5- تفسیر جوامع الجامع تألیف: امین الدین ابو علی الفضل الحسن الطبرسی ناشر: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران جلد 2

6- اصول کافی جلد 1 کتاب توحید باب اول حدیث 3 تألیف : مرحوم کلینی

سید محمد حسین دریاباری

1-سوره فاتحه آیه 4                          2-سوره ماعون آیه 1                     3-  سوره آل عمران آیه 19

4- سوره انفال آیه 39             5- سوره توبه آیه 33

این درس ها درتهران هیات مکتب التوحید متوسلین به موسی بن جعفر علیهما السلام گفته شده است تاریخ تدریس  سالهای 1371 و1372 بوده است