آوای وشتــــــــــــــــــــــــــــان

سید محمد حسین دریاباری هستم، روزنامه نگار ، نویسنده و مدیرمسئول نشریه گو یه در استان قم .تلفن تماس 09127625987 کانال تلگرام https://t.me/daryabary1339

آوای وشتــــــــــــــــــــــــــــان

سید محمد حسین دریاباری هستم، روزنامه نگار ، نویسنده و مدیرمسئول نشریه گو یه در استان قم .تلفن تماس 09127625987 کانال تلگرام https://t.me/daryabary1339

بهداشت محیط کارازشکوفایی استعداد تا مدیریت مطلوب

 بهداشت محیط کارازشکوفایی استعداد تا مدیریت مطلوب {3}

بشر از ابتدا برای تامین ما یحتاج عمومی ودست یابی به امکانات رفاهی ازاندیشه وجسم خویش بهره گرفته وهزینه های سنگینی بابت آن پرداخته است.همین تلاش های بی وقفه ی انسان بوده که مکتب های گوناگون فلسفی وسیاسی درحمایت از خویش ونحوه ی زندگی ،رفاه وآسایش همه ی طبقات جامعه را پدید آورده است . شماری برای بالا نشینان قلم زده ،گروهی برای طبقات پایین وبالاخره جمعی فلسفه ی حمایت از انسان ها رادرچارچوب عدالت وقانون محوری دیده وبراین اساس فلسفه ی خویش را تبیین نموده اند. مردم دراقصی نقاط جهان بخشی ازعمرشان را0 درخانه  وبخشی دیگر را در محیط کار سپری می کنند .حمایت ازانسان وآسایش آنان به اندیشمندان این فرصت را داده تا برای همه ی سطوح کاری ، قوانین آرام بخش وزمینه ساز آسایش را تدوین ودراختیار مجریان قرار دهند .آزمون ،انصرام زمان وبه کارگیری قوانین درمقطعی توانست موجب وضع قوانین بهتری شود. الان اکثر کشورها دارای  تامین اجتماعی ،قانون کار،بهداشت روحی ، روانی ومحیط کارسالم بوده وهستند.این تحولات سبب شد که نیروی عظیم کار که قدرت مهم اقتصادی هرجامعه است با شادابی فعالیت کرده وبه خلاقیت ونو آوری بپردازد .اکنون آن چه بشریت امروز دراختیار دارد اعم از رفا ، دانش ،ابزار وامکانات آسایش وبالاخره قوانین ومقررات بستر ساز آسایش وآرامش محصول تلاش اندیشمندان ومبارزه ی گام به گام آنان با استثمار وقانون ستیزان است . سعی وتلاش ما دراین یادداشت آن است که بتوانیم توانمندی اجرای قانون ومقررات ،اعتماد به نیروی کارامد وآموزش وبروز رسانی مداوم را اثبات  ومعجزه ای که درپشت پرده ی آن برای پیشرفت  وترقی نهفته است راهویدا سازیم. درنهایت  دوری وفاصله گرفتن از قوانین ومقررات چه خسارت وزیان هایی  درپی دارد به خودی خود آشکارمی گردد. وقتی که روزنامه ها وخبر گزاری ها را می گشاییم وبه مباحث کار وکارگری وموسسات  اقتصادی ملاحظه می کنیم مهم ترین مشکل آن سرپیچی ازمقررات وقوانین است . هنگامی که به اداره ی کار وتامین اجتماعی مراجعه می شود همه ی شکوه ها واعتراضات  به عدم رعایت قوانین ومقررات باز می گردد . نکته کلیدی دربرخی از موسسات ، اعم از فرهنگی ،اقتصادی ،پژوهشی وگار گری این است که مد یران آن برای این مقوله ساخته نشده یا فاقد سابقه هستند وبا روابط منصوب شده اند . بنابراین  مجموعه هایی موفق  بوده ومنافع جامعه را تامین می کنند که درتمام سطوح مقررات را نصب العین قرار داده وضابطه را بر روابط ترجیح دادند . دراین یادداشت قصد تخریب یا مخدوش جلوه دادن امور مثبت درمیان نیست .بلکه غرض بیان واقعیت ها یی است که دربسیاری از مراکز علمی ، فرهنگی ،پژوهشی وکارگری رایج  ومعمول شده وکسی هم به دنبال اصلاح یا حذف آن نیست بااین که دراعتراض به این رویه انبوه شکایات واعتراضات پیدا وآشکار است .هریک ازشما با مجموعه هایی همکاری مستمر داشتید وشاهد فراز وفرود آن درابعاد گوناگون بوده اید نویسنده ی این سطور هم مانند شما جریان های بسیاری را دیده است که در قالب مطالب «به یاد مانده » یا «خاطره »به استناد اصل هشتم قانون اساسی که گفتن ونوشتن ویا تذکر زبانی وظیفه ی همگانی است  می نگارد. اجرای قانون ومقررات در هر بخشی از جامعه چه کوچک وچه بزرگ موجب شفافیت فضا شده واز تداخل بی مورد جلوگیری می نماید ودرنتیجه زمینه را برای پیشرفت ، تسریع وبستر بهداشت روانی وروحی محیط کاررا مهیا می سازد .اعتماد به نیرو آن است که هرنهاد یا موسسه ای آینده ی نیروها راازهمه حیث موردملاحظه قراردهد .آتیه ی نیرو صرفا توجه به مسایل مالی وپرداخت حقوق ومزایا نیست – البته بسیاری ازاوقات با توجیحات گوناگون این بخش ازقانون هم بادقت اجراواعمال نمی شود -  بلکه سهیم شدن درعرصه های تصمیم گیری وتصمیم سازی نیز می باشد . یک نیرو باید احساس کند درنهادی که اشتغال یافت با آموزش  مداوم بروز رسانی می شود وبا همت وپشتکار مستمر شخصی به تدریج مدارج وپله های ترقی وپیشرفت  را پیموده واستعدادی پیدا می کند که روزی مدیر میانی ،اندکی بعد معاون  دربخشی وبالا خره روزی مدیر ارشد این نهاد می شود .این روند گام به گام ، اعتماد به نیرو تلقی می گردد.ازآموزش واهمیت آن به دلیل وضوح وروشنی سخن زیادی به میان نیاورده  وبه همین بسنده می شود که اموزش یک اصل اساسی برای هرنهاد ومجموعه ای است که می خواهد پیشرو بوده وبه همنوعان وهموطنان خویش درچارچوب مقررات تعریف شده خدمت کند.نویسنده ی سطور سال ها با نهادی که اگر به لحاظ حقوقی بتوان به  آن «نهاد»تلقی کرد

همکاری مستمر وارتباط تنگاتنگ داشته است که با چالش ها یی ازاین قبیل مواجه بوده است .محمود فرزانه دروبلاگ «باران درشت» می نویسد نهاد به مجموعه ای گفته می شود که فعالیت آن سراسری وملی باشد .مجموعه های منطقه ای را نهاد نمی گویند .آن تشکل فرهنگی یا نهادی که از آن یاد شد شرح حال وکیفیت انجام وظایف آن در یادداشت شماره {2} گذشت . آن مجموعه یا نهاد مورد اشاره که بخشی ازفعالیت های آن را درتارنماهای گوناگون می توان دید ، «مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور» است .این تشکیلات فعالیت های زیادی .داشته که محصول تلاش خود جوش  نیرو ها بوده است. زیرا مجموعه ی مذکوراساسنامه و برنا مه ا ی منسجم نداشته است ،برنامه ی که آغاز وپایانی را درزمان معین تعریف وترسیم کرده باشد . این گونه مراکزو مؤسسات باید براساس اصل سوم قانون اساسی ساماندهی شوند تا ضررهای احتمالی به منافع تبدیل گردد . مدیرانی که براین نهاد مدیریت کردند می دانند چه اصولی رادر آن جا به کار نگرفته اند که بیماری مزمن  برآن عارض ومستولی گردید ه است وبه یقین اکنون هم می دانند که چه معیارها وضوابطی را اگر به کار می بستند اوضاع وشرایط تا بی نهایت نسبت به الان بلحاظ کیفی وکمی متفاوت بوده است.

مرکز مزبور بدون شک از ابتدا تا به امروز حدود پانصد نیرو را جذب وبه خدمت گرفته است. از میان این نیرو ها چند مدیر  کار آمد تربیت شده تا دراین نهاد مدیریت کنند یا درنهادی دیگر به خدمت گمارده شوند ؟ازمجموع نیروها ی مذکور شماری ازآن ها وقت وتلاش فراوانی برای اصلاح وبروزرسانی آن مصروف داشتند ولی احساس کردند اینجا جا یی برای تغییرنیست آن رارها کردند وشماری دیگرکه ازابتدابرنامه ی راهبردی واساسنامه ای راملاحظه نکردندد آن رارهاکرده وجذب نشدند.تعدادی دیگر که این نهاد رامحلی مناسب برای خدمت یافتند ومقاومت کرده تاآن رابه نفع اهداف از پیش تعیین شده و«جامعه ی هدف » تغییر دهند توفیق نیافتند وبالاخره جمعی درگذر زمان به دلایل گوناگون تعدیل ،باز خرید ویا بازنشست شدند واکنون شماری ازآن نیروها باقی ماندند .تشکیلات مورد بحث چون اداره اش  مبتنی براصول تعریف شده نبوده موفق به جذب نیروی کارآمد نشده یا اگر جذب کرده نتوانست باآموزش ، بروز رسانی کند .این نهاد هیچگاه نتوانست مدیر ارشد خویش را از لابلای نیرو های خویش برگزیند!مدیران آن همواره ازسایر نهاد ها وسازمان ها بوده اند .چرا وبه چه دلیل نباید نیروهای یک نهاد نتوانند مدیرتشکیلات خویش باشند ؟.البته خاطر نشان می شود که مدیران مأمورو دعوتی هم بسیار قوی ونیرومند نبودند و اصول مدیریت را مطالعه نکرده ویا درهیچ دانشگاهی آن را نگذرانده اند .براین اساس موفقیت های آنان هم نسبی بوده است. برای مدیریت  تعاریف متعدد وگوناگونی شده است که مهم ترین آن «انجام وظایف» برنامه ریزی ، سازمان دهی ، رهبری، هماهنگی ،وکنترل می باشد .به عبارت دیگر مدیریت فرایند بکارگیری موثر وکارآمد منابع  مادی وانسانی دربرنامه ریزی ،سازمان دهی،بسیج منابع وامکانات ، هدایت وکنترل است ،برای دست یابی به اهداف سازمانی براساس نظام ارزشی مورد قبول .بدون شک مفاد تعریف فوق رادرمدیریت های کلانترنمی توان دید چه رسد به مدیریت مرکرمورد بحث .شماری از مدیران مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور  از سال های 1368تا سال 1390عبارتند از آقایان اصغری ،رحمت آبادی ،مومنیان ، سخاوتی،رفیعی ، حسن نژاد وبالاخره بهاری .تنها مرحوم مومنیان ازبدنه ی تشکیلات بوده که به عنوان سرپرست انجام وظیفه کرده است.مدیران مورداشاره همگی از سوی حجه الاسلام والمسلمین سید موسی موسوی منصوب شده اند . مدیرانی  که ازسال 1390 تا الان که این سطورنوشته می شود منصوب شدند عبارتند از آقایان حجج اسلام فراشی،نصرتی ومنتظری این مدیران ازسوی حجه الاسلام والمسلمین سیدمحمد حسینی شاهرودی منصوب شدند .وجوه مشترک همه ی مدیران جز یک نفر، آن است که ازدرون این تشکیلات نبوده وازآن برنخاستند.شاید پرسش اساسی همه ی نیروها این است که چرا این مرکز استعداد پرورش  مدیر برای خویش وسایر نهادها را ندارد وهمواره مدیر از جای دیگر به عاریه می گیرد؟طولانی ترین زمان مدیریت به ترتیب برای آقایان بهاری،حسن نژآد وفراشی رقم خورده است . کم ترین وکوتاه ترین دوره ی مدیریت از آن آقایان نصرتی ومنتظری است.آن چیزی که فراموش نمی شود احساس آرامش نسبی است که درزمان مدیریت  فراشی حاکم بود با این که تشکیلات درحال گذروتحویل به شورای برنامه ریزی بود با این اوصاف امکان نقد ، بررسی، پرسش وپاسخ وجود داشت .حال چه کسی باید به این پرسش های اساسی پاسخگوباشد وآن این که با وجوداین همه مدیران کارآمد چرا مدیرانی انتخاب می شوند که نمی توانند پاسخگوی نیازهای منطقه وجامعه ی هدف بوده باشند.؟ گزینش آنان براساس چه معیار وملاکها یی صورت می پذیرد؟ مدیری که نتواند قانون را دست مایه ی نصیحتی قراردهد وبه معاونان ودستیاران بازنشسته ی خویش بگوید جانمایی کردن خود  به عنوان  نیروی رسمی وبهره گیری از همه ی مزایای آن با توجه  به نرخ بالای بیکاری درمنطقه مغایر با عقل وشرع است . چنین مدیری می تواند کار بزرگی برای جامعه ی هدف انجام دهد ؟ تردید نکنیم که تک تک خواسته های مشروع  جامعه ی هدف حق الناس است. هم امروزوهم فرداباید به آن پاسخگوباشیم  خلاقیت یعنی به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد نوعی فکر،رویه یا مفهوم جدید .حال مدیران تشکیلات مزبور کدام به تعاریف رایج مدیریت نزدیک تر بوده اند؟ . پس ازمدیریت معاون اداری ،مالی مهم ترین بخش هرنهاد بشمار می رود درمرکز مزبور وضع به همین منوال بوده است .آقایان مرحوم خلیلی واکبری درگذشته زارعی ونساج دردوره ی فعلی به این سمت گمارده شدند.تنها خلیلی دراین میان ازبدنه ی همین تشکیلات بوده است.دراینجا پرسش این است که چرانیروهای ثابت یک تشکیلات نمی توانند پست هایی که مهم ارزیابی می شود را دراختیار بگیرند؟آیاآموزش کافی در میان نبوده؟ یا نیروها توانایی لازم را ندارند .؟ اگراین دوبوده پس چراهیچکدام ازآنها به این مرزراه پیدانکردند؟ آیا به مصلحت مردم وجامعه است که ازقانون عبورکرده و ازنیروهای بازنشسته با مشاغل متعدد درمعاونتی به طور تمام وقت استفاده گردد؟ مدیران ارشد تشکیلات باید به همه ی این پرسش ها به مردم ، قانون و نرخ بالای بیکاری درمنطقه  پاسخ گو باشند؟ اگردرگذشته اشتباه یاخلافی رخ می داد شیوه های برخورد اندکی دشواربود چراکه نه دفترنظارت درمیان بود ونه دفترحراست ولی الان با وجود دفاترمذ بور هرگزنباید تخلف ازقانون صورت پذیرد.بسیاری از چیزها درقانون پیش بینی شده که نه موسسات دولتی ونه بخش خصوصی ونه خصولتی بدان توجه ندارند. اگر قوانین ومقررات محوراصلی درامور باشد پشرفت قطعی است .بیایید خود را تغییر داده وخود را به قانون آشنا ساخته ودرعمل به آن ازهم سبقت بگیریم .بیایید به رنگ قانون وبه رنگ عدالت دراییم که دراین صورت خداوند ما وجامعه ی ما را تغییر داده وبه بهترین رنگ ها که رنگ او است تغییر می دهد . آن چه که پست های مهم دریک تشکیلات ارزیابی می شود ، مسوولان ، آن ازنهادهای دیگر اند. نکته ای که اصلا به آن توجه وملاحظه نمی شود . قوانینی است که وضع شده یا می شود وآن عدم به کار گیری نیروهای بازنشسته است.پرسش کلیدی آن است که اگر این دسته از نیروها که درمراکز یا موسساتی نظیر مرکزبزرگ اسلامی غرب کشور به کار گرفته می شوند اگر توانایی ، طرح جدید ، نوآوری  و خلاقیت داشته اند به یقین سازمان آنها این افراد را درچارچوب قوانین دعوت به کار می کردند. عوامل متعددی در سلامت کارکنان درمحیط کار نقش داشته وتاثیر می گذارد .درواقع محیط کار به لحاظ اختصاص دادن  ساعات طولانی درجایگاه دوم  کارکنان وکارمندان به حساب می آید .درنتیجه افراد باید این محیط رابا تمام شرایط موجود پذیرفته ودرکمال آرامش فعالیت های خویش را اجرا کنند .بهداشت روانی درمحیط کار همان سلامت فکر وقدرت سازگاری با محیط واطرافیان است .چون در مواجهه باچالش ها ومشکلات روزمره ، نیرو براساس ویژگی های روانی خود باآن ها برخورد می کند.هرچه از سلامت روانی بیشتر برخوردارباشد به یقین آسیب پذیری ، کمتر خواهد بود .پس نیرو همچنان که ازجسم خود مراقبت می نماید باید روح وروان رانیز مقاوم تر کند تا زندگی بهتری داشته باشد . ایجادفرصت برای شکوفایی استعداد ها ،توانایی ها وکنار آمدن با خود ودیگران یکی دیگر ازاهداف مهم واساسی بهداشت روانی است .بهداشت روانی درمحیط کاری یعنی مقاومت درمقابل پیدایش پریشانی های روانی واختلالات رفتاری درنیروهای سازمان وسالم سازی فضای روانی کار به نحوی که هدف های چندگانه ذیل تامین گردد.

1-هیچیک از نیروهای سازمان به دلیل عوامل موجود درسازمان  گرفتار اختلال روانی نشود.

2-هریک از کارکنان ازاین  که در نهاد یا سازمان محل کار خود به فعالیت اشتغال دارند احساس رضایت کرده وعلاقمند ادامه ی کار درآن باشد.

3-هریک از کارکنان سازمان نسبت به خود ،روسا،همکاران خود وبه طور کلی نسبت به جهان اطراف درسازمان احساس مثبتی داشته باشند.

4- همه ی کارکنان سازمان قادر به ایجاد روابط مطلوب با محیط کار وعوامل موجود درآن باشند .

اصول بهداشت روانی در محیط کار درهرسازمانی عبارت است از :نخست ایجاد صمیمیت ،همدلی وصداقت .

دوم همکاری متقابل درمیان کارکنان .سوم پرهیزاز اعمال  روش های مبتنی به زور واجبار چهارم شناسایی استعدادهای بالقوه ی نیرو ها وفراهم ساختن رشد وشکوفایی آن درحد توان پنجم پرهیز از قضاوت های ناشیانه درمورد کار ورفتار کارکنان ششم شناسایی دلایل واقعی کم کاری،غیبت درکاربی حوصلگی وبی علاقگی  به کار وکم توجهی کارکنان ، توسط مدیر. آیا شما امورفوق الذکررا درسازمان ومحیط کارخویش احساس کرده اید؟ نویسنده ی متن حا ضربراین باوراست امورمذکوربسیارعادلانه وآرمان گرایانه است و اجرای آن به دست مدیران ما تغریبا غیرممکن است. این قبیل مطالب بارها وبارها درجلسات خصوصی ، رسمی وعلنی مورد تذ کرویادآوری قرارگرفت، اما روابط ،تملق ،چاپلوسی وعدم واقع بینی مجال شنیدن حقایق رانداد.

 سید محمد حسین دریاباری

20/8/1396

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد