آوای وشتــــــــــــــــــــــــــــان

سید محمد حسین دریاباری هستم، روزنامه نگار ، نویسنده و مدیرمسئول نشریه گو یه در استان قم .تلفن تماس 09127625987 کانال تلگرام https://t.me/daryabary1339

آوای وشتــــــــــــــــــــــــــــان

سید محمد حسین دریاباری هستم، روزنامه نگار ، نویسنده و مدیرمسئول نشریه گو یه در استان قم .تلفن تماس 09127625987 کانال تلگرام https://t.me/daryabary1339

نقش رسانه در انتخاب نماینده ی شایسته

سرمقاله:

نقش رسانه در انتخاب نماینده ی شایسته

/سیدمحمدحسین دریاباری

 اکنون کشور ما در آستانه ی انتخابات مجلس شورای اسلامی است. این انتخابات دراسفند ماه سال جادی برگزارمی شود.

 بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی نمایندگان مجلس به عنوان قوه ی مقننه یکی از قوای سه گانه محسوب می شود. بنا بر فرمایشات امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی: «مجلس در رأس همه امور است». مجلس شورای اسلامی در ساختار نظام جمهوری اسلامی جایگاه و نقش بسیارممتازو اساسی دارد تا جایی که بیش از یک سوم از اصول قانون اساسی، یعنی حدود شصت اصل به ﻣﺴﺎﯾﻞ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﮕﺬاری، ﻗﻮه ﻣﻘﻨﻨﻪ و وﻇﺎﯾﻒ اﯾﻦ ﻗﻮه اختصاص یافته است.

این موضوع نشان دهنده ی اهمیت این نهاد در جمهوری اسلامی است. از نگاه قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی در جمهوری اسلامی ایران محور بسیاری از تصمیم گیری ها، قانونگذاری ها، برنامه ریزی ها است و چراغ هدایت و راهنمایی دولت و ملت را به دست دارد. مجلس پایگاه اساسی نظام و مردم و مایه ی حضور و مشارکت واقعی مردم در تصمیم گیری ها و تجلی اراده ی ملی است. بنابراین مردم باید در انتخاب شایستگان و دارای صلاحیت فوق العاده بالا تلاش کنند. زیرا نمایندگان بر اساس قانون اساسی چند وظیفه ی مهم دارند.

یکی از آن وظایف مهم وضع قوانین می باشد که اگر جامعه ی ما قوانین متناسب و مبتنی بر نیاز امروز و این عصر داشته باشد بسیاری از مشکلات حل خواهد شد و اینان یعنی منتخبان ملت مسئول حل این گوشه از معضلات هستند.

وظیفه ی دوم نمایندگان نظارت بر اجرای درست قوانین است یعنی هر دولتی که بر پایه آراء مردم مستقر شد موظف است به قوانین مجلس عمل کند اگر تخلفی در حوزه ی اجرا به وجود آمده و قانون به طور ناقص اجرا شد نمایندگان موظفند بر حسن اجرای آن نظارت کرده و جریان را در چهارچوب قوانین، مقررات و آیین نامه های داخلی مجلس مورد پرسش و استیضاح قرار دهند. این موضوع  یعنی نظارت دقیق هم می‌تواند بخش مهمی از مشکلات جامعه را حل کند تا دیگر مجریان قبل از هر گونه خطا یا اشتباه قانون را مطابق با روح آن درجامعه اجرا نمایند.

در این بین مطبوعات و رسانه ها اعم از شنیداری، دیداری و مکتوب موظفند به افزایش آگاهی مردم در انتخاب شایستگان مبادرت ورزند. با توجه به اهمیت انتخابات، مطبوعات و رسانه ها نباید صرفا نگاه قومی، قبیله ای، مذهبی و جناحی داشت باشند بلکه باید بکوشند تا با انتخاب اصلح و شایسته از هر طیفی زمینه ی توسعه و پیشرفت استان وکشور بیش از گذشته فراهم گردد.

هدف رسانه تنها فرستادن یک شخص به مجلس خلاصه نمی شود بلکه باید تلاش کند بهترین و کارآمدترین نامزد به مجلس راه یابد.

رسانه ها ومطبوعات می توانند با آگاهی بخشی  نقش بسیار موثری در انتخاب فرد شایسته داشته باشند بر این اساس ضروری است با رعایت اخلاق مطبوعاتی و انتخاباتی زمینه ی تحقق این هدف را فراهم کنند.

ازسوی دیگر مطبوعات و رسانه ها باید با در اختیار قرار دادن فرصت برابر برای نامزدهای انتخاباتی زمینه را برای تبیین برنامه های آنان فراهم کنند تا مردم با بینش و شناخت بیشتر چهره های مردمی را انتخاب کنند. بسیاری از مسائل نیاز به تبیین و شکافتن بیشتر دارد رسانه ها ووسایل ارتباط جمعی می توانند بهترین و بیشترین کمک را به افکار عمومی نمایند.

تردیدی نیست که یکی از وظایف اصلی رسانه  فراهم کردن شرایط حضور آگاهانه ی مردم برای ایفای نقش درسرنوشت خویش و اقتدار نظام است. کارشناسان حوزه ی رسانه براین باوراند که وسایل ارتباط جمعی نقش مهمی در تعصب زدایی برعهده دارند و باید تمام تلاش آن ها به سمت کمرنگ کردن تعصبات بی جا و انتخاب اصلح بر اساس شایستگی و توانمندی باشد و بالاخره ایجاد زمینه برای مشارکت حداکثری و افزایش مشارکت سیاسی مردم یکی دیگراز وظایف مهم رسانه ها در حوزه ی انتخابات است.

اصحاب قلم و اندیشه به عنوان نمایندگان افکار عمومی وظیفه دارند  بعد از راهیابی افراد به مجلس شورای اسلامی با برگزاری نشست های پیوسته و تخصصی با منتخبان ملت میزان عملکرد آنان را در رفع مشکلات منطقه، کشورو قانوگذاری مورد بررسی قرار دهند.

پرواضح است که رسانه ومطبوعات در دنیای امروز یک ابزار قدرتمند محسوب می شود براین اساس ضروری است از این ابزار برای رفع مشکلات بزرگ و کوچک استفاده شود. مطبوعات و رسانه‌ها باید آینده نگری و تدبیر در انتخاب افراد را به همه گوشزد نمایند. زیرا اگرچه مردم معمولاً می‌توانند عمل کرد مسئولان را ملاک و معیار آراء خویش قرار دهند اما به نظر می رسد گوشزدکردن بسیاری از ملاگ ها و معیار ها در هر زمان و در هر حال مناسب باشد بسیاری ازصاحب نظران معتقدند دیگر زمان جناح های سیاسی با رنگ و بوی سابق پایان یافته اکنون باید به فکر احزاب و تشکل‌های نیرومندی که دارای نیروهای تکنوکرات، عمل گرا و کارآمد هستند رفت رسانه ها من بعد نباید نقش جناح های سیاسی را بازی کنند زیرا باید خود را بیشتر مسئول انتخاب نمایندگان شایسته برای خدمت به میهن و مردم بدانند حال که مطبوعات را ورق می زنیم می بینیم که هنوز به  شیوه‌ی گذشته عمل می کنند هنوز تصور نمی کنند که گذشته برای همیشه گذشت.

مردم نو شدند. اندیشه ها نو شد. رسانه ها مدرن شده و نیازها مدرن تر از هر زمان دیگراست. بنابراین الان زمانی است که کشور و مردم نیاز به نمایندگان فعال، مدیر، مدبر، جسور و کارآمد دارند. آگاهی بخشی برای انتخاب چنین نمایندگانی از وظایف مطبوعات و رسانه است.

چاپ شده درروزنامه گویه شماره 1381 مورخ16/9/1398

خانه های آینده ساز خاموش ، ساکت ودر استراحتی طولانی

خانه های آینده ساز خاموش ، ساکت ودر استراحتی طولانی

 برخی ازناظران  سیاسی ، احزاب ، گروه ها و تشکل های سیاسی را به مثابه ی تنور تلقی و ارزیابی کرده اند . همان گونه که تنور داغ و افروخته می شود و وظایف محوله ی خویش را انجام می دهد از نظر آن ها احزاب ، گروه ها ، جناح های سیاسی ، تشکل ها و انجمن ها نیز در برهه های انتخاباتی چنین وظایفی را دارند. یکی از مقامات استانداری قم چندی پیش اظهار امیدواری کرد به زودی خانه ی احزاب و گروه های سیاسی انتخابات پیشرو را گرما خواهند بخشید وی خاطرنشان کرد فعالیت خانه ی احزاب استان قم در آستانه ی مجلس شورای اسلامی در سال جاری به منظور ایجاد شور و نشاط در انتخابات بر فعالیت خویش می افزاید. این اظهارات  واظهارات مشابه نشان می دهد که مسئولان و مردم منتظر و چشم به راه خانه هایی هستند که در چهار سال و اندی در سکوت مطلق بودند . حال باید ببینیم آیا در این وقت حساس ، خانه های احزاب کشوروازجمله خانه ی احزاب استان قم  پس از استراحتی طولانی بر خواهند خاست تا دیدگاه های خویش را درباره ی مسائل اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی بیان کنند ؟. بدین معنا که مسئولان ناکارآمد را زیر سوال برده ومسئولان پرتلاش را معرفی خواهند کرد ؟ آیا امیدی در بین مردم می آفرینند؟ جامعه ای که سراسر نیازمند به امید و نشاط است  آیا با تلاش خویش ذره ای امید و نشاط  به آن تزریق خواهند کرد.؟ بنابراین چشم های فراوانی منتظراند تاببینند این خانه کی سکوتش را می شکند و وارد نقد و بررسی عملکرد دولت و نمایندگان مردم می شود. گویا همه ، چشم به فعالیت و تلاش خانه ی احزاب دوخته‌اند تا ببینند ظرفیت آنان چه مقدار است . آیا  جناح ها و شخصیت های فعال سیاسی دارای مجوز برای برگزاری انتخاباتی پرشور تلاش خواهند کرد ؟ کی وازچه زمانی ؟ تا این که آحاد مردم بتوانند از نظرات گوناگون آن ها در حوزه ی سیاست ، در چارچوب قوانین تعیین شده بهره مند شوند. الان بسیاری از نخبگان وکسانی که خواهان پرشور شدن انتخابات هستند چشمشان را معطوف کرده اند به فعالیت های احزاب .آیا با این شیوه وسکوت می توانند شور و نشاط و شعف سیاسی در مردم ایجاد کنند و دستاوردهای نمایندگان پیشین را به رخ مردم بکشند و از مردم بخواهند در انتخابات شرکت کنند ؟. بدیهی است وظیفه ی احزاب سیاسی ارائه ی برنامه هاست .گروه ها و جناح های سیاسی باید فعالیت‌های موثری انجام دهند و برنامه تدوین کنند و اشخاص را در چارچوب برنامه برگزینند و از مردم بخواهند به برنامه رای دهند پس از مدتی هم این احزاب و گروه‌ها اگر طول عمری داشتند و سریع بعد از انتخابات به میل خود نابود نشد ند بپرسند چه مقدار از وعده‌های داده شده ، بدان عمل شده است. بدون شک طیف های سیاسی مؤثر در حال حاضر در جامعه عبارتند از اصولگرایان ، اصلاح طلبان ، اعتدالیان و مستقلان .  

این ها هم در خانه ی احزاب و هم درخانه «ملت» فعلی حضور دارند و پس از اتمام این دوره ی مجلس و آغاز انتخابات اتی همه ی این ها در انتخابات فعالانه شرکت خواهند کرد تاشاید بتوانند بخشی از حضورخودراحفظ کنند . گفته می شود در استان قم ۴۶ حزب و تشکل سیاسی وجود دارد که در خانه ی احزاب کم وبیش حصوردارند. چرا احزاب و گروه هایی که در استان قم فعالند درباره ی مدیریت ، مدیریت شهری ، مسایل فرهنگی ، وضعیت اجتماعی استان و بالاخره دههامسایل بغرنج وپیچیده ی دیگراظهارنظر نمی کنند؟. به نظرمی رسداحزاب وگروه های مستقردرقم صرفاهستند ونقش دیگری ایفا نمی کنند. با این حساب به نظر می رسد اظهار امیدواری و خوش بینی برخی از مقامات اجرایی از فعالیت‌های احتمالی احزاب و گروه های استانی قم صرفاً به این دلیل است که این ها هستند. اگر چه نمودی در جامعه و رسانه ها ندارند و مردم هم درباره ی آن ها چیزی نمی دانند و آن ها هم درباره ی مردم چیزی اگر می دانند منتشر نمی کنند ، مگر نه این است که احزاب باید بازوی نیروهای اجرایی باشند. برخی از کارشناسان و صاحبنظران فعالیت احزاب را که می تواند کمکی به دولت و کشور باشد را در راستای امر به معروف و نهی از منکر تلقی می کنند اگر احزاب چنین نقشی را ایفا کنند جامعه بدون شک گلستان خواهد شد.

یکی ازصروری ترین و لازم ترین چیزی که جریان های سیاسی باید احساس کنند وآن را به  ‌وجود آورند واین پدیده را دربین احاد مردم تبلیغ ، ترویج وتزریق کنند این است که ملت ومردم همچون یک خانواده هستند و باید حول محور قانون اساسی به گفت‌وگوبپردازند.

بدیهی است که احزاب می توانند وقدرت دارند کسانی را که در جامعه به فکر و اندیشه آن ها نزدیک‌تر هستند جذب ‌کنند ودرهنگام عمل واجرای کاری منسجم ترظاهرشوند.

بعضی ازصاحب نظران براین باورند یکی از دلایل اصلی اختلاف بین جریان‌های سیاسی در کشور این است که هنوز گروه‌ها ، احزاب  وفعالان سیاسی بر سر عنوانی به نام منافع ملی به اجماع وتفاهم نرسیده‌اند.

یعنی جریان های فکری و سیاسی باید در وهله ی اول بر سر منافع ملی به اجماع برسند و این آغاز راه برای موفقیت احزاب خواهد بود و در گام بعدی نیز باید هر حزب به حقوق  احزاب  مخالف خود احترام بگذارد.

اختلافات نباید در حد ی باشد که نتوانند در کنار هم بنشینند و صحبت کنند؛ چرا که اختلاف سلیقه و اختلاف سیاسی از لوازم و نیازمندی‌های احزاب است وبدون آن احزاب سیاسی به تکامل نمی رسند و اگر این ها نباشد، احزاب نمی‌توانند عیوب و ایرادات خود را ارزیابی کنند و آن ها را بهبود بخشند.

 سید محمد حسین دریاباری

 

چاپ شده درروزنامه گویه شماره 1363مورخ21/8/1398

ضرورت بهره گیری از ابزار مدرن در ترویج معارف اسلامی و پیام های عاشورا

سخنرانی سیدمحمدحسین دریاباری درجمع گروهی ازطلاب ومردم سوگوارحسینی (ع)؛

ضرورت بهره گیری از ابزار مدرن در ترویج معارف اسلامی و پیام های عاشورا

موضوع بحث در شب های محرم اجمالا پیداست و آن پیام عاشوراست . قبل از آن که بحث را آغاز کنیم ابتدا نکته ای را به دوستان عرض کنم که من تمایل چندانی برای سخنرانی نداشتم اصرار جمعی از دوستان سبب شد در خدمت دوستان طلبه و جمعی از اساتید، حاضر مصدع اوقات شوم. امیدوارم لحظاتی که درخدمت  شما هستم بتوانم مطالب مفیدی را بیان کنم تا احساس کنید اوقات شما تلف نشده است. اولا در جمع دوستان به یک نکته ی اساسی اشاره کنم که ما امروز با یک ابزار پیچیده و در عین حال کارساز در عرصه های جهانی مواجه هستیم و آن شبکه های اجتماعی است که هم می تواند اثرات مثبت بر جای بگذارد و هم می تواند جوامع را به تباهی بکشاند. آن چه که برای طلاب و حوزویان مهم است اولا و به ذات دانش و علمی است که بتواند شبهات عدیده ای را که از سوی اتاق فکرضد دینی و در واقع دشمنان دین صورت می گیرد پاسخ دهد؛ این اولین نیاز طلاب خواهد بود.  سپس دو ابزار مهم دیگر، آشنایی با شبکه ها و امکانات مدرن روز و استفاده و بهره گیری از آن ها و بعد از آن قلم و قدرت بیان است. بنابراین هنگامی که این سه ابزار برای همه تهیه شد، امکان مقابله با همه ی دشمنان فراهم خواهد شد. ما درباره ی پیام عاشورا صحبت می کنیم، ابتدا مقدمه ای برای دوستان عرض می کنم. در قرآن بعضی از واژگان بسیار تکرار شده و تاکید فراوانی بر آن شده است. اولین واژه، واژه ی «علم »است. علم با تمام مشتقاتش 484 بار در قرآن مطرح شده است. البته ممکن است از هر واژه در جایی بهره برداری خاصی شود، اما نکته ی مهم این است که علم و دانایی بسیار ارزشمند است. همه باید بدانند که توانایی و ظرفیت شان را برای دانستن به کار گیرند. انسان باید دانسته های زیادی داشته باشد تا به جاهای خوبی برسد.

ای بردار تو همان اندیشه ای

مابقی تو استخوان و ریشه ای

 گر گلست اندیشهٔ تو گلشنی

ور بود خاری تو هیمهٔ گلخنی

انسان یک بدن معمولی است، که همین بدن معمولی 70 درصد  آن آب است و بقیه استخوان و رگ و پوست، پس آن چه در انسان مهم است اندیشه و دانایی است. بنابراین یکی از واژگانی که می تواند پیام عاشورا را دریافت کند علم و آگاهی است. ابتدا همه باید دانش لازم را داشته باشیم تا درک کنیم در عاشورا چه اتفاقی افتاده است. پس باید درباره ی واقعه ی کربلا زیاد بخوانیم، بشنویم و درس بیاموزیم.

دومین کلمه و واژه ای که در قرآن بسیار به کار رفته است، فکر است؛ فکر یا اندیشه «افلا یتفکرون» آیا می اندیشید؟ واژه ی «فکر» درقرآن19 بار آمده است. اگر انسان در جستجوی یادگیری باشد کوه، دریا، آسمان، زمین، ماورای زمین، ماورای آسمان، آسمان هفتگانه، همه مواردی هستند که می تواند در موردشان به کاوش بپردازد. در قرآن کلمه ی ارضون به کار نرفته است؛ یعنی ما زمین هفتگانه نداریم، اما آسمان به شکل جمع (سماوات) آمده است. همه ی این موارد نشان از این است که بشر باید درصدد کشف و یادگیری باشد.

واژه ی دیگر کلمه ی« نظر» است که بیش از 102بار در قرآن استفاده شده است. اصرار قرآن بر تکرار این کلمه به چه دلیل است؟ این «نظر» به معنای نگاه و دیدن سطحی نیست بلکه به معنای دیدن عمیق است. « أَفَلا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ وَ إِلَى السَّماءِ کَیْفَ رُفِعَتْ  وَ إِلَى الْأَرْضِ کَیْفَ سُطِحَتْ » (آیات سوره غاشیه). واژه ی تدبرو مشتقات این واژه چهار بار در قرآن به کار رفته است. «تدبر» از ریشه ی «دبر» به معنای اندیشیدن در ماورای امور و فراتر از ظاهر کارها و مسائل است که ژرف اندیشی، عاقبت اندیشی و درنتیجه کشف حقایقی را درپی دارد که در ابتدای امر و با نظر سطحی به چشم نمی‌آید.

تدبر در قرآن عبارت است از اندیشیدن در ورای ظواهر آیات به منظور روشن شدن چهره ی باطنی قرآن، در حد امکان؛ یکی از جاهایی که قرآن این کلمه را به کار برده است، مربوط به خود قرآن است «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا» (نساء 82) خداوند در قرآن همه ی انسان ها را در هر عصری هم به مبارزه طلبید وهم به تدبر، درباره ی اعجاز قرآن فراخواند. آنانی که زبان و ادبیات عرب را در زمان خودشان خوب بلد بودند به مبارزه طلبید. امروز هم به مبارزه می طلبد. قرآن ساکت نیست. قرآن همواره برتر بوده است اما به اندیشه های جاری و سیال نیاز دارد تا بتواند آن را درک کرده و به روز تفسیر کند و اعماق آن را بشکافد و برای مردم تبلیغ کند. پس واژه ی تدبر از دیگر واژه هایی است که می تواند این پیام مهم را برساند.

یکی از واژگانی که در قرآن به کار رفته واژه ی« بصر» است. واژه ی بصر 148 باردر قرآن آمده است. بصر به معنای دیدن است اما این که قرآن کلمه ی بصر را به کار می برد صرف نگاه سطحی نیست، این هم عمق دارد که باید در ژرفای مطالبی که در قرآن است با بصیرت به آن نگاه شود. بصیرتی که منجر به خداشناسی و تحول انسان شود. واژه ی دیگری که در قرآن بسیار به کار رفته واژه ی «عقل  »است که ما سحطی از آن عبور می کنیم. واژه ی عقل درقرآن کریم همواره به صورت فعلی استعمال شده است که مجموع آن 49 باراست. عقل در فلسفه و روایات یک معنی دارد اما مجموعاً آنچه که از قرآن درباره ی عقل می فهمیم عقل چیزی است که ما را از گمراهی می رهاند و به بهشت برین و آسایشگاه ابدی رهنمون می سازد. این واژه در قرآن بسیار استفاده شده است در مورد کسانی که نمی فهمند یا نمی خواهند بفهمند واژه ی لایعقلون به کار رفته و درباره کسانی که می خواهند بفهمند واژه های یعقلون به کار گرفته شده است. که هر کدام از این نکات بسیار قابل بحث است. واژه ی دیگری که در این موضوع بسیار جای بحث دارد، کلمه ی« تفقه »است ما نباید نگاه مان نسبت به مسائل سطحی باشد وقتی می گویند کسی فقیه است یعنی نگاهی فراتر به مسائل دارد و عمق مسائل را فهمیده و اگر اهل نظر و فتوا باشد فتوا می دهد.

واژه ی دیگری که در قرآن به کار رفته قلب است. « فی قلوبهم مرض..» و در مورد این کلمه در خیلی جاها کلمه مرض به کار رفته که قلوبی هستند که درک نمی کنند ، خداوند در قرآن ازاین جمله برای جمعی بسیار استفاده کرده است . همه  ی این ها می خواهند مفاهیمی را به انسان تفهیم کنند. واژه ی دیگر واژه ی ابصارو اسماع هستند که در قرآن به کار رفتند.

این واژگان ابزار شناخت و دریافت وقایع هستند. از مطالبی که تا اینجا گفته شد، این برداشت را داریم که دسته ای از این واژگان ابزاری هستند که ما را به اعماق مسائل می برند و نهانخانه آن ها را به ما می شناسانند و ابزارهایی هستند که ما برای شناخت به آن ها نیاز داریم مانند قلب و چشم و گوش ابزاری هستند که به وسیله ی آن ها می توان نهانخانه ی اشیا را درک کرد. همه ی انسان ها در طول تاریخ برای شناختن آمدند. در مسیر علم و دست یابی به آن، انرژی و سرمایه ی بسیاری گذاشته شد تا این میزان از علم و امکانات کشف شد و در اختیار ما قرار گرفت. خدا این ابزار را خلق کرد، تا چیزهایی را بشناسیم و بشناسانیم که در دنیا و آخرت خود از آن بهره بگیریم. آن چه امروز علم به ما تحویل می دهد چیز ساده ای نیست، اعماق دریاها شکافته شد، بشر حدود 5 هزار متر زیر زمین را پیموده و از بالا به هزاران کیلومتر نوری راه پیدا کرده است. که این ها همه برای شناخت یک چیز است و آن پیام پیام رسانان باری تعالی است. آن ها همان پیامبران خداهستند که همگی یک صدا گفتند: خدا را بپرستید پیامبران را اطاعت کنید، به معاد ایمان داشته باشید و بدانید بازگشت شما به سوی اوست.

ما ز بالاییم و بالا می رویم

ما ز دریاییم و دریا می رویم

ما از آن جا و از این جا نیستیم

ما ز بی‌جاییم و بی‌جا می رویم

قل تعالوا آیتیست از جذب حق

ما به جذبه حق تعالی می رویم

کشتی نوحیم در طوفان روح

لاجرم بی‌دست و بی‌پا می رویم

همچو موج از خود برآوردیم سر

باز هم در خود تماشا می رویم

راه حق تنگ است چون سم الخیاط

ما مثال رشته یکتا می رویم

خوانده‌ای انا الیه راجعون

تا بدانی که کجاها می رویم

همه ی پیامبران آمدند و برخی جملات کلیدی را فرمودند که در قرآن به همه ی آن ها اشاره شد. اولین عبارت این است «فاعبدوالله» که پیام همه ی آن هاست. همه ی پیامبران اتفاق نظر داشتند و اختلاف در آن ها نبود. دین اسلام که کاملترین آن هاست، شخصیت عظیمی برای حفظ  زحمات پیامبر تلاش و قیام کرد ه بود چراکه عده ای درهما ن عصرو تاریخ درصدد دگرگون کردن این دین حنیف برآمده  بودند. قیام امام حسین بدین علت بود تا حقایقی که پیامبراسلام گفت بر اثر خواهش های نفسانی جمعی واستبدادگری گروهی پایمال نشود. نه معاویه را شخصیتی ساده بدانید و نه یزید را شخصیت معمولی. پایه های به وجود آمدن چنین روزی مانند محرم و علی الخصوص عاشورا زمانی ریخته شده بود که معاویه در محدوده ی خود شروع به ساختن فرهنگ و ساختمان هایی نظیر ساختمان و فرهنگ های روم کرد، در واقع همان زمان با ساختمان های مجلل با شیوه هایی که رومیان آن عصر داشتند ،تدارک چنین جریاناتی را دید. وقتی مسلط بر اوضاع شد؛ پیکره ی جهان اسلام را با همان سبک اداره می کرد حتی توجهی هم به هشدار خلفای دوران خویش نمی کرد و مسیر رومیان را در پیش گرفت و می گفت شما مسیر خود را طی کنید و من مسیر خود را طی می کنم. این روند تغییر مسیری بود که برای اسلام پدید آمده بود.اما امام علی {ع} درمقابل چنین وضعیتی ایستاد . جهان اسلام با چنین اشخاصی روبرو و مواجه شد. معاویه سرانجام یزید را برجهان اسلام تحمیل کرد حال در اینجا به شخصیتی ایثارگر که بتواند حرکتی انجام دهد، اصلاح گر باشد و بخواهد سنت پیامبر را اجرا کند، نیاز است. و آن امام حسین علیه السلام است که در اوصاف امام حسین همه دوستان بسیار می دانند و بسیار شنیدند اما عاشورا پیام های بسیاری دارد. امام حسین همان زمان با همان امکانات محدود قیام کرد و سرانجام به شهادت رسید و فرزندانش به اسارت رفتند؛ البته اسارتی که بزرگترین پیامدش ابلاغ و اطلاع رسانی حوادثی بود که کاخ های ستم را لرزاند. این واقعه حدود 24 پیام برای ما داشت. یعنی حرکت امام حسین حرکتی سازنده ، تاریخی و برای همه ی ادوار است. حال به شماری از آن ها اشاره می کنیم. نکته ی اول شما وقتی بیانات امام حسین علیه السلام و بزرگانی از شهدای واقعه ی کربلا را مطالعه کنید، متوجه می شوید پیام رسالت را هم بیان کردند. مبانی و ارزش های رسالت پیامبران را تبیین کردند. یکی از مهم ترین پیام های قیام امام حسین به ما این است که پیرو رسول اسلام باشید. من برای احیای سنت جدّم قیام کردم. این اولین پیام به ماست. دومین پیام عاشورا به ما ایمان به مبدا و معاد است. مگر شهدای کربلا به زندگی خوب و راحت علاقه نداشتند؛ انقدر به حوادث و اتفاقات آگاه بودند که هیچ گاه آرزو نمی کردند در دنیا بمانند همواره می خواستند با امام حسین محشور شوند و همه لایق شهادت در رکاب امام حسین شدند. موضوع دیگر، تبیین خواص و ویژگی امامت و ولایت است. همه ی کسانی که خطبه و رجز خواندند درباره ی امامت و ولایت سخن گفتند، شما قوی تر و شجاع تر و فهیم تر و عالم از حضرت عباس سراغ دارید. فرمود:

 « والله ان قطعتموا یمینی  

انّی احامی ابداً عن دینی

و عن امام صادق الیقین  

نجل النبی الطاهر الامین

یا نفس لاتخشی من الکفار

 و ابشری برحمة الجبّار

مع النبی السید المختار

 قد قطعوا ببغیهم یساری

فاصلهم یا رب حر النار

همه به نوعی پیام امامت و ولایت را به ما رساندند. از دیگر پیام های عاشورا می توانیم به امور روز اشاره کنیم. در پیام و بیانات امام حسین، حریت، آزادگی، جوانمردی، مبارزه با کفر را می توان یافت. نکته ای دیگر که در پیام عاشوراست؛ استواری استقامت و صبراست، در گذشته بسیاری از متفکرین بخصوص مارکسیست ها در رابطه با واژه ی "صبر" ایراداتی به اسلام می گرفتند و صبر را منفی معنا می کردند، در حالی که واژه ی صبر یعنی استواری، اگر یک گام شما را به عقب راندند، شما مقاومت کنید و صد گام به جلو بروید. استقامت و مقاومت بکنید و در برابر سختی ها تسلیم نشوید. این است معنای واژه ی صبر. در قرآن واژه ی صبر بسیار به کار رفته است و در جنگ احد و بدر به آن اشاره شده است. توصیه به صبر و مقاومت یکی از وظایف ماست. به نکته ای دیگر می پردازم. در عاشورا یک اتفاق عجیب رخ داد. سازندگی عاشورا از همان ابتدا پیدا بود. یکی از پیام های عاشورا اتمام حجت بود، امام می دانست که با خطبه خواندن و سخنرانی او مردم باز می گردند این کار را می کرد. امام حسین سر جنگ نداشت. جنگ را دشمن شروع کرد. اثرگذاری خطبه های امام حسین کماکان باقی است و جهان را متحول کرد از جمله کسانی که از صفر به بی نهایت رسیدند، حر بن زیاد ریاحی بود که در تاریخ اسلام ماندگار شد،  اگرچه او اولین کسی بود که جلو امام را گرفت، با امام سخن گفت و از کارگزاران نظام یزید بود با خطبه های آتشین و بیدارکننده ی امام حسین از صفر به بی نهایت رسید حالا مفهوم و مصداق توبه که بارها در قرآن اشاره شده اوست. حر با امام مواجه شد، در وجود او شناخت بود، ابزار شناخت و ظرفیت آن را داشت. عقلانیت او بر احساساتش غلبه داشت. یعنی خطبه های امام فطرت خاموش او را بیدار کرده و به آگاهی لازم رسید و در روز عاشورا برگشت و از شهدای کربلا شد و در تاریخ نام بزرگی دارد و مصداق بارز «توبوالی الله» است و نکته ی آخر راویان ووقایع نگاران کربلا که با حر در صحنه ی جنگ همراه بودند می گویند به وقت شهادتش در لحظات آخر هنگامی که امام سر او را بر بالینش می گذارد از امام می پرسد آیا توبه من قبول شد؟  امام  می فرماید توحری همان گونه که مادرت تورا حرنامید.این تحولی بزرگ در یک انسان است.

این سخنرانی دروشتان مسجدجامع ودرجمع طلاب حوزه علمیه امام صادق {ع} ومردم سوگوارامام حسین انجام شد ومورخ 28/7/1398 درروزنامه گویه شما ره 1350چاپ شده است

مطبوعات و رسانه‌های استانی؛ رویکردها و چالش ها

مطبوعات و رسانه‌های استانی؛ رویکردها و چالش ها

(قسمت دوم)

آگاهان حوزه ی ارتباطات معتقدند رسانه های موثر را می توان به چند دسته تقسیم کرد دیداری و شنیداری که همان رادیو و تلویزیون و سایرمشتقات آن است. رسانه های الکترونیک که شامل سایت و اینترنت می شود. رسانه های مکتوب، شامل روزنامه ها، هفته نامه ها و مجلات می شود و بالاخره موبایل هم رسانه ای است که نقش آن را نمی توان نادیده گرفت. تردیدی وجود ندارد که نقش رسانه های دیداری و شنیداری از همه بیشتر است و امروز قدرت سایر رسانه ها  کمتر از رسانه های الکترونیک و حتی دیداری و شنیداری نیست چون که قدرت تسلط آن از همه بیشتر شده است.

 در تقسیم بندی دیگر می‌توان رسانه‌ها را به جمعی و انفرادی دسته بندی نمود. امروزه رسانه های انفرادی در حال افزایش است. موضوع بسیار مهم ومحسوس این است که نقد افراد مهم  و قدرتمند، کار اصلی رسانه های توسعه مدار است. از این رو قدرتمندان در جامعه همیشه از چنین رسانه هایی به علت نقد منافع آن ها هراس دارند و سعی در تخریب حیثیت رسانه را دارند.

بسیاری رسانه را پل ارتباطی میان مردم و مدیران تلقی می کنند. رسانه می‌تواند با بیان نارسایی‌های جامعه و نقد عملکرد مدیران ایفای نقش اطلاع رسانی، نقش کنترل، فرهنگ سازی، پویایی اجتماعی و نقش پروژکتوری کند. ایفای چنین نقش هایی بسیار دشوار و سنگین است که نیازمند مدیریت و تفکر جمعی و مساعی همگان و اصحاب رسانه است. در چنین شرایطی خواهیم توانست شاهد اجرای سه اصل پایه از توسعه بود. انسان سازی، جامع سازی و ساماندهی توسعه. حال باید دید چرا رسانه ها نمی توانند به نقش و وظایف خویش عمل نمایند.

 شماری از کارشناسان بر این باورند که تشکل صنفی مطبوعات در استان ها از جمله قم به تدریج جایگاه و وزن خویش را از دست داده و در بین جامعه ی مطبوعاتی به ویژه آن دسته از کسانی که انگیزه ی مادی و شیوه ی مال اندوزی در این عرصه دارند، مقبولیت ندارد. اگر به فرض درطیف دوم مقبولیت نداشته باشد بسی افتخارمحسوب می گردد. اما حل و فصل ماجرا با طیف نخست آسان و بسیارساده است. زیرا این دسته، از دلسوختگان و دلسوزان مطبوعات و رسانه اند. به هر تقدیر این موضوع برای صاحبان رسانه و مطبوعات قابل ترمیم و بازسازی است. طریقه و شیوه ی آن این است که از فعالان راستین رسانه و پیشکسوتان آن برای برون‌رفت از وضعیت فعلی استفاده و بهره برداری گردد.

یکی دیگر از اموری که سبب کاهش محبوبیت رسانه ها و مطبوعات مکتوب شده است تک صدایی آن ها بوده است. هنگامی که مطبوعات و رسانه‌های شناسنامه‌دار سرگرم تک صدایی و گذران ایام به همین سبک بودند فضای مجازی در کشور شکل گرفت و فراگیر شد. تک‌ صدایی شماری از مطبوعات وغیر قابل باور بودن برخی از اخبار این رسانه‌ها، زمینه را برای روی آوردن مخاطبان به فضای مجازی فراهم ساخته است. وقتی مخاطبان دریافتند که در این فضا تبادل اطلاعات و نظریات به صورت دوسویه است اقبال و توجه به آن بیشتر و افزون تر شده است. اما فضای مجازی هم سریع و به دلایل گوناگون موقعیت خویش را از دست داده است. مهم ترین دلیل آن این بود که فضای مجازی به علت نداشتن مجوز و غیر قابل کنترل بودن، سرمایه اش که اعتباربود، ازدست رفت. همین امر موجب گردید که مخاطب احساس کند بسیاری از مواقع اخبار این شبکه غیرمستند و غیر قابل باور است. با این که تولیدی هم هست. در نهایت مخاطبان دارای سواد رسانه ای، از تولیدات فضای مجازی فاصله گرفته‌ و می گیرند.

برخی از کارشناسان معتقدند فضای مجازی در بسیاری از کشورها برای ارتباطات میان افراد و اشخاص استفاده می شود اما متاسفانه فضای مجازی در کشور ما جایگزین رسانه‌ها گردیده است که دراین قالب، خبر، گزارش و تحمیل نظرات به مخاطبان صورت می‌پذیرد. شماری از کارشناسان حوزه ی مطبوعات معتقدند نشریات و رسانه های مکتوب در مراکز استان ها از جمله  قم دچار اشتباهاتی هستند که در صورت تداوم آن بدون شک به شدت زیانبار است و آن  این که به جای ایجاد  خلاقیت، ابتکار در تولید مطالب و حتی به اصطلاح کپی پیست با ذکرمنابع از خبرگزاری های معتبر به سرقت ادبی روی آوردند و مطالب  دیگران را دریافت و در رسانه‌ها و مطبوعات به نام خویش ثبت می نمایند. تردیدی نداریم که این حرکت به سرعت شناسایی و آثار منفی آن هویدا می شود. این حرکت در صورت تکرار و تداوم یکی از فاجعه بار ترین حرکت غیر حرفه‌ای و غیر منطقی در حوزه ی مطبوعات و رسانه‌ها تلقی می گردد. تصور می‌کنیم نظارت مستمر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ادارات کل آن وزارتخانه در استان ها و همچنین تشکل های صنفی مطبوعات باید با چنین پدیده‌ای مبارزه و مدیران مسئول این دسته از نشریات را متنبه و آگاه ساخته و از عواقب ضد اخلاقی آن بر حذر دارند. در خاتمه و در این مقوله باید خاطر نشان کرد که این دسته از افراد همان سوداگرانی هستند که فرهنگ و هنر را به درهم و دینار فروختند. در اینجا باید این پرسش را مطرح کرد که نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی برای توسعه و گسترش مطبوعات و فعالیت بدون دغدغه ی آن ها چه اقدامی می کنند؟

نمایندگان بر اساس قانون موظف اند در همه ی امور کشور نظارت، تحقیق و تفحص کنند. منتخبان مردم به عنوان نمایندگان آنان در حوزه ی انتخابیه ی خویش برای جابجایی یک نیرو معمولی  با مدیران به مقابله می پردازند اما برای احیای یک یا چند رسانه ی مکتوب گام موثری بر نمی دارند اما اگر رسانه ای اهداف و خواسته های آن ها را تامین کند جانش را هم برای آن  نثار می کنند. در این بین رسالت مطبوعات این است که به اصلاح این دست  از نمایندگان بپردازند و مردم را هوشیار کنند تا کار و کاسبی آنان را تعطیل نمایند به هر تقدیر نشریات محلی یکی از گروه های مهم مطبوعاتی کشور به حساب می آیند. چرا که این ها هستند که به انعکاس و بازتاب  نیازها و مشکلات زندگی مردم منطقه یا محله ی خویش می پردازند اما با کمال تاسف در کشور ما مطبوعات محلی چندان مورد توجه نیستند.

سید محمدحسین دریاباری

چاپ شده درروزنامه گویه شماره1266دوشنبه21خرداد 1398 شمسی

  

مطبوعات و رسانه‌های استانی؛ رویکردها و چالش ها

مطبوعات و رسانه‌های استانی؛ رویکردها و چالش ها  

(قسمت اول )

مطبوعات و رسانه‌های استانی می‌توانند نقش بسیار مهمی در حوزه ی فرهنگ شامل آداب، رسوم، سنن و زبان منطقه ی خویش داشته باشند. مطبوعات و رسانه‌ها همچنین می‌توانند در نگاه داری آن میراث مهم و گسترش آن نقش بسزایی ایفا کنند. مضافاً بر این رسانه های محلی قادرند با پیگیری مشکلات جامعه و انتقال آن به مدیران و یا نقد مدیران ناکارآمد زمینه ها و باب توسعه ی همه جانبه را بگشایند. این آرزوهای خوش مطبوعات و رسانه‌های محلی، منطقه ای و حتی سراسری است، این آمال و آرزو زمانی تحقق می یابد که رسانه‌ها خودشان دچار بحران های مخرب و طوفان حوادث  نباشند.

اکنون در صددیم  بدون هیچگونه غرض و انگیزه‌های جانبدارانه به بررسی مشکلات و بحران‌های مطبوعات استانی بپردازیم و راهکارهایی هم برای بهبود و کاهش آلام رسانه‌های استانی در خلال مباحث ارائه نماییم. شاید مسئولان ذیربط با دیدن این راهکار ها بتوانند درهای بسته ی این مقوله را با کلید های ویژه بگشایند.

برخی در گذشته و حتی فی الحال بر این باورند که تکثر و تنوع نشریات در جامعه می‌تواند صدای همگان را بازتاب داده و منجر به وحدت و همگرایی بیشتر گردد. در این مقوله بسیاری هستند که تنوع و تکثر را در جهت اشتغالزایی ارزیابی می نمایند، ولی نتایج و مطالعات محسوس و ملموس عکس آن را نشان می دهد. تنوع، تکثر و فراوانی مطبوعات در استان‌ها که با مجوزهای فله ای آغاز شد نه تنها منجر به وحدت و همگرایی مطبوعات و جامعه نشده بلکه وابستگی مطبوعات را به جریان ها، افراد و سیاست زدگی کرده که همین امر موجب بروز مشکلات عدیده‌ای شده است که هم اکنون شاهد آن هستیم.

یکی از آثار و پدیده ی نگرش فوق این است که مطبوعات از هویت خویش فاصله می گیرند و به دلیل عدم توانایی ارائه ی اندیشه و تولید محتوا مشکلات پیش رو تلمبار شده و رسانه‌ها را به مرز و مرحله ی بحران نزدیک ساخته است. ممکن است کسی بپرسد ارائه ی اندیشه و جهت ‌دهی مطبوعات چگونه پدید می آید؟.

پاسخ چنین سوالی برای اهل فن و صاحب نظر در حوزه ی مطبوعات روشن و مبرهن است. مطبوعات در ارائه ی اندیشه و جهت ‌دهی، نیازمند به متخصصان و اهل فن در درون حوزه ی رسانه و مطبوعات هستند. هنگامی که  ارایه ی اندیشه ها و جهت ‌دهی ها از بیرون وارد و تزریق می‌شود و به دلیل این که بیشتر فعالان در این عرصه استقلال رای ندارند خط حاکم بر رسانه و مطبوعات از بیرون و خارج از حوزه به آن ها تحمیل می گردد. بالعیان می بینید بیشتر فعالان فضای مجازی تلاش تک محورانه داشته و هرگز به محتوا و هدف اهمیتی نمی‌دهند. اینان در نهایت از رسانه به عنوان پله استفاده می کنند. متأسفانه این امر خواسته یا ناخواسته دامنگیر رسانه های مکتوب هم شده است. در صورتی که فعالان رسانه‌های مکتوب و شناسنامه ‌دار با توجه به انگیزه و رسالت فرهنگی و دارا بودن مجوزهای قانونی فعالیت، با اتخاذ تدابیر هوشمندانه می توانند در این فضا خلاءهای قانونی را ترمیم نمایند.  

یکی از مشکلات رسانه‌های محلی و استانی آن است که تن به خودسانسوری داده اند و انتقاد نمی کنند یا اگر مبادرت به انتقاد می ورزند، محتاطانه است. شاید بتوان این موضوع را به طور وضوح و شفاف ابراز کرد و آن این که مطبوعات و رسانه‌های محلی حرفه ای نمی نگارند و نیروی حرفه‌ای نمی‌پذیرند چرایی و رمز و راز این ماجرا برای همگان هویداست. وقتی هنر از دست هنرمندان رخت بر بست به دست برخی نیروهایی خواهد افتاد که نگاه مادی به رسانه و مطبوعات دارند یا وابستگی به ارگان ها، نهادها و احزاب دارند، این خود آفت بسیار بزرگی است.

مطبوعات و رسانه‌های مکتوب چون از منابع مالی برخوردار نیستند فروش آن به تنهایی  نمی‌تواند منبع قابل توجهی برای صاحبان رسانه باشد. یارانه ای که دولت بابت کاغذ در اختیار مطبوعات قرار می دهد اگر چه مفید و کارگشا است ولی تکیه  به آن هم برای  بلند مدت اشتباه است. آنچه که تاکنون برای رسانه‌های مکتوب پایدار بوده است آگهی بوده که در اختیار نشریات قرار می گرفت. این آگهی قبل از ساماندهی در اختیار دلالان و نیز سودجویان این عرصه بوده که به کاسبی در حوزه ی مطبوعات اشتغال داشته و از این طریق به آلاف و الوف رسیدند.

ساماندهی آگهی از سوی اداره ی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در همه ی استان ها و از جمله قم نشریات را به صورت نیمه جان سر و پا نگاه داشت و دست سوداگران و دلالان در این عرصه را کوتاه کرده است. برخی از صاحبنظران حوزه ی مطبوعات معتقدند مطبوعات محلی و استانی به آگهی محوری سوق پیدا کردند همین وابستگی مالی به آگهی، موجب شد تا تولید محتوا در این حوزه رنگ ببازد. البته چنین برداشتی زمانی درست است که هر نهاد خود بتواند موزع آگهی خود باشد ولی اگر در یک فرآیند تعریف شده‌ای در اختیار وزارت ارشاد و ادارات کلش در استان ها باشد و توزیع شود خللی به تولید محتوا و انتقاد از کاستی‌های مدیران ایجاد نخواهد کرد. البته صاحبان رسانه در بلند‌مدت باید با تشکیل بنگاه‌های اقتصادی به دنبال منابع مالی معتبر و مطمئن باشند بدیهی است پس از آن می‌توان به ارائه ی اندیشه، جهت دهی، تولید کارهای اثرگذار و تخصصی پرداخت و به نتیجه ای که پسند و رضایت مخاطب است دست یافت.

سید محمد حسین دریاباری

چاپ شده درروزنامه گویه شماره1265یکشنبه 20  خرداد 1398 شمسی

http://gooyeh-qom.com/?p=42&n=839&s=3404&id=22217

سهم نمایندگان مردم دراوضاع فعلی کشورچه مقدار است؟

گویه بررسی می کند؛

سهم نمایندگان مردم دراوضاع فعلی کشورچه مقدار است؟

این روزها با تشکیل ستاد انتخابات در استان ها و بالاخره درسراسر کشور، مسائل سیاسی جامعه وارد فاز جدیدی شده است. از یک سو احزاب، گروه ها و تشکل های سیاسی، فعال تر از گذشته ظاهر شده و در جستجوی شخصیت های کارآمد و توانمند هستند تا بتوانند شخصیتی مناسب که با آنان در آرمان و مشی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اجرایی همسو باشد برای انتخابات آتی پیدا و معرفی نمایند. از سوی دیگر نمایندگان فعلی هم فعالانه ظاهر شده و به سخنرانی مشغول شده اند تا با این روش بتوانند کار کرد خویش را در معرض دید مردم قرار دهند.

سوال اصلی اکنون این است که نمایندگان فعلی چه حرکت موثری برای جامعه انجام داده اند؟ آیا سخنرانی و حضور در جلسات حتی در مراسم ترحیم و بسیاری از جلساتی که ضرورتی برای شرکت آنان نیست مشکل مردم را حل خواهد کرد؟

سوال اصلی اکنون این است که نمایندگان فعلی چه حرکت موثری برای جامعه انجام داده اند؟ آیا سخنرانی و حضور در جلسات حتی در مراسم ترحیم و بسیاری از جلساتی که ضرورتی برای شرکت آنان نیست مشکل مردم را حل خواهد کرد؟ بر اساس قانون اساسی مجلس شورای اسلامی که قوه ی مقننه نامیده می شود از منتخبان مردم است. همین مجلس مصوبات خویش را طی مراحلی جهت اجرا به قوه ی مجریه و قضائیه ابلاغ می کند. قانون اساسی به دلیل اهمیت مجلس شورای اسلامی اصول متعددی را به آن اختصاص داده است. نمایندگان ملت به طور مستقیم و با رای مردم انتخاب می شوند. دوره ی نمایندگی چهار سال است. مجلس شورای اسلامی از وظایف مهمی برخورداراست که نظارت بر عملکرد قوه ی مجریه یکی از آن می باشد. بر همین اساس اصل هفتاد و ششم قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی را موظف می کند تا در امور مختلف کشور تحقیق و تفحص نماید. هر نماینده ای که مردم در هر شهر یا استانی به او رای می‌دهند بر اساس قانون اساسی در برابر تمام ملت مسئول است و حق دارد در همه ی مسائل داخلی و خارجی کشور اظهار نظر کند.

حال مردم و رسانه ها موظفند از کم و کیف سه سال فعالیت مجلس شورای اسلامی که پشت سر گذاشته شد جویا شوند و از دستاوردهای آن سخن بگویند. تک تک نمایندگان باید بدانند که مجموعه ی اعمال، رفتارو حرکت های شان زیر ذره بین مردم قرار دارد. اگرمی‌گویید دولت کارآمد نبود پس نظارت شما کجاست؟ مگرانتخاب وزیران ازسوی مجلس شورای اسلامی تحقق نیافت؟ نظارت شما بر عملکرد دولت در طول همین چند ماه اخیر شدت یافته و با جدیت دنبال می گردد. دراین سال ها چرا به امور مردم از سوی مجلس توجه کافی به عمل نمی آمد.

رسانه ها اگر قاطعانه به امور نمایندگان بپردازند و از آن ها بپرسند که شما چه کرده اید؟ و آیا پاسخی برای عملکرد خویش دارید؟. اگراین نوع آگاهی به مردم منتقل گردد بدون شک مردم هنگام رای دادن تجدید نظر خواهند کرد.

 آن چه که مهم است  این است ایران در سایه وحدت و یکپارچگی می‌تواند به فرصت دست یافته و گام های موثری در پیشرفت و ترقی بردارد پس باید چهره های اختلاف انگیز و شخصیت هایی که شیوه ی ناسیونالیستی در پیش گرفتند از صحنه ها کنار روند و جای خود را به کسانی دهند که برای وحدت ملی و یکپارچگی ایران و تمامیت ارضی می‌اندیشد.

نکته ی مهم در هر انتخابات این است که مردم افراد توانمند را از ناتوان تمیز دهند. نخبگان جامعه باید وضعیت جامعه را ارزیابی کنند و شایستگان را به مردم معرفی کنند در این زمینه احزاب، گروه ها و تشکل های سیاسی وظیفه ی بسیار سنگینی دارند تا از کاندیدا در انتخابات آتی بخواهند که برنامه ارائه کنند. یکی از مسائل مهم در کشور این است که جامعه ی ما از اقوام، نژاد و مذاهب مختلف تشکیل شده است که به گفته ی رهبرمعظم انقلاب فرصت است. آن چه که مهم است  این است ایران در سایه وحدت و یکپارچگی می‌تواند به فرصت دست یافته و گام های موثری در پیشرفت و ترقی بردارد پس باید چهره های اختلاف انگیز و شخصیت هایی که شیوه ی ناسیونالیستی در پیش گرفتند از صحنه ها کنار روند و جای خود را به کسانی دهند که برای وحدت ملی و یکپارچگی ایران و تمامیت ارضی می‌اندیشد بنابراین نیروهای امنیتی و مسئولان حوزه های مرتبط باید بکوشند کسانی که اندیشه های ناسیونالیستی از هر قوم و نژادی را دامن می زند نگذارد درتصمیم سازی و تصمیم‌گیری شرکت کنند و بالاخره تلاش مضاعف نمایند تا کرسی و صندلی های تصمیم سازی و تصمیم گیری به کسانی سپرده شود  که فقط به اعتلای ایران مقتدر می اندیشند دراین صورت امنیت ملی و وحدت جامعه هرگزمورد تهدید قرار نمی گیرد. درهر استانی ازجمله استان قم مردم می توانند از نمایندگان خویش ازراه های گوناگون بپرسند که چرا گام موثری برای مردم برنداشته اید؟ آیا به اقتصاد ملی خدمت کرده اید؟ وظایفی که قانون اساسی برای شما مشخص و معین کرده جامه ی عمل پوشانده اید؟ رضایت عمومی مردم را به دست آورده اید؟

بعضی ازنمایندگان  دنبال شفافیت آراء بوده اند آیا این شفافیت مشکلات جامعه را حل خواهد کرد مردم طرح و تصویب لوایح به صورت منطقی و کارآمد از شما می‌طلبند نه سخنرانی ونوشتن نامه به ادارات

پویایی اقتصاد و فرهنگ  از مسائل بسیار مهم جامعه محسوب می شود شما در این راستا چه گامی برداشته اید ؟ چرا بعضی از شماها وعده‌های فراوان که درحیطه اختیارات شما نیست به مردم داده وپاسخگو نیستید ؟ بعضی ازنمایندگان  دنبال شفافیت آراء بوده اند آیا این شفافیت مشکلات جامعه را حل خواهد کرد مردم طرح و تصویب لوایح به صورت منطقی و کارآمد از شما می‌طلبند نه سخنرانی ونوشتن نامه به ادارات. عیادت بیماران و شرکت در مجالس ختم و امثال این ها اگرچه نیکواست ولی دردی ازعامه ی مردم دوا نمی کند. شما نمایندگان سوگند یاد کردید که حافظ و پاسدار حقوق اساسی ملت باشید حدود ۴۰ اصل از قانون اساسی به حقوق ملت تعلق دارد شما برای حقوق اساسی مردم چه گامی برداشته اید؟ آیا شما هیچ گاه به اندیشه فرو رفته اید چه کسانی شما را احاطه کرده و به شما جهت می‌دهند؟ آیا اندیشیدید چند درصد از اطرافیان شما ثروت اندوزان و زراندوزانی  هستند که درخفا وجلا ازموقعیت شما  بهره می جویند و بالاخره در آینده چگونه از حقوق مردم دفاع می کنید.؟ وبالاخره نکته ی آخر این که به نظرمی رسد در مجلس شورای اسلامی فراکسیون های جنسیتی، قومی و نژادی فعال تر و محسوس تر است تا همگرایی ملی، نمایندگان مجلس موظفند در چارچوب قانون اساسی همگرایی و زیست مسالمت آمیز همه ی اقوام در سراسر ایران را فراهم نمایند.

سیدمحمدحسین دریاباری

چاپ شده درروزنامه گویه مورخ  5/3/1398

http://www.gooyeh-qom.com/?p=42&n=831&s=3357&id=21969


مروری براسامی ومختصرویژگی های 72تن از شهدای دشت کربلا

مروری براسامی ومختصرویژگی های 72تن از شهدای  دشت کربلا

این اسامی طبق حروف الفبا نوشته شده است :

- ابا عبدالله ( سید الشهدا - حسین بن علی (ع }کنیه ی ابا عبدالله را رسول خدا (ص) از هنگام ولادت بر حضرت امام حسین نهادند . امام حسین (ع) در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه به دنیا آمد . رسول خدا (ص) نام این فرزند زهرا (ع) را حسین نهاد . وی مورد علاقه ی شدید پیامبر (ص) بود و آن حضرت درباره ی او می فرماید : حسین منی و انا من حسین ... وی در آغوش پیامبر بزرگ شد . هنگام رحلت رسول خدا ، شش ساله بود .

 2- ابراهیم بن حصین ازدی :او از شهدای کربلا و اصحاب دلاور امام حسین (ع) بود . وی بعد از ظهر عاشورا در کنار امام حسین (ع) به شهادت رسید .

 3- ابوبکرابن حسن بن علی : وی از شهدای کربلا و فرزند امام حسن مجتبی (ع) است. مادر او ام ولد بود . از مدینه همراه عمویش امام حسین (ع) به کربلا آمد و روز عاشورا پس از شهادت قاسم بن الحسن ، خدمت سید الشهدا آمد و اجازه میدان طلبید و به میدان رفت و پس از نبردی دلاورانه به شهادت رسید

4- ابو ثمامه صائدی : از یاران سید الشهدا و شهید نماز ، که روز عاشورا به فیض شهادت رسید . وی از چهره های سرشناس شیعه در کوفه و مردی آگاه و شجاع و اسلحه شناس بود . مسلم بن عقیل در ایام بیعت گرفتن از مردم برای نهضت حسینی ، او را مسؤول دریافت اموال و خرید اسلحه قرار داده بود . نامش عمربن عبدالله بود . پیش از شروع درگیری های کربلا خود را از کوفه به کربلا رساند و به امام پیوست .

5- ابو عمرو نهشلی ( یا : خثعمی ) : از شهدای کربلاست که به قولی در حمله اول و به قولی در نبرد تن به تن شهید شد . از شخصیت های کوفه و مردی متهجد و شب زنده دار بود.

6- اسلم ترکی :

یکی از شهدا کربلا . وی غلام سیدالشهدا و ترک زبان بود ، تیر انداز و کماندار و قاری قرآن و آشنا به عربی بود . وی دلاورانه جنگید و بر زمین افتاد . امام به بالین او آمد و گریست و چهره بر چهره او نهاد . اسلم چشم گشود و امام حسین (ع) را بر بالین خود دید ، تبسمی کرد و جان داد .

7- امیة بن سعد طائی :

از شهدای کربلا به شمار آمده که خود را در کربلا به امام حسین (ع) رساند و روز عاشورا ، به نقلی در حمله اول شهید شد .

8- انس بن حارث کاهلی :

از شهدای کربلاست . وی از اصحاب رسول خدا (ص) ، از طائفه بنی کاهل از بنی اسد بود . پیرمردی سالخورده ، از شیعیان کوفه بود که موقعیتی والا داشت . شبانه خود را به کربلا رساند و روز عاشورا در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسید .

9- بریربن خضیر همدانی :

از شهدای کربلاست . از اصحاب وفادار امام حسین (ع) و از انسان های شایسته و پرهیزگار که زاهد ، قاری قرآن و معلم قرآن و از شجاعان بزرگوار کوفه ، از قبیله همدان بود . وی در سال 60 هجری از کوفه به مکه رفت و به امام حسین (ع) پیوست و همراه او به کوفه آمد . شب عاشورا نیز از کسانی بود که برخاست و در حمایت و جانبازی یزای امام ، سخنانی ایراد کرد . روز عشورا به میدان رفت و خطاب به سپاه عمر سعد خطابه ای ایراد کرد و به نکوهش آنان پرداخت . بریر ، پس از حر به میدان رفت و جنگید تا شهید شد .

10- جابر بن حارث سلمانی :

از شهدای کربلاست . وی از شخصیت های شیعه در کوفه بود . در نهضت مسلم بن عقیل هم شرکت داشت و پس از شکست آن ، همراه گروهی به سوی حسین حرکت کردند و پیش از رسیدن آن حضرت به کربلا ، به او پیوستند .

11- جابر بن حجاج تیمی :

از شهدای عاشورا در حمله نخست است . وی از سوارکاران شجاع کوفه بود که در کربلا از سپاه عمر سعد به سپاه حسین (ع) پیوست . در نهضت مسلم بن عقیل نیز از بیعت کنندگان با وی بود .

12- جبلة بن علی شیبانی :

از شجاعان کوفه که در کربلا در حمله اول روز عاشورا به شهادت رسید . وی در صفین ، در رکاب امیرالمومنین (ع) حضور داشت و در قیام مسلم بن عقیل در کوفه همراه او بود . پس از شهادت مسلم نزد قبیله خود رفت و پنهان شد و انگاه که امام حسین (ع) به کربلا آمد خود را به آن حضرت رساند و در رکابش جنگید و شهید شد .

13- جعفر بن عقیل بن ابی طالب :

فرزند عقیل و عمو زاده سیدالشهدا بود . روز عاشورا در رکاب امام حسین (ع) شهید شد .

14- جعفر بن علی بن ابی طالب :

فرزند امیر المومنین وبدار ابوالفضل العباس بود که در کربلا شهید شد . هنگام شهادت 19 سال داشت .

15- جنادة بن کعب انصاری :

از شهدای کربلاست . از مکه همراه امام حسین (ع) به کوفه آمد و در روز عاشورا در حمله اول به شهادت رسید . پسرش ( عمر بن جناده ) هم در کربلا شهید شد .

16- جندب بن حجیر خولانی :

از شهدای کربلا در روز عاشور است . وی از چهره های بارز شیعه در کوفه و از یاران علی (ع) بود و قبل از رسیدن سپاه حر به کاروان امام حسین (ع) ، از کوفه بیرون آمد و به کاروان حسینی پیوسته بود . شهادتش را در حمله اول نوشته اند .

17- جون :

غلام سیاه ابوذر غفاری که در کربلا به شهادت رسید . جون بن حوی پس از شهادت مولایش ابوذر به مدینه برگشت و در خدمت اهل بیت در آمد . در سفر کربلا ، از مدینه همراه امام تا مکه و از آنجا به کربلا آمد . چون به اسلحه سازی و اسلحه شناسی آشنا بود ، شب عاشورا هم در کربلا به کار اصلاح سلاحها اشتغال داشت . با آنکه سن او زیاد بود ، ولی روز عاشورا از سید الشهدا (ع) اذن میدان طلبید . امام او را رخصت داد و آزادش کرد . ولی او با اصرار می خواست در روز های شادی و غم و راحتی و رنج از خاندان پیامبر جدا نشود . پس از نبرد وقتی بر زمین افتاد امام خود را بر بالین او رساند و چنین دعا کرد : خدایا ! رویش را سفید و بویش را معطر کن و او را با نیکان محشور گردان .

18- حبیب بن مظاهر :

از شهدای والا قدر کربلا بود . در هر سه جنگ صفین ، نهروان و جمل ، در رکاب علی (ع) شرکت داشت و در نهضت مسلم بن عقیل در کوفه ، از کسانی بود که در راه بیعت گرفتن برای مسلم بن عقیل ، کوشش فراوان می کرد . نیز از سران شیعه در کوفه محسوب می شد که به حسین بن علی (ع) دعوت نامه نوشت . نزد امام حسین موقعیت والایی داشت . در کربلا نیز او را به عنوان فرمانده جناح چپ سپاه خویش تعیین کرد .

حبیب بن مظاهر ، روز عاشورا از اینکه با شهادتش به بهشت خواهد رفت ، خوشحال بود و با بریر بن خضیر مزاح می کرد . شهادت او بر حسین (ع) بسیار سخت بود هنگام شهادتش 75 سال داشت . سر او نیز همراه سرهای شهدا در کوفه گردانده شد

19 - حجاج بن مسروق جعفی :

از شهدای گرانقدر سید الشهدا (ع) . وی اهل کوفه و از یاران امیر المومنین (ع) بود . وقتی خبر هجرت امام حسین (ع) را از مدینه به مکه شنید خود را به آن حضرت رساند و همراه امام از آنجا به کربلا آمد . همواره ملازم سید الشهدا بود و در پنج وقت ، اذان می گفت . روز عاشورا به میدان رفت و جنگید و غرق خون خود نزد امام برگشت . پس از گفتگویی با سیدالشهدا بار دیگر به میدان رفت و شهید شد .

20- حر بن یزید ریاحی :

شهید والاقدر عاشورا ، حر از خاندان های معروف عراق و از روسای کوفیان بود . به درخواست ابن زیاد ، برای مبارزه با حسین (ع) فراخوانده شد و به سر کردگی هزار شوار برگزیده گشت . در منزل قصر بنی مقاتل یا شراف ، راه را بر امام بست و مانع از حرکت آن حضرت به سوی کوفه شد . کاروان حسینی را همراهی کرد تا به کربلا رسیدند و امام در آنجا فرود آمد . حر وقتی فهمید کار جنگیدن با حسین بن علی (ع) جدی است ، صبح روز عاشورا به بهانه آب دادن به اسب خویش ، از اردوگاه عمر سعد جدا شد به کاروان حسینی پیوست . توبه کنان کنار خیمه های امام آمد و اظهار پشیمانی کرد ، سپس اذن میدان طلبید و پس از نبردی دلیرانه به شهادت رسید . حسین بن علی (ع) بر بالین حر حضور یافت و خطاب به آن شهید فرمود : تو همون گونه که مادرت نامت را حر گذاشته است ، حر و آزاده ای ، آزاد در دنیا و سعادتمند در آخرت .

21- حلاس بن عمر راسبی :

وی از شهدای کربلا است که در حمله ی اول در روز عاشورا به شرف شهادت نائل شد .

22- حنظلة بن اسعد شبامی :

اواز شهدای کربلا است . حنظله از چهره های معروف کوفه و معلم قرآن بود . چون سید الشهدا به کربلا رسید ، وی به آن حضرت پیوست وی جزء شهدایی است که تا اواخر زنده بود و از حسین بن علی (ع) در مقابل تیر ها و نیزه های دشمن محافظت می کرد و گاهی هم با سخنانش به سپاه کوفه هشدار می داد و موعظه می کرد .

23- زاهر ، مولی عمرو بن حمق :

از شهدای عاشوراست . وی را از شخصیت های کوفه و مردی سالخورده از قبیله ی کنده دانسته اند . غلام عمرو بن حمق خزاعی ( از یاران ویژه ی امیر المومنین ) بود. در سال 60 هجری به مکه آمد و به حسین (ع) پیوست و در حمله ی نخست روز عاشورا به شهادت رسید .

24- زهیر بن قین بجلی :

از شخصیت های برجسته ی کوفه بود که در روز عاشورا ، افتخار یافت در رکاب حسین بن علی (ع) به شهادت برسد . وی در میدان های جنگ ، دلاوری های بسیاری نشان داده بود . در سال 60 هجری ( که سید الشهدا هم از مکه به قصد کوفه حرکت کرده بود ) از سفر حج بر می گشت و دوست نداشت که با سید الشهدا برخورد کند و هم منزل شود . اما در یکی از منزلگاها به ناچار با فرود آمدن کاروان حسینی همزمان شد . امام کسی را نزد او فرستاد . زهیر نزد امام رفت . همسرش نیز همراه او آمد و به کاروان حسین (ع) پیوستند . شب عاشورا نیز ، از جمله کسانی بود که با نطقی پر شور ، مراتب اخلاص و حمایت جانبازی خویش را نسبت به امام ابراز کرد و گفت : اگر هزار بار هم کشته شوم ، و زنده گردم هرگز دست از یاری پسر پیغمبر برنخواهم داشت . روز عاشورا ، سید الشهدا فرماندهی جناح راست خویش را در میدان به زهیر سپرد . ظهر عاشورا هم او و سعید بن عبدالله مقابل امام ایستادند و سپر تیرها شدند تا امام نماز بخواند . پس از اتمام نماز به میدان رفت و شجاعانه نبرد کرد و با شمشیر از حسین (ع) دفاع کرد و جنگید و کشته شد . امام به بالین او آمد و او را دعا و کشندگانش را نفرین کرد .

25- سالم بن عمرو :

از شهدای کربلا است . وی غلامی از طایفه ی بنی مدینه بود و در کوفه می زیست و از شیعیان اهل بیت به شمار می آمد سوارکاری نامدار بود . در نهضت حضرت مسلم شرکت داشت . پس از تنها ماندن مسلم بن عقیل او و جمعی دیگر از شیعیان دستگیر شدند ، اما سالم از جنگ دشمن گریخت و پنهان شد . چون شنید امام حسین (ع) به کربلا رسیده است ، خود را به آن حضرت رساند و روز عاشورا در حمله ی اول شهید شد .

26- سعید بن عبدالله حنفی :

از شهدای کربلا است ، که ایمانی راسخ و شجاعتی فراوان داشت واز هواداران سر سخت اهل بیت (ع) بود . شب عاشورا وقتی سیدالشهدا (ع) از افراد خواست که از تاریکی شب استفاده کرده و متفرق شوند ، یاران برخواستند و هر یک سخنانی گفتند . از جمله سعید بن عبدالله ایستاد و گفت : نه به خدا قسم ، تو را وا نمی گذاریم . اگر بدانم که کشته می شوم و سپس زنده می شوم ، آنگاه سوزانده می شوم ، و هفتاد بار با من چنین می کنند ، باز هم از تو جدا نمی شوم تا در راه تو فدا شوم . وی از انقلابیون پر شور کوفه به حساب می آمد . در نهضت مسلم بن عقیل هم فعال بود و نامه مسلم را به مکه رساند و از مکه همراه امام به کوفه آمد تا روز عاشورا در مقابل امام حسین (ع) ایستاد تا آن حضرت نمازش را بخواند . او آنقدر تیر خورد که بر زمین افتاد و جان باخت .

27- سلمان بن مضارب بجلی :

اواز شهدای کربلا است . گفته شده وی پسر عموی زهیر بن قین بوده و همراه او ، پیش از رسیدن به کربلا ، به سپاه حسین بن علی (ع) پیوست و عصر عاشورا شهید شد .

28- سوار بن منعم :

از شهدای حادثه ی کربلا است . وی پس از رسیدن امام حسین (ع) به کربلا از کوفه آمد و به آن حضرت پیوست .

29- سوید بن عمرو خثعمی :

وی آخرین کشته ی کربلا است . وی پس از شهادت امام حسین (ع) شهید شد . یکی از دو مردی بود که همراه امام حسین بودند . او مجروح در میدان  میان زخمیان افتاده بود و رمقی در بدن داشت و در آن حال ، چون شنید کوفیان شادی کنان می گویند حسین کشته شد ، به هوش آمد و با چاقو و شمشیری که داشت با همان حالت به جنگ پرداخت و شهید شد .

30- سیف بن حارث بن سریع جابری :

از شهدای جوان کربلا است . وی و پسر عمویش مالک بن عبدالله از کوفه آمده ، در کربلا به امام حسین (ع) پیوستند . روز عاشورا پس از شهادت حنظة بن قیس ، هنگامی که دشمن به خیمه گاه امام حسین نزدیک شده بود ، گریان خدمت امام آمدند و اذن میدان طلبیدند . سپس هردو با هم به میدان رفته ، جنگیدند تا شهید شدند .

31- سیف بن مالک عبدی :

از شهدای کربلا است . وی از بصره به کوفه آمد و از آنجا به کاروان امام حسین (ع) پیوست ، سپس همراه او به کربلا آمد . عصر عاشورا در نبرد تن به تن به شهادت رسید .

32- شوذب ، مولی شکر :

اواز شهدای کربلا است . وی غلام شاکر بن عبدالله همدانی بود و از شیعیان برجسته و از بزرگترین انقلابیون حماسی و مخلص به شمار می آمد که در کربلا ، در کهنسالی به شهادت رسید . از مکه همراه امام شد و به کربلا آمد . شهادت او بعد از ظهر عاشورا بود .

33- ضرغامة بن مالک :

از شهدای کربلا است . وی در کوفه می زیست و از شیعیان امام و بیعت کنندگان با مسلم بن عقیل بود . چون مسلم شهید شد ، همراه سپاه کوفه به کربلا آمد ، اما در آنجا به یاران سید الشهدا (ع) پیوست و عصر عاشورا به شهادت رسید .

34- عابس بن ابی شبیب شاکری :

وی از شهدای کربلا است . عابس از رجال برجسته ی شیعه و مردی دلیر ، سخنور ، کوشا و تلاشگر ، شب زنده دار ، از طایفه ی بنی شاکر بود . از کسانی بود که وقتی مسلم بن عقیل نامه ی امام حسین (ع) را برای اهل کوفه خواند ، به پا خواست و اعلام هواداری و حمایت کرد و پس از بعت کوفیان با مسلم بن عقیل بعنوان پیک ، نامه ای از سوی آنان به امام حسین (ع) در مکه رساند . دلاوری های او در کربلا مشهور است .وی یک تنه آنقدر جنگید تا به شهادت رسید .

35- عامر بن حسان بن شریح طائی :

از اصحاب امام حسین (ع) بود که از مکه همراه آن حضرت آمد وی در کربلا در حمله ی اول به شهادت رسید . وی از شجاعان معروف و شیعیان خالص بود . پدرش نیز در جنگ جمل و صفین ، در رکاب حضرت علی (ع) جنگیده بود .

36- عامر بن مسلم عبدی :

از شهدای کربلا بود . عامر اهل بصره بود ، همراه غلامش سالم از بصره به مکه آمد و به سید الشهدا (ع) پیوست و از آنجا همراه امام تا کربلا آمد و روز عاشورا در حمله ی اول به شهادت رسید .

37- عباس بن علی (ع) :

فرزند امیر المومنین ، برادر سید الشهدا ، فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین (ع) در روز عاشورا . مادرش فاطمه کلابیه بود که بعدها به ام البنین شهرت یافت . علی (ع) پس از شهادت فاطمه ی زهرا با ام البنین ازدواج کرد . عباس و 3 پسر دیگر ثمره ی این ازدواج بود . ولادتش را در 4 شعبان سال 26 هجری در مدینه نوشته اند و بزرگترین فرزند ام البنین بود . و این چهار فرزند رشید همه در کربلا در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسیدند.

آن حضرت ، شجاعتی کم نظیر داشت و به خاطر سیمای جذابش او را قمر بنی هاشم می گفتند . در حادثه ی کربلا ، سمت پرچمدار سپاه حسین (ع) و سقایی خیمه های اطفال و اهل بیت امام حسین را برعهده داشت.

روز عاشورا سه برادر دیگر عباس پیش از او به شهادت رسیدند . وقتی علمدار کربلا از امام حسین (ع) اذن میدان طلبید حضرت از او خواست تا برای کودکان تشنه و خیمه های بی آب آب تهیه کند . ابوالفضل به فرات رفت و مشک آب را پر کرد و در بازگشت به خیمه ها که فرات را در محاصره داشتند در گیر شد و دست هایش قطع گردید و به شهادت رسید . عباس مظهر ایثار و وفاداری و گذشت بود .

وقتی به فرات وارد شد با اینکه تشنه بود ، اما به خاطر تشنگی برادرش آب ننوشید . شهادت عباس برای امام حسین بسیار نا گوار و شکنند بود . پیکرش در کنار نهر علقمه ماند و سید الشهدا به سوی خیمه آمد و شهادت او را به اهل بیت خبر داد . هنگام دفن شهدای کربلا نیز ، در همان محل دفن شد . از این رو امروز حرم ابوالفضل (ع) با حرم سید الشهدا فاصله دارد .

38- عبدالرحمن بن عبدالله ارحبی :

از شهدای کربلا است از همراهان مسلم بن عقیل در کوفه بود . مردی بود شجاع و موجه. در مکه همراه امام شد و به کربلا آمد . گفته اند در حمله ی نخست به شهادت رسید .

39- عبدالرحمن بن عبد ربه انصاری خزرجی :

از شهدای کربلا است . وی از اصحاب رسول خدا (ص) بود و پس از رحلت آن حضرت نیز از کسانی بود که به امیر المومنین اخلاص داشت و از آن حضرت قرآن آموخته بود . روز تاسوعا با بریر شوخی می کرد . وقتی گفتند الان چه وقت شوخی است ؟ گفت چرا خوشحال نباشم ؟ میان ما و بهشت جز درگیری با این کافران و شهادت فاصله ای نیست .

40 و 41- عبدالرحمن بن عروه غفاری و عبدالله بن عروه غفاری :

عبدالرحمن و برادرش عبدالله که هر دو در کربلا شهید شدند ، از اشراف و شجاعان کوفه بودند و به خاندان پیامبر عشق می ورزیدند . این دو برادر با هم از کوفه به کربلا آمده بودند . هر دو با هم روز عاشورا از سیدالشهدا اذن پیکار گرفتند و با هم به میدان رفتند . در رفتن به میدان نبرد از هم سبقت می جستند . این دو برادر با هم نیز به شهادت رسیدند .

42- عبدالرحمن بن عقیل بن ابی طالب :

از شهدای کربلا و فرزند عقیل است .

43- عبدالله بن حسن بن علی (ع) :

نوجوان 11 ساله ، فرزند امام حسن مجتبی (ع) که در روز عاشورا ، وقتی دید سید الشهدا بر زمین افتاده ، برای دفاع از عمو به سوی میدان شتافت و در دفاع از عموی مظلومش جنگید و به شهادت رسید . برخی هم نقل کرده اند حرمله ، با شمشیر ، دست او را که در آغوش عمویش حسین قرار گرفته بود قطع نموده وبه شهادت رساند.

44 و 45 - عبدالله بن عقیل بن ابی طالب :

از شهدای بنی هاشم در روز عاشورااست . عقیل دو پسر داشت که نام هر دو عبدالله بود ، یکی به نام اکبر یاد می شد و دیگری به نام اصغر . هر دو در کربلا با امام حسین (ع) شهید شدند .

46 - عبدالله بن علی بن ابی طالب (ع) :

از شهدای کربلا است وی فرزند امیر المومنین و برادر عباس و مادرش ام البنین بود . هنگام شهادت 25 سال داشت .

47- عبدالله بن عمیر کلبی :

اوجزء اولین شهدا ست که از جبهه ی امام حسین به میدان رفت . جوانی دلاور از شیعیان کوفه بود . به کوفه آمده و در نزدیکی بئرالعبد خانه ای گرفت و با همسرش به آنجا منتقل شد . وقتی دید عمر سعد ، نیرو آماده و سازماندهی می کند تا از نخیله به جنگ حسین بن علی (ع) در کربلا بروند ، پیش همسر خود رفت و نیت خود را با او در میان گذاشت ، شبانه هر دو از کوفه بیرون رفتند و شب هشتم محرم به یاران امام حسین در کربلا پیوستند . همسر او نیز از شهدای کربلا بود . پس از شهادت عبدالله همسرش خود را به بالین او رسانید و خاک از چهره ی او می زدود که به دست شمر و یکی از غلامانش به نام رستم با گرزی بر سر اورد و کنار شوهرش به شهادت رسید .

48- عبدالله بن مسلم بن عقیل :

از شهدای بنی هاشم در کربلا است، مادرش رقیه دختر علی علیه السلام بود . گفته اند در حالی که دست بر پیشانی نهاده بود تیری آمد و دست و پیشانی را به هم دوخت . برخی او را هنگام شهادت 14 ساله دانسته اند .

49- عثمان بن علی بن ابی طالب (ع) :

یکی از شهدای کربلااست . وی برادر عباس است که مادرش ام البنین و پدرش امیرالمومنین است . در روز عاشورا مجروح شد و بر زمین افتاد و یکی از سپاه ابن سعد او را کشت . هنگام شهادت 21 سال داشت .

50- علی اصغر (ع) :

یکی از فرزندان امام حسین (ع) که شیر خوار بود از تشنگی روز عاشورا بی تاب شده بود . امام خطاب به دشمن فرمود : از یاران و فرزندانم کسی جز این کودک نمانده است . نمیبینید که چگونه از تشنگی بی تاب شده است ؟

در حال گفت وگو بود که تیری از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم علی اصغر را درید امام حسین (ع) خون گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید . از این کودک با عنوان ها شیرخواره ، شش ماهه ، باب الحوائج ، طفل رضیع و ... یاد می شود و قنداقه و گهواره از مفاهیمی است که در ارتباط با او آورده می شود .

51- علی اکبر (ع) :

فرزند بزرگ سید الشهدا و شبیه پیامبر که روز عاشورا فدای دین شد . مادر علی اکبر لیلا دختر ابی مره بود . در کربلا حدود 27 سال داشت . او اولین شهید روز عاشورا از بنی هاشم بود . علی شباهت بسیاری به پیامبر داشت ، هم در خلقت ، هم در اخلاق و هم در گفتار .

علی چندین بار به میدان رفت و رزم های شجاعانه ای با انبوه سپاه دشمن نمود . پیکار سخت او را تشنه تر ساخت . به خیمه آمد . بی آن که آبی بتواند بنوشد ، با همان تشنگی و جراحت دوباره به میدان رفت و جنگید تا به شهادت رسید . علی اکبر ، نزدیکترین شهیدی است که با حسین (ع) دفن شده است . مدفن او پایین پای ابا عبدالله الحسین (ع) قرار دارد و به این خاطر ضریح امام ، شش گوشه دارد .

52- عمار بن حسان طائی :

از شهدای کربلا است . وی از شیعیان خالص و از شجاعان معروف بود . از مکه همراه امام به کربلا آمد و در پیش روی آن حضرت به شهادت رسید .

53- عمرو بن جناده ی انصاری :

از شهدای نوجوان کربلا است که پدرش نیز در رکاب سیدالشهدا (ع) شهید شد . این نوجوان چون خواست به میدان رود امام فرمود : پدر این نوجوان کشته شد ؛ شاید مادرش راضی نباشد که به میدان رود . گفت مادرم دستور داده که به میدان روم و لباس جنگ بر من پوشانده است . او که 9 ساله یا 11 ساله بود ، به میدان رفت و رجز خواند و جنگید تا کشته شد .

54- عمرو بن قرظه انصاری :

اواز شهدای کربلا است عمرو از کوفه به کربلا آمد ، روز ششم محرم به سید الشهدا پیوست . روز عاشورا مقابل امام حسین ایستاد و تیر های دشمن را با سینه و پیشانی خود به جان می خرید و این گونه از جان امام محافظت می کرد زخم های زیادی بر پیکرش نشست . به امام خطاب کرد که ای پسر پیامبر ! آیا وفا کردم ؟ حضرت فرمود آری تو پیش از من به بهشت می روی . سلام مرا به پیامبر برسان و بگو که من در پی تو می آیم و سپس شهید شد

55- عون بن جعفر :

وی از شهدای کربلا است .او پسر جعفر بن ابی طالب ( جعفر طیار )است . عون در زمان امام مجتبی و سپس امام حسین از یاوران آن دو امام بود . همراه همسرش در کربلا حضور داشت . روز عاشورا از سیدالشهدا (ع) اجازه گرفت و به میدان رفت . نبردی دلاورانه کرد و به شهادت رسید هنگام شهادت 56 ساله بود .

56- عون بن عبدالله بن جعفر :

اوپسر حضرت زینب (س) بود که همراه برادر دیگرش محمد در روز عاشورا در نبرد تن به تن با سپاه کوفه به شهادت رسید . عون و برادرش پس از حرکت امام حسین از مدینه ، در پی کاروان راه افتادند و در منزگاه ذات عرق خدمت امام رسیدند .

57- عون بن علی بن ابی طالب (ع) :

اواز شهدای کربلا است.وی اولین کسی بود که پس از شهادت جمع زیادی یاران امام ، از جمع برادرانش داوطلب رفتن به میدان شد . وقتی برای اذن گرفتن آمد ، برادرش امام حسین (ع) فرمود : آیا آماده ی مرگ شدی ؟ گفت چگونه آماده نشوم ، در حالی که تو را تنها و بی یاور می بینم !

امام دعایش کرد که برو ، خداوند پاداش نیک دهد تور . به میدان رفت ، جنگید و مجروح شد . از هر طرف بر سر او ریختند و او را شهید کردند .

58- قاسط بن زهیر تغلبی :

وی از شهدای حمله ی نخست در روز عاشورا است. هر سه برادر روز عاشورا به شهادت رسیدند .

59- قاسم بن حسن (ع) :

اونوجوان شهید عاشورا در رکاب سید الشهدا (ع)است.وی فرزند گرامی امام حسن مجتبی (ع)است که روز عاشورا سن او به حد بلوغ نرسیده بود . برای میدان رفتن از امام خویش اجازه خواست . ابا عبدالله چون نگاه به او افکند ، وی را در آغوش کشید و گریست ، آنگاه اجازه داد . قاسم خوش سیما بود . سوار بر اسب شد و عازم میدان گشت . در جنگی دلاورانه به شهادت رسید . هنگامی که بر زمین می افتاد عمویش ابا عبدالله (ع) خود را بر بالین او رساند ولی او در حال جان دادن بود . پیکر او را آورد و کنار شهدای اهل بیت قرار داد .

60- مالک بن عبدالله جابری :

از شهدای کربلا است ، وی و برادرش سیف بن حارث بن سریع ، در کربلا به حسین بن علی (ع) پیوستند و عصر عاشورا ، در لحظاتی که سپاه کوفه به خیمه گاه امام حسین (ع) نزدیک شده بودند ، اجازه میدان گرفته ، جنگیدند و شهید شدند .

61- مجمع بن عبدالله عائذی :

وی از شهدای کربلا در حمله ی اول است . در مسیر کوفه در منزلگاه زباله به سید الشهدا (ع) پیوست و در رکاب امام به کربلا آمد .

62- محمد بن عبدالله بن جعفر :

پسر حضرت زینت و عبدالله بن جعفر ، که در روز عاشورا در رکاب سید الشهدا (ع) به شهادت رسید . او برادرش عون پس از خروج امام حسین (ع) از مکه میان راه به او پیوستند و در کربلا در نبرد تن به تن با دشمن در محاصره قرار گرفتند و شهید شدند .

63- مسعود بن حجاج :

اواز شهدای کربلا است. وی و پسرش ( عبدالرحمان بن حجاج ) در حمله ی اول به شهادت رسیدند .

64- مسلم بن عوسجه اسدی :

اولین شهید عاشورا که در حمله ی نخست به شهادت رسید . پیر مردی بزرگوار از طائفه ی بنی اسد و از چهره های درخشان کوفه و هواداران اهل بیت (ع) بود . در نهضت مسلم نقش دریافت پول از هواداران و تهیه ی سلاح برای نهضت را بر عهده داشت . در کربلا از یاران شجاع و فداکار امام بود . سپاه دشمن چون در نبرد تن به تن یارای جنگیدن با او را نداشتند ، او را سنگباران کردند . چون مسلم به زمین افتاد ، رمقی در تن داشت که حسین بن علی (ع) و حبیب بن مظاهر خود را به او رساندند .

65- مسلم بن کثیر ازدی :

از شهدای کربلا در روز عاشورا است.وی از کسانی بود که به قصد حسین بن علی (ع) از کوفه بیرون آمد و نزدیکی های کربلا به آن حضرت پیوست و روز عاشورا در حمله ی نخست به شهادت رسید .

66- منجح ، مولی الحسین (ع) :

از شهدای کربلا است ، نامش منجح بن سهم و در زمان امام حسن مجتبی (ع) غلام آن حضرت بود . پس از وی غلام سید الشهدا بود . منجح در روز عاشورا پس از نبردی دلیرانه در رکاب مولایش به شهادت رسید و از شهدای حمله ی اول بود .

67- نافع بن هلال :

از شهدای کربلا است . نافع ، مردی دلاور ، قاری قرآن ، کاتب و از حاملان حدیث و از اصحاب امیرالمومنین (ع) بود و در سه جنگ جمل ، صفین و نهروان در رکاب آن حضرت بود . وی از شخصیت های بارز کوفه به شمار می رفت و پیش از شهادت مسلم بن عقیل مخفیانه از کوفه بیرون آمده به استقبال امام شتافته بود ، سپس همراه امام حسین(ع) به کربلا آمد . در کربلا همراه عباس (ع) در آوردن آب به خیمه ها مشارکت داشت . از جمله کسانی بود که در سخنرانی پر شوری وفاداری خویش را نسبت به سید الشهدا ابراز داشت . نافع نام خود را روی تیر های زهر آگین خود می نوشت و همواره با آنها تیر اندازی می کرد . روز عاشورا وقتی تیرهایش تمام شد ، شمشیر کشید و بر سپاه کوفه تاخت ، کوفیان با سنگ و تیر او را مورد ضربه های خود قرار دادند تا این که بازویش شکست او را محاصره کرده و زنده دستگیر کردند شمر او را گرفته نزد عمر سعد برد . سپس به دست شمر به شهادت رسید .

68- نعیم بن عجلان انصاری :

از شهدای کربلا است . نعیم از طایفه ی خزرج بود و دو برادرش از یاران حضرت علی (ع) و از مدافعان آن حضرت در جنگ صفین بودند . او از کوفه حرکت کرد و در کربلا خود را به امام حسین (ع) رساند و در روز عاشورا در حمله ی نخست شهید شد .

69 - وهب بن عبدالله کلبی :

اواز شهدای کربلا است ، مادر و همسرش نیز در کربلا بودند و به شهادت رسیدند . وهب که اهل کوفه بود ، در کربلا در رکاب امام حسین (ع) حضور داشت . روز عاشورا پس از حر و بریر به میدان رفت . مادرش مشوق او در رفتن به میدان بود . وقتی پس از مقداری جنگ ، نزد مادر برگشت که : آیا راضی شدی ؟ گفت وقتی راضی میشوم که در رکاب امام حسین (ع) به شهادت برسی . دوباره رفت و جنگید ، همسرش هم رفت و چوبی بر گرفت و به میدان رفت . وهب آنقدر جنگید تا شهید شد .

70- هفهاف بن منهد راسبی :

از شهدای کربلا است . مردی دلیر و تکسوار از شیعیان بصره و از یاران علی (ع) که وقتی خبر حرکت امام را به سوی کوفه شنید از بصره به سوی کربلا حرکت کرد . وقتی رسید که حادثه پایان یافته و با تیغ بر افراد سپاه عمر سعد حمله کرد . عده ای را کشت و خود به شهادت رسید .

71- یزیدبن ثبیط ( ثبیت ) عبدی :

از شهدای کربلا است . وی ده پسر داشت . پس از دریافت نامه سید الشهدا (ع) که خطاب به اهل بصره نوشته بود همراه دو پسرش عبدالله و عبیدالله از بصره خارج شدند و به علت بسته بودن راه ها با پیمودن بیراهه ها در مکه خود را به امام حسین (ع) رسانده ، به کاروان او پیوستند . روز عاشورا پسرانش در حمله ی اول و خود در مبارزه ی تن به تن به شهادت رسیدند .

72- یزید بن مغفل جعفی :

از شجاعان هنرمند و شاعر شیعه که در کربلا به شهادت رسید . وی در مکه به کاروان حسینی پیوست و با آن حضرت به کربلا آمد و روز عاشورا در پیکار تن به تن با کوفیان ، پس از کشتن عده ای زیادی به شهادت رسید .

تهیه وتنظیم از:سیدمحمد حسین دریاباری

این مقاله به سه زبان عربی، انگلیسی و کردی ترجمه و منتشر شده است. این مقاله درویژه نامه تبیان به مناسبت اربعین به چهارزبان درسنندج وروزنامه گویه شماره 1001درقم چاپ شد.