آوای وشتــــــــــــــــــــــــــــان

سید محمد حسین دریاباری هستم، روزنامه نگار ، نویسنده و مدیرمسئول نشریه گو یه در استان قم .تلفن تماس 09127625987 کانال تلگرام https://t.me/daryabary1339

آوای وشتــــــــــــــــــــــــــــان

سید محمد حسین دریاباری هستم، روزنامه نگار ، نویسنده و مدیرمسئول نشریه گو یه در استان قم .تلفن تماس 09127625987 کانال تلگرام https://t.me/daryabary1339

چگونگی کمک رسانی –مادی و معنوی –به قیام انتفاضه فلسطین

            چگونگی کمک رسانی –مادی و معنوی –به قیام انتفاضه فلسطین

در حال حاضر ،هم دولتهای اسلامی به طور جداگانه و با برنامه ی مشخص می توانند به مردم فلسطین –که تلاشهای رها یی بخش آنان انتفاضه و قیام عمومی نا م گرفته است –کمک کنند و هم مردم به طور فردی و یا در قالب تشکلهای مردمی و حزبی می توانند به هر نوع کمکی که باعث تقویت قیام فلسطینیان شود ،مبادرت ورزند.در کشورهای اسلامی ،احزاب ،سازمانها و تشکلهای مردمی گوناگون وجود دارند که می توانند این مساله ی بزرگ –یعنی کمک رسانی به انتفاضه فلسطین –را مورد بررسی قرار دهند و در خصوص آن تصمیم گیری نمایند.

دولتهای اسلامی نیز همگی مبارزات مردم فلسطین را پذیرفته و به رسمیت می شناسند.علاوه بر این ، همه کشورها ،عضو سازمان کنفرانس سران اسلامی هستند و این سازمان یکی از سازمانهای شناخته شده ی بین المللی است که بیش از یک ملیارد طرفدار دارد .این سازمان برای دفاع از حقوق مسلمانان و حل بحرانهای منطقه ای و بین المللی تاسیس شده است .با توجه به فعال شدن سازمانهای منطقه ای و بین المللی در جهت حل بحرانها ،لازم است ،سازمان کنفرانس سران اسلامی بیشتر از پیش به تلاش و کوشش دست زند تا بحرانهای منطقه ای و بین المللی مسلمانان را خود حل و فصل نماید.علاوه بر این ،شماری از کشورها ،سازمان اقصادی نیرومندی را در اختیار دارند که می توانند به راحتی در شعله ور ساختن قیام فلسطینیان نقش اساسی ایفا نمایندو بر صهیونیسم متجاوز فشار در خور توجه –که موجب عقب نشینی آن شود –وارد سازند.یکی از سازمانها ،اوپک یا سازمان کشورهای صادر کننده نفت می باشد.دنیای امروز ،دنیای رقابت محسوب می شود ،اوپک نمی تواند برای فروش نفت ،شرط و شروط قرار دهد ،زیرا فروشندگان غیر عضو جای آنان  را خواهند گرفت،اما همین سازمان می تواند با افزایش قیمت ،بر سران صهیونیسم فشار مضاعف وارد ساخته ،از رکود اقتصادی کشورهای عضو بکاهد و از این طریق بحرانهای منطقه ای مسلمانان را –که مانند زخمی بر پیکره ی   جهان اسلام است –التیام بخشد. سازمان دیگر اقتصادی که اکنون اعضای آن به ده کشور می رسد ،اکو می باشد که عمده ترین و نیرومند ترین کشورهای عضو آن ایران ،ترکیه و پاکستان هستند.این سازمان چندان کمکی نمی تواند به انتفاضه فلسطین بکند ،زیرا ترکیه ،پیمان نظامی با دولت اسرائیل دارد ،از سوی دیگر مردم آن، چندان توجهی به مساله فلسطین نشان نمی دهند.پاکستان هم در موقعیت مناسبی قرار ندارد ،زیرا این کشور همواره هم پیمان ایالت متحده ی آمریکا بوده است ؛ولی مردم پاکستان آمادگی فراوان در حمایت از فلسطین را دارند.در سازمان یاد شده تنها ایران است که مردم و دولت آن در خصوص مساله ی فلسطین ،سیاست هماهنگ و وحدت رویه دارند .در کشورهای عربی ،بدون شک سازمان ها ،گروهها و تشکلهای فراوان وجود دارند که معتقد هستند باید از انتفاضه مردم فلسطین حمایت کرد،

اما مهمترین این سازمانها اتحادیه عرب و کنگره زبان عرب می باشد.

اتحادیه عرب برای ایجاد همبستگی و اتحاد بیشتر کشورهای عربی تاسیس شده است . شورای مشترک دول عرب،فلسطین را یکی از ارکان منطقه ی عربی می داند ومعتقد است ؛ دست اندازی به حقوق مردم فلسطین،مانع دستیابی به صلح و امنیت در سراسر بلاد عربی خواهد بود .این اتحاد قطع روابط با یهود را یکی از هدفهای مهم خود در خصوص فلسطین میداند . همین اتحاد در گذشته دستور قطع روابط اقتصادی را با یهودرا صادر کرده بود-_ا لبته این دیدگاه هم اکنون وجود ندارد- یکی از شیوه های این اتحادیه  آن است که هر گاه مساًله ایی را نخواهد تصویب کند آن را به خود اعضای  اتحادیه واگذار میکند ،

این سیاست بهترین توجیه برای شانه خالی کردن از مسولیت این جامعه تلقی می گردد . در مبارزات و حماسه آفرینی فلسطین، کنگره زبان عرب نقش اساسی و سازنده ایفا کرده و میکند. کنگره ی زبان عرب برای حمایت از زنان و مردان حماسه ساز فلسطین، بطور گسترده فعال شد . بنا به دعوت خانم (( هدی شعر)) اولین کنگره زنان در تاریخ عرب، برای دفاع از فلسطین در مصر تشکیل شد .نمایندگان زنان مسلمان مصر، سوریه ، لبنان ، عراق ، فلسطین و اُردن در آن کنگره شرکت داشتند که قراردادهایی در مورد تاَیید مبارزات مردم فلسطین وکمک و مساعدت مادی و معنوی به مبارزان و پشتیبانی از نهضت ملی آن کشوررا تنظیم،امضاء و منتشر ساختند.اکنون سازمانها و تشکلهای زنان فعالتر شده است .

بدون شک برای کمک به مردم بویژه زنان فلسطینی ، نقش مهمتری میتواند ایفا کند.کشور های عربی در منطقه ی خلیج  فارس، شورای همکاری خلیج فارس را تاسیس کردند ،این شورا موظف است؛اعضا را در زمینه های سیاسی،نظامی واقتصادی هماهنگ سازد،تا این کشورها از آمادگی لازم در برابر دشمن برخوردار باشند.اینان از فلسطین حمایت می نمایند واسرائیل را یکی از دشمنان خود تلقی می کنند.این در حالی است که برخی از اعضای آن ،روابط اقتصادی نزدیک با اسرائیل داشته اند.جان کلام این است که کشورهای اسلامی در خصوص مساله ی فلسطین و آزادی قدس برنامه ی هماهنگ وسیاست مشترک ندارند،زیرا شماری از کشورهای اسلامی وعربی با دولت صهیونیسم پیمان صلح امضا کرده ،تعدادی دیگر پیمان نظامی با آن رژیم منعقد نموده اند وگروهی دیگر از کشورهای هم پیمان ایالات متحده ی آمریکا محسوب می شوند،بنابراین ،این چند کشور مستقل به تنهایی در عرصه های بین المللی نمی توانند کار وتلاش قابل ملاحظه ای انجام دهند،اما بیت المقدس بهانه ای مناسب برای  دولتهای اسلامی وعربی گردیده که افکارعمومی مردمشان را با این تنور گرم نگه داشته باشند، تا حکومت آنان براحتی وبدون هیچ دردسرآن طور که میخواهند تداوم یابد .

فلسطین و فروش زمینها، شایعه یا واقعیت :

فلسطین منطقه ای عربی بشمار میرود که از طرف غرب به دریای مدیترانه وازطرف شمال به جمهوری لبنان واز جانب شرق به رود اردن و جمهوری سوریه وازناحیه جنوب به شبه جزیره سینا- که بخشی از خاک مصر است- محدود میباشد . این کشور از نظر جغرافیایی برای کشورهای عربی موقعیت بسیار مهمی دارد،زیرا فلسطین در قلب ممالک عربی واقع شده ودر حقیقت ، پلی است که کشورهای عربی آسیا را به کشورهای عربی در آفریقا متصل میکند و راه اتصال و ارتباط جزیره العرب به دریای مدیترانه به شمار می رود .وسعت و پهنای این کشور بیست و هفت هزار و بیست و چهار کیلومتر مربع  می باشد.هفتصد و چهار کیلومترمربع آن را دو دریاچه به نام طبریه و حوله و نصف دیگر آنرا دریای مرده یا بحر المیت که متعلق به خاک فلسطین است تشکیل می دهد .جمعیت فلسطین دراواخر سرپرستی انگلستان وقبل از تقسیم آن یعنی در سال 1947 یک میلیون ونهصد وچهل و هشت هزار نفر بود.فلسطین هم مانند بسیاری از کشورهای منطقه، تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی قرار داشت.در سال 1881 میلادی یهودیان خارجی مجاز شدند تا در تمامی مناطق تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی به جز فلسطین سکونت یابند.پس ازچند سال، بازرگانان وژنرالهای یهودی اجازه می یابند به این سرزمین وارد شوند. بسیاری بر این باورند که در نوامبر 1892 میلادی خرید زمینهای فلسطین توسط یهودیان آغاز شد.دراوت سال 1898 میلادی اولین کنگره ی صهیونیزم برای دستیابی ونیل به اهداف بلند مدت تشکیل شد.در آن هنگام خوشبختانه مطبوعات عربی نسبت به برگزاری اولین کنگره ی یهود وانگیزه ی آن واکنش نشان دادند،در این راستا روزنامه ی مصری <<المنای>> نسبت به اهداف صهیونیستها برای تسلط بر فلسطین هشدار داد.وقتی قانون برای خرید زمین از یهودیان حمایت کرد ،در آن دهه شهر تل آویو احداث می گردد.مورخان می گویند:با ورود ارتش بریتانیا به فلسطین عملیات خریدزمینها تشدید است،.نیروهای بریتانیا ازچند وسیله برای وصول به اهداف خویش سود جستند . اینان اعلامیه بالفور و علاوه بر آن بند دوم سند قیمومیت را در اختیار داشتند.

این بند تاًکید میکند دولت قیم ، مسوول وضعیت سرزمین فلسطین از نظر سیاسی ، اداری و اقتصادی می باشد ، به نحوی که ضامن شکل گیری وطن ملی یهود در آن گردد. برای تحقق یافتن اعلامیه ی بالفور و بند دوم سند قیمومیت و نیز بند ششم آن، دولت انگلیس به تعدیل قانون عثمانی مربوط به تملیک اراضی به شرط احیای آن پرداخت و موافقت مدیر اراضی را بر اصل قانون افزود. مدیراراضی در آن دوران یکی از یهودیان معروف بوده است . در بند 13 قانون اساسی فلسطین که توسط دولت انگلیس منتشر شد ، آمده است : نماینده ویژه وزیر                 مختار دولت بریتانیا ، تمام صلاحیتها و حقوق را در استفاده از زمینهای فلسطینی دارد . دولت انگلیس قانون چپاولگرانه ی دیگری را به تصویب رسانید ،

این قانون به نام << انتزاع مالکیت >> معروف شد . این قانون به نیروهای استعماری این اجازه را میداد تا به بهانه ی انجام پروژه های اقتصادی- که البته تمامی آنها در مالکیت یهودیان قرار می گرفت- زمینهای فلسطینیان را مصادره نماید. گفته میشود عامل دیگر وامها و مالیات ها بود. نیروهای استعماری ، سیاست تشدید فشار بر فلسطینیان را در پیش گرفتند و کوشیدند تا مردم فلسطین را در انواع و اقسام وامها و مالیات غرق کنند. تمام بازارها را در مقابل صادرات تولیدات فلسطینی مسدود ساختند، به نحوی که کالاهای فلسطینی حتی با قیمتهای ناچیز هم به فروش نمی رفت. با اتخاذ چنین سیاستی، ورشکستگی دامان بسیاری از صاحبان مزارع و شرکتهای فلسطینی را گرفت و اوضاع آنان به گونه ای شد که زمینهای آنان تنها دارایی ایشان بود، در دادگاههای بریتانیا این دارایی را بابت بدهی آنان مصادره و بعد به دستور مسوول زمینهای فلسطینی- که فردی یهود بود- به یهودیان دیگر می فروخت. مجله المصور چاپ قاهره در شماره ی 1927  خود که در تاریخ 1961 میلادی به چاپ رسید، نوشت :<< بسیار دردناک است که در مجلس خصوصی گفته شود و یا در روزنامه ها هراز چند گاهی عنوان شود که فلسطینیان در مورد وطنشان کوتاهی نموده ، زمینهای خویش را از دست داده و آن را به یهودیان فروختند>>. فلسطینیان تا آخرین حد توان خود مقاومت کردند و حتی گاهی بالاتر از حد توان بشری جهت حفظ میراث وطن و پدرانشان تلاش کردند.آنها درزمانی که زمینهایشان (100) صد پوند ارزش داشت و یهودیان به آنها پیشنهاد (1000) هزار پوند می کردند، در مقابل طمع خویش ایستادگی کردند و انگلیسی ها از طریق رعب و وحشت به جنگ آنان آمدند . البته نمی توان منکر آن شد که  در هر ملتی اشخاص ضعیف النفس وجود دارد . اما در میان ملت فلسطین بسیار کم دیده شده اند ، کسانی که زمینهای خود را فروخته باشند تا زنده بمانند ،

اما اگر هنگامی چنین افرادی پیدا میشدند به اتهام خیانت به ملت فلسطین مجازات می شدند و مجازات اینان باعث جشن و پایکوبی مردم می شد. حتی فتوایی صادر شده که فروش زمین را به یهودیان حرام شرعی دانسته و خون کسانی که چنین کاری را انجام دهند یا واسطه ی آن شوند را مباح کرده اند .

صهیونیست ها چه کسانی هستند و اهداف آنان در منطقه چیست؟

صهیونیسم تشکیلاتی سیاسی به شمار میرود که با وسایل وابزار ظالمانه ونامشروع ،اهداف جابرانه وغاضبانه ای را دنبال می کند.هدف این گروه ازابتدا این بوده که در فلسطین وبلاد عربی حومه ی آن، دولت مستقل واحد یهود به وجود آورند و همه ی یهودیان جهان را در این کشور متمرکز نمایند.این هدف اکنون تحقق یافته است،این جمعیت صهیونیسم خوانده می شود واسم صهیونیسم برگرفته از نام کوهی به اسم صهیون در شهر بیت المقدس است.

در خصوص تسلط بر فلسطین وغضب آن ، قدرتهای جهانی نقش بسیار مهمی ایفا کردند.شواهد وقرائن نشان می دهد ، یهودیان دنبال وطن وجایی در جهان بودند واصراری بر ماندن واقامت در فلسطین نداشتند،بیشتر روی آرژانتین ،اوگاندا ولیبی بحث وتبادل نظر می کردند، در صورتی که با این مناطق اصلا رابطه ی تاریخی ندارند.تاریخ به طور صریح می گوید ،یهودیان در اصل فلسطینی نبوده اند، بلکه مهیمانانی بودند که به مملکت دیگران وارد شدند وتوانستند مقداری از خاک فلسیطن را تصاحب کنند وهیچ وقت در این کشور اکثریت را به دست نیاوردند.فلسطین در سیزده قرن گذشته کاملاً صورت عربی داشته واین وضع را برای خود محفوظ نگه داشته است.تنها چند صباحی در دوران جنگهای صلیبی بعضی از نقاط فلسطین به دست نصارای فرنگ افتاد، یهودیان در این مدت طولانی هیچ وقت به عنوان یک ملت در فلسطین اجتماعی نداشتند وفقط چند هزار نفر یهودی در تحت حمایت ودر سایه ی رافت وگذشت حکومتهای اسلامی به این منطقه پناه آوردند وزیر پرچم اسلام زندگی می کردند.همان گونه که اشاره شد ،اولین کنگره ی حزب صهیونیسم در شهر << یال >> تشکیل گردید و پس از مشاوره و مذاکره ی فراوان قطنامه ای درآن صادر شد ،در این قطع نامه برنامه های نهضت

یهود مشخص و پی ریزی گردید . فلسطین به عنوان منطقه مهاجرت یهو دیان و محل شکل گیری ملت واحد یهود تعیین گردید . در همین کنگره ، اسم فلسطین به ارض اسراییل مبدل و پرچم صهیونیسم و شعار ملی یهود هم مشخص شد . یهودیان در این کنگره دستیابی به مکانی  غیر از فلسطین را در فلسطین و منطقه ای در جوار آن را مورد تایید قرار دادند . رژیم اشغالگر قدس در اروپا بیشتر از حمایت دولت ها برخوردار است و در میان مردم پایگاهی ندارد،  احزابی که رابطه مناسب و صمیمانه با فلسطین دارند ، پس از ان که با رای مردم به قدرت دست یافتند تغییر رویه می دهند و طرفدار دولت اسراییل میشوند؟ از این موضوع باید آشکار گردد که مهمترین و آسانترین توجیه، آن است که صهیونیزم جهانی با قدرت  همه جانبه اش بر آنان نفوذ یافته و بر اعمال آنان سایه افکنده است.صهیونیزم جهانی آگاهانه محورهای قدرت جهانی را که خود خواسته اند، در اختیار افکار عمومی می گذارند . یهودیان بین سیاست ،اقتصاد و نیروی نظامی رابطه تنگاتنگ بر قرار کردند و یکی را در راه دیگری تقویت نمودند. یکی از مقامات بلند پایه صهیونیزم میگوید : <<فعالیت ما باید در یک معرکه ی سه جانبه باشد ، زیرا در سه جهت سیاسی ، اقتصادی و نظامی باید تکامل پیدا کنیم >> . مهمترین واردات آنان ابزار نظامی و هر مواد خامی که بتوان ان را به اسلحه تبدیل کرد ، می باشد. صاحب نظران عقیده دارند آن چه که یهود و صهیونیسم تا کنون از فلسطین به چنگ آورده اند سر پلی بیش نیست .این ملت توسعه طلب و سیری ناپذیر به این مقدار قانع نیست ، آمال و آرزوی آنان بیشتر از آن چیزی است که اکنون در اختیارشان است ، زیرا اینان ملتی رفاه طلب و طماع به شمار میروند و اراضی موجود هم ، پاسخ گوی نیاز آنان نخوا هد بود ناچار، به نقاط مجاور دست اندازی خواهند کرد . وقتی دولت یهودی شکل گرفت، ششصد و سی هزار یهودی در فلسطین بوده ، آیا اکنون نیز چنین است ؟ سران صهیونیسم وسعت و گستردگی کشور یهود را از دریای مدیترانه تا نهر فرات و از لبنان تا رود نیل میپندارند . صهیونیزم این مقدار زمین را  کافی نمیداند ، این خود نشانه ای برای تجاوز آتی آنان به سرزمین های اسلامی است . صهیونیزم علاوه بر ان که توسعه طلب و رفاه جو است، در عرصه های نظامی ، تبلیغاتی علمی و فرهنگی هم ،دست به کار شده است . شواهد و قراین نشان میدهد ، رهبران یهود برای دست یابی به هر نوع تکنولوژی و ابزار پیچیده تلاش میکنند . دست یابی و رسیدن به این اهداف بلند ، نیاز به خاک و زمین پهناورتری  دارد ، زیرا خاک کنونی اسرائیل برای اقتصاد معاش و اهداف موصوف صهیونیسم کفایت نمیکند . به عقیده کارشناسان ، صلح صوری و سرگرم کننده ی اسرائیل با اعراب به منظور فرونشاندن خشم انتقام اعراب از اسرائیل و تقویت بنیه نظامی این کشور است . رهبران صهیونیسم مهمترین ابزار وامکانات تبلیغاتی جهان را در اختیار گرفته اند ، سپس با این ابزار خود را در جهان مظلوم و ستم دیده معرفی می کنند .

هر چه که برای آنان از نظر مالی و حیثیتی سود آور بود ، با تبلیغات به خود نسبت دادند .هر روز فلسطینیان در قرنی که گذشت با شکنجه، آزار، قتل وتخریب خانه ها توسط نژادپرستان صهیونیسم مواجه بوده اند،صهیونیسم اکنون بزرگترین مراکزفیلم سازی ،نشریات،اکثر استودیوهای فیلمبرداری ،سینما،خبرگزاری وهر آنچه که افکار عمومی را سروسامان می دهد،در اختیار دارند واز این ابزار در جهت منافع خویش بهره می جویند.در بسیاری از کشورهای جهان ،انتشارات کتاب وروزنامه ها را در اختیار گرفتند، یا آن ابزار و رسانه ها کاملاً زیر نفوذ صهیونیزم است. مانند آلمان، آمریکا وبسیاری از کشورهای اروپایی که اسرائیل وسران صهیونیسم برآن سلطه وقدرت دارند. از سوی دیگر اقتصاد جهانی،بانک جهانی وبرخی از موسسات بین اللمللی یا در اختیارسران صهیونیسم بوده،یا غیر مستقیم تحت نفوذ آنان است.صهیونیست ها هزاران زن و مرد،کودک و بزرگ را در فلسطین و لبنان کشته اند،ولی جهان هنوز با این رژیم از مصالحه وگفتگو سخن می گوید.آیا کسی را که فرمان کشتار «دیریاسین» را داده وکسانی را که به اجرا درآورده اند،می توان انسان خواند.مردم جنوب لبنان به چه جرم وگناهی به دست غاصبان وصهیونیسم به خاک و خون کشیده شده اند ؟ آیا رهبران کشورهای اسلامی از گذشته عبرت نگرفته اند،که اسراییل زبان دیپلماسی را درک نمی کند وتنها باید با زبان زور با اوسخن گفت.

انتفاضه ی مردم فلسطین در گذشته،حال وآینده

همان گونه که اشاره گردید،مردم فلسطین اعتماد خود را نسبت به قدرتهای جهانی از دست داده اند،زیرا قدرتهای بزرگ،نه تنها از مردم بی دفاع حمایت نکردند،  بلکه امکانات خویش را برای تحکیم قدرت دولت صهیونیسم در منطقه بسیج کردند.مردم فلسطین تمام لحظات تاریخی فلسطین را به یاد دارند و هرگز آن را فراموش نخواهند کرد .عوامل و انگیزه های متعددی ،بستر ساز قیام و انقلاب فلسطینیان بوده است که هر یک از آن از دیگری با اهمیت تر است .علاقه شدید مردم به استقلال و انزجار مردم از تشکیل حکومت یهود ،تشکیل وطن ملی یهود در فلسطین، افزایش روز افزون آمار مهاجران یهودی به این کشور ،نفوذ و دخالت آژانس یهود در امور اداری فلسطین و بالا خره سلطه ی کامل بر سیاست و اقتصاد این کشور ،همیشه و در همه حال ،در ذهن آنها تداعی می شود .تداعی این مفاهیم و معانی در ذهن فلسطینیان است که آرامش و امنیت را از متجاوزان ربوده است .تاریخ مبارزات مردم فلسطین نشان داد که کشورهای عربی و اسلامی تمایل چندانی برای پیمودن راه دشوار و مبارزه ی اساسی ندارد .اتحادیه ی عرب دستور قطع روابط با اسراییل را صادر می کند .اکنون پرسش این است که این دستور چقدر مورد توجه اعراب قرار گرفت ؟شاید برخی توجه کنند ،امروز جنگ اولین و آخرین راه برای آزادی فلسطین نیست ،برای فلسطین راههایی وجود دارد که ضرورتی برای جنگ نیست،آیا راههای دیگر تجربه شده است؟اتحادیه ی عرب هنگامی که انقلاب بود،پیشنهاد نمود محصولات و مصنوعات یهودیان نباید به بلاد عربی وارد و مصرف شود ،زیرا مصرف آنها یهود را تقویت می کند. بر پایه ی مصوبات اتحادیه ی عرب ،ممالک عربی موظفند قانونی را تصویب کنند که ورود کالا و اجناس یهودی ،چه مستقیم و چه  به وسیله دول دیگر ممنوع گردد .از دول و ملل عربی که عضو اتحادیه نیستند ،خواسته شد در این مبارزه منفی شرکت کنند و از تجار ،دلالها و مردم دیگر بخواهند مصرف کالا و قرار داد با صهیونیست ها را ممنوع کنند .اتحادیه عرب در آوریل 1950 میلادی این بند اساسی را تصویب کرد که هیچ یک از دول عضو اتحادیه به هیچ وجه حق ندارند با اسراییل صلح نمایند و یا پیمان نظامی یا سیاسی و یا اقتصادی و یا هر پیمان دیگری منعقد کنند.اگر هر دولت عضو چنین کند با ماده هجدهم با او رفتار خواهد شد .اکنون میتوان از مصوبات فوق استنباط کرد که تحریم اقتصادی و قطع روابط سیاسی در مبارزه با اسراییل تاثیر فراوان خواهد داشت .حال باید از اتحادیه عرب پرسید که چرا اعراب از مبارزان فلسطینی حمایت به عمل نیاوردند و آنان را در میان راه تنها گذاردند؟ هنگامی که فلسطین بتدریج به اشغال صهیونیسم در آمد ،دول هم پیمان اسراییل برای تضعیف بنیه ی اقتصادی عرب و تقویت اقتصادی و صنعت صهیونیسم ،نقشه مخصوصی  را اجرا کردند و بر روی واردات اجناس و کالاهایی که یهودیان تولید می کردند ،گمرکهای سنگین وضع می نمودند تا قیمت کالاها بالا رود .دادن امتیاز دریای مرده به یهود یکی دیگر از کمکهای مهم اقتصادی بود که دولت ستمگر انگلیس برای یهودیان انجام داد . همین امتیازات بنیه اقتصادی دولت صهیونیسم را تقویت کرد. طرح تحریم یا مجازات اقتصادی هنوز، در مجامع بین المللی کاربرد دارد،  بویژه اینکه طرف مجازات کننده یک میلیارد و دویست میلیون نفر جمعیت داشته باشد . اگر مسلمانان یک صدا کالاهای اسرائیلی را با هر نام و نشانی تحریم کنند و مبادرت به نقل و انتقال آن نورزند،کمک موثری به انتفاضه و قیام مردم فلسطین کرده اند .شماری از صاحبنظران هنوز خواستار تحریم کالاهای آمریکایی از سوی مسلمانان جهان هستند،زیرا این کشور حامی اصلی اسراییل غاصب به شمار می آید،کالاهای ساخت آمریکا در کشورهای اسلامی بویژه اعراب، فراوان مورد استفاده قرار می گیرد.در همین حال روزنامه ی «السفیر» چاپ لبنان طی مقاله ای،نتیجه گرفت که تحریم تنها یک نوع سیگار آمریکایی در لبنان می تواند،سیصد میلیون دلار به آمریکا ضربه وارد کند.این مقاله به دنبال کنفراسی که برای تحریم کالاهای اسراییلی وآمریکایی برگزار گردید نوشت:«کشورهای اسلامی وعربی با داشتن نفت وگاز ودیگر ذخایر با ارزش، شرایط مناسبی برای مبارزه در اختیار دارند.فلسطین هیچ وقت از قدرت اقتصادی ، سیاسی،تبلیغاتی و نظامی کشورهای اسلامی یک جا و بطور همزمان بهره نجسته است».

بسیاری از کارشناسان عرب بر این باورند که اولین ومهمترین شرط به دست آوردن پیروزی هم نزدیک خواهد شد. کشورهای اسلامی با آن جمعیت میلیاردی و موفقیت،اعتقاد به قدرت است و آن اینکه نجات فلسطین باید به ایمان و عقیده تبدیل شود . به صورت عقیده راسخ فعال شود و قلب ودل مسلمانان به هم نزدیک گردد ، دراین صورت پیروزی سلاحی مخفی قابل ملاحظه ای در اختیار دارند و آن اینکه اسرائیل را به رسمیت نشناسند و صلح با این کشور جعلی و غده سرطانی را منتفی سازند و با اراده ی قطعی مردود شمارند . اما این آرزو تحقق خارجی نیافت.گروههای اسلامی فلسطین ، امروز با در اختیار داشتن کمترین امکانات با رژیم غاصب صهونیسم در حال مبارزه هستند . کشورهای اسلامی با تمام نهادهای موجود تماشاگر به خاک و خون غلطیدن کودکان ، زنان و مردان سالخورده اند، در هر کنفرانس و گرد همایی تنها به محکوم کردن اسراییل و دعوت به خویشتن داری اکتفا میکنند. در اینکه چرا اعراب به فاجعه های درون خویش نمی توانند پایان دهند و بحرانهای اطراف خود را مهار کنند دلایل فراوانی را میتواند اقامه کرد :  نخست اینکه بنیه عرب در زمینه های گوناگون ضعیف است. این ضعف هم دلایل زیادی دارد؛ اعراب عادت نموده اند تا روح قبیله گرایی خویش را منحرف نگاه دارند و در حالت ملوک الطوایفی – که متعلق به زمان گذشته است- باقی بمانند ،بنابر این جوامعی که اینگونه رشد کنند فاقد سیادت حکومت ملی خواهند بود. بدون شک این نوع حکومت و جامعه فاقد نظام نیرومند و انظباط است ، در چنین جوامعی فکر و همکاری اجتماعی به منزله ی آرزو و آرمانی دست نیافتنی است .

تردیدی وجود ندارد که روحیه ی موصوف بر مبارزات فلسطینیان تاًثیر گذاشته است. برخی ازمتفکران بدانند که علت بروز فاجعه ی  فلسطین تجزیه منطقه عربی به چند دولت کوچک به   دست استعمار  بوده است ، زیرا کشور های عربی تحت حاکمیت                   امپراتوری عثمانی بودند. قدرتهای مسلط منطقه پس از               آنکه امپراتوری عثمانی را تضعیف و تجزیه نمودند، کشورها مانند گوشت قربانی تقسیم شدند ، هر قدرتی که تجزیه می شود،                 بتدریج ضعف و ناتوانی آن آشکار میگردد. بنابراین تجزیه            اعراب و تبدیل شدن آنان به کشورهای کوچک بر ضعف بنیه           ی عرب تاثیر جدی گذاشته است .نباید فراموش کرد ؛ این            عوامل و دهها عامل دیگر- که به برخی از آنها اشاره خواهد شد – فاجعه ی فلسطین را پدید آورده است . آنچه که مهم است ، این است که اعراب برای آزادی فلسطین نه راه حل مناسب در اختیار دارند و نه از ابتکارات دیگران استقبال به عمل می آورند . کشورهای عربی با اسراییل در چند نوبت جنگیدند  نتایج و دست آورد این جنگها تلفات بیشتر اعراب ، اشغال سرزمین آنان و حمایت آشکار آمریکا از اسراییل بوده است . چرا اعراب با امکانات وسیع و جمعیت فراوان شکست خورده اند ؟ پاسخ به این پرسش هم آسان است . کشورهایی که مذهب واحد، فرهنگ واحد و آرمان مشترک دارند، اما برنامه ی اقتصادی منظم ندارند، همه تک محصول و وابسته به در آمد نفت می باشند . مهمتر از آن ، اینکه با آن همه سرمایه ، تبلیغات هماهنگ و خبرگزاری مشترک ندارند ، در حالی که اکثریت خبرگزاریها، روزنامه ها و رادیوها با سرمایه ی صهیونیسم مستقیم یا غیر مستقیم اداره می شود. علاوه بر این ، کشورهای عربی با وجود مشترکات فراوان، در مواجهه با اسراییل،مرکزی برای آموزش و تربیت قوای نظامی در اختیار ندارند. برخی از کارشناسان می گویند:"کشورهای عربی در جنگ با اسراییل اموری را مورد توجه قرار نداده اند ،نخست اینکه کشورهای عربی اسراییل را دست کم گرفته و بودجه کافی برای جنگ با یهود را واقع بینانه پیش بینی نکرده اند. دوم اینکه ، تبلیغات منسجم و هماهنگ در کار نبوده ، علاوه بر این اعراب دستگاه اطلاعاتی و جاسوسی کامل نداشت تا طرف مقابل را ارزیابی کند، به همین دلیل آنان اسراییل را ناچیز تلقی کرده،توجهی به پشتوانه ی او یعنی آمریکا ننموده اند، سوم اینکه، دولتهای عرب ، نیروی بسیار کمی را به میدان جنگ فرستادند و با اینکه جنگها همیشه از پیش قابل پیش بینی بوده اعراب خود را آماده نکرده اند". اگر کشورهای اسلامی خواهان غلبه بر اسراییل و نجات از دست صهیونیسم هستند ، باید به این نکته توجه کنند : اول اینکه اختلاف و شکاف موجود بین خود را به صلح و اتحاد تبدیل کنند و بزرگوارانه از قدرتهای دیگرکمتر تاثیر پذیرند و یک بار دیگر به قرآن بازگردند که فرموده است:"وحدت و همبستگی مایه ی پیروزی و جدایی و تفرقه مایه ی   نابودی است". دوم اینکه کشورهای اسلامی ، نیاز به پیمان مشترک نظامی دارند، تا قدرت دفاعی خود را با اسراییل و حامیان او برابر سازند. موسسه پژوهشهای استراتژیک گزارش سالانه ی خود را منتشر کرد ، در این گزارش قدرت نظامی همه ی کشورها بررسی شد ،نکته ی جالب این است که نیروهای نظامی  و ادوات آن در مقایسه با کشورهای خاورمیانه نشان از مسابقه تسلیحاتی دارد . مسایقه ای که اسراییل برنده ی آن است. جدول گزارش فوق مصر،سوریه،عراق،شورای همکاری خلیج فارس ایران و اسراییل را نشان می دهد. اسراییل برنده ی این جدول به حساب می آید،بنابراین سیادت و بقای آبرمندانه ی کشورهای اسلامی در گرو تشکیل یک نیروی دفاعی مشترک است. در حال حاضر فلسطینیان نیز از نوعی تفرقه رنج می برند. این تفرقه موجب گردیده است که نگرش کشورهای عربی و اسلامی نسبت به گروههای گوناگون فلسطینی تفاوت پیدا کند . نتیجه ی این تفاوتها و نگرشها تاثیر جدی بر کمک رسانی مادی و معنوی خواهد گذارد.اگر کشورهای اسلامی درباره ی مسایل فلسطین وحدت نظر داشتند،شاید اکنون اوضاع فلسطین بدین گونه که هست نبود . کشورهای اسلامی در کمک رسانی به فلسطینیان نباید تابع هیچ  رابطه و قانون بین المللی باشند، زیرا کشورهای قدرتمند، حامی اسراییل و خواستار فلسطینی ضعیف و منفعل هستند . کشورهای اسلامی اکنون باید تمام عواملی را که به موجب آن در جنگهای پیشین با اسراییل شکست خورده اند ، جبران کنند و راهکاری برای دست یابی به آن پیدا کنند. کمک رسانی به فلسطینیان می تواند از طریق صندوق کنفرانس سران کشورهای اسلامی باشد. علاوه بر این ، خط مشی واحد،وجود خبرگزاری اسلامی مشترک،نیروی نظامی قدرتمند اسلامی با حضور همه ی کشورهای اسلامی  و اطلاع رسانی منسجم و هدفدار می تواند همه ی گروههای فلسطینی را در رسیدن به اهدافشان یاری نماید.

فهرست منابع:

تاریخ نوین فلسطین،تالیف دکتر عبدالوهاب کیانی،ترجمه ی محمد جواهر کلام،موسسه انتشارات امیر کبیر.

سرگذشت فلسطین یا کارنامه ی سیاه استعمار ،اثر اکرم زعیتر،ترجمه ی علی اکبر هاشمی رفسنجانی.

ماهنامه نداء القدس.

روزنامه ی السفیر،چاپ لبنان.

مجله ی المصور،چاپ قاهره.

سید محمد حسین دریاباری

چاپ شده در کتاب:زنان و انتفاضه فلسطین

ناشر کتاب:ستاد حمایت از زنان انتفاضه فلسطین ،منطقه ی مقاومت بسیج کردستان

تاریخ چاپ:اردیبهشت ماه 1381     

پیشینه تاریخی زمینه سازی ظهور حضرت مهدی (عج)

پیشینه تاریخی زمینه سازی ظهور حضرت مهدی (عج)

اندیشه و تفکر انتظار برای موعود نجاتبخش که نظامی هماهنگ و منطبق با قوانین و مقررات الهی و آسمانی در گسترده کره خاکی بر قرار نماید یکی از مهمترین و اصلی ترین بخشهای اعتقادی و مشترک در ادیان و آیین های توحیدی است . مسأله انتظار موعود و زمینه سازی ظهور او برای تشکیل حکومت واحد جهانی مبتنی بر عدالت بخش عمده ای از تعالیم دینی را به خویش اختصاص داده است . اگرچه ویژگیهای بیان شده درباره موعود مورد نظر در هر آیین یکسان و یکنواخت نیست و از تفاوت بسیار برخوردار است و به عنوان مثال معلوم نیست آن منجی کجا است ؟ ولی ظهور خواهد کرد ؟ ولی اما آنچه که در همه ادیان و آئین ها مشترک و مورد اتفاق است نجات دهنده از خاندان نبوت خواهد بود و این ناجی که مورد اتفاق است به خوبی ها پسندیده ها ،تقوا، دانش ، درایت ، تدبیر و همه صفات نیکو توصف شده است. و این منجی از همه بدیها زشتیها مبرا و دور است. در آئین زردشتی منجی  سوشیانت یا دو (سوشیانس ) مورد انتظار است او نیز از فرزندان زردشت است در دین یهود نجات بخش نهایی و منجی مورد انتظار «ماشیح» به معنی مسح و تدهین شده نام داردبر پایه تصریح متون دینی یهود ، او از خاندان داوود است .مسیحیان معتقداند حضرت مسیح بار دیگر زنده و حیات خویش را باز می یابد و برای نجات مردم به زمین فرود می آیدفارقلیط از جمله القابی است که به منجی آینده مسیحیان داده شده است در اسلام انتظار موعود و شکل گیری حکومت جهانی باتنوع و گستردگی بیشترمورد  بحث قرار گرفته است. شیعیان معتقداند که منجی و مصلح آینده حضرت حجت بن الحسن العسکری امام دوازدهم است که به دلایل گوناگون و حکتهای بیشمار پنهان و غایب است و روزی که خدای سبحان اراده نمایدبرای برقراری عدالت وصلح قیام خواهد کرد .

مهدی موعود از سوی پدر از خاندان نبوت و از سوی مادر نیزبه قیصر روم منتسب می باشد که در نهایت نسبت او به حضرت عیسی منتهی می گردد. اعتقاد به انتظار منجی موعود در آیین های دیگر غیر از انچه که اشاره گردید و خواستگاه الهی هم ندارد به چشم می خورد مانند هندیان باستان.

در این بخش از گفتارمان آینده جهان و حکومت جهانی را مصلح آینده و ویژگیهای او را از لا به لای کتابهای ادیان آسمانی مانند تورات، انجیل، زبور،و سایر کتابهای انبیا پیرو آن مورد برسی قرارمی دهیم تا این اصل تاریخی یعنی زمینه سازی ظهور منجی برای آخر الزمان روشن گردد .

مبانی تورات و انجیل درباره حکومت جهانی و آینده زمین.

در تورات آمده است : « زیرا شریران منقطع شد و اما متوکلان به خداوند وارث زمین خواهند شد . هان بعد از اندک مدتی نخواهد بود در مکانش تامل خواهی کرد اما حکیمان و صالحان وارث زمین خواهند شد» ، در جای دیگر آمده است « متبرکان خداوند وارث زمین شده اما ملعونان وی منقطع صدیقان وارث زمین شده ابداً در  آن ساکن خواهند شد» (1)

در کتاب حیقوق نبی فصل 7 آمده « اگرچه تاخیر نماید برای او منتظر باش زیرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود بلکه جمع امتها را نزد خویش جمع می کند و تمامی را برای خویش فراهم می کند » (2)

در « زبور داوود » مزمور 72 آن حضرت را به عنوان ملک زاده که بزرگترین و کامل ترین مظهر عدل الهی   است معرفی نمود .

« ای خدا شرع و احکام خود را به ملک و عدالت خود را به ملک زاده عطا فرما تا اینکه قوم تو را به عدالت و فقرا ، تورا به انصاف حکم نماید از دریا تا به دریا و از نهر تا به اقصی نقاط زمین سلطنت خواهد نمود صحرانشینان در حضورش خم خواهند شد و دشمنانش خاک را خواهند بوسید بلکه تمامی ملوک با اوکرنش خواهند نمود و تمامی اهم او را بندگی خواهند کرد » (3)

دعای مزبور که از حضرت داوود منقول است که گفت : « ای خدا شرع و احکام خود را به « ملک » عنایت فرما » همان نور مقدس حضرت محمد بن عبدالله (ص) است و « ملک زاده » که مظهر تمام عدل الهی خوانده شده دوازدهمین جانشین و فرزند او محمد بن الحسن عسکری است .

در کتاب « اشعیای نبی » فصل 11 آمده است . « نهالی که از تنه یسی بر آمده ، شاخه ای از شاخه هایش قد خواهد کشید . ذلیلان را به عدالت حکم و برای مسکینان زمین براستی تنبیه -  و مایه بیداری خواهد بود کمربند کمرش عدالت و وفا نطاق میانش خواهد ، و گرگ با بره سکونت داشته و طفل کوچک راعی ( شبان ) ایشان خواهد بود و در تمامی کوه مقدس من هیچ فرد ضرر و فساد نخواهد کرد زیرا که زمین از دانش خداوند مثل آبهایی که دریا را فرا می گیرد پر خواهد شد » (4) گفته می شود « یسی » که در عبارت فوق آمده به معنای قوی است که نام پدر حضرت داوود     می باشد نهالی که از تنه یسی خواهد روئید و مورد بشارت آیات فوق است احتمال دارد یکی از شخصیت های چهار گانه زیر باشد داوود ، سلیمان ، عیسی و حضرت محمد بن الحسن العسکری چون داوود و سلیمان فرزندان پسری یسی بودند و حضرت عیسی بن مریم نواده دختری وی ، و حضرت محمد بن الحسن نیز از جانب مادرش نرجس خاتون که دختر پادشاه روم و از نسل حضرت داوود است نوه دختری یسی می باشد موقعیتی که در آیات فوق توصیف شده از آغاز بعثت تا به حال به مرحله ظهور نرسیده است بنابراین می توان استنباط کرد موضوع مورد بشارت حجت ابن الحسن العسکری است (5)

در کتاب سرود سلیمان فصل 5 آورده است « دهانش شیرین و نامش محمد است ابن محبوب من و ابن یار من است .» اندیشمندان و صاحب نظران می گویند واژه محمد در بشارت فوق  ممکن است راجع به محمد بن الحسن (ع) باشد که نامش محمد است و  همه محامل پیامبران برگزیده صفات و امتیازات آنان در او گرد آمده است .(6)

اما در کتب مختلف انجیل این موضوع یعنی انتظار موعود ، حکومت واحد جهانی ، آینده جهان ، ویژگی  های مصلح آتی در اشکال مختلف و عبارات گوناگون بیان شده است . درباره کتاب انجیل به دلیل متعدد بودن ، اناجیل به صورت جمع نیز بکار می برند زیرا کتاب اناجیل یعنی کتاب مقدس مسیح توسط شاگردان او جمع آوری شده و در اختیار پیروان او قرار گرفت و به نامهای انجیل « متی » « لوقا » « مرقس » و « یوحنا » معروف و مشهور است در انجیل متی فصل 24 آمده « چونکه برق از شرق می آید و تا به مغرب ظاهر می گردد آمدن فرزند انسان نیز چنین خواهد بود … خواهند دید فرزند انسان را بر ابرهای آسمان که می آید با قدرت و جلال عظیم و فرشته های خود را ( یاران خود را ) خواهد فرستاد با صور بلند آواز و آنان برگزیدگانشان را جمع خواند نمود . در انجیل لوقا فصل 12 این عبارت بچشم می خورد « کمرهای خود را بسته و چراغهای خود را افروخته دارید و شما مانند کسان باشید که انتظار آقای خود را می کشد … تا هر وقت بیاید و درب را بکوبد بیدرنگ برای او باز کنید زیرا در ساعتی که گمان نمی برید پسر انسان می آید (7)

در انجیل مرقس درباره انتظار فرارسیدن صاحب خانه می خوانیم « پس بر حذر و بیدار شده دعا کنید زیرا که نمی دانید که آن وقت کی می شود زیرا نمی دانید که صاحب خانه کی می آید شام یا نصف شب یا بانگ خروس یا صبح » در مکاشفات یوحنای لاهوتی اشاره به غیبت حضرت مهدی و علت پنهان بودن وی گردید و آمده است .« آن موعود به منظور حفاظت قطعی از دست برد اهریمنان برای زمان و زمانین و نصف زمان از نظر پنهان شد در فصل دیگر یوحنا پس از اشاره به ولادت و خفا آنحضرت      می گوید: آن حضرت قائم به شمشیر استتت که با اعضای آهنین بر بشریت حکومت می کندو افزون بر این انجیل بوحنا ایشان را روح القدوس و حکمران جهان می خواند .

حکومت جهانی در کتب زردشت

در کتاب معروف« زند » با بیان مبارزه پیوسته یزدان با اهریمنان می نویسد : آنگاه پیروزی از طرف یزدان می شود واهریمنان را منقرض      می سازد پس از پیروزی یزدان و بر انداختن  یاران اهریمنان عالم کیهان به سعادت اصلی خود رسیده بنی آدم بر تخت نیکبختی خواهند نشست .

جاماسب در کتاب « جاماسبنامه » از زردشت نقل می کند که می گوید: مردی بیرون آید از زمین از فرزندان هاشم مردی بزرگ سر بزرگ تن و بر آیین جد خویش و باسپاه بسیار رو به ایران نهدو آبادان کند و زمین داد کند.

تا کنون عبارات گوناگون از کتب مختلف آسمانی نقل گردید این بخش از عبارات به شماری از محورهای مشترک در ادیان الهی اشاره کردند. نخست اینکه پیروان همه ادیان پیشین انتظار مسأله انتظار موعود را داشته و در انتظار منجی نهایی برای برقراری حکومت سراسر عدل و ریشه کن سازی ستم بودند .منتها هر کدام از آیین ها شخصیتی را که همه خوبیها را دارد نام برده و منتظر ظهورش می باشد . از سوی دیگر کتابهای آسمانی بدون تعین زمان بشارت منجی و عدالت گستر نهای بر پهنه خاکی را دادند و همین بشارت بر شدت انتظار آنان افزوده . امیدها را احیا و یاسهارا زدوده است . در اسلام به ویژه مکتب تشیع موضوع انتظار د رابعاد وسیعتری مورد تأکید قرار گرفته است . تا جایی که از زبان پیامر اسلام و پیشوایان معصوم انتظار فرج در عصر غیبت امام زمان عبادت نامیده شده است.

این حدیث یعنی افضل العباده انتظار الفرج » با عبارات گوناگون از شیعه و سنی نقل شده است (8)

این حدیث و مشابه آن که موضوع انتظار را مورد تأکید قرارداده است  در 39 منبع و مأخذ معتبر شیعه و سنی نقل شده است .

( 8 ) معجم الاحادیث الامام المهدی ج 1ص 268

دوم اینکه  همه ادیان آسمانی آینده جهان را مورد پیش بینی قرارداده و گسترش عدالت بر آن به دست صالحان را مد نظر داشتند . اما اسلام به عنوان آخرین دین الهی با اشکال و اضح تری این موضوع یعنی آینده زمین را مورد بررسی قرارداده است . در قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبر اسلام است آمده ما در زبور آوردیم که آینده جهان بدست صالحان اداره خواهد شد (9) و در جایی دیگر از قرآن آمده  است ما می خواهیم آن دسته از مردمی که مورد استضعاف قرار گرفتند آنان را امام و وارث زمین قرار دهیم ( 10) سوم اینکه همه ادیان و آیین های آسمانی فردی را که ظهور خواهد کرد منتسب به نبوت و از خاندان او دانسته اند گذشته ی زمان و عدم تحقق برخی از آنچه در پیش بینی های ادیان پیشین آمده نشان می دهد که شخصیت مورد انتظار از آیینهای پیشین نسبت به عنوان مثال مسیحیت د رانتظار حیات مجدد حضرت عیسی است تا وی ظهور کنداین در حالی است که عیسی (ع ) بنا به تصریح قرآن ( 11) و رؤایات زنده و در معیت امام عصر(ع ) خواهد بود بنا به اعتقاد مسلمانان اسلام آخرین مکتب الهی است بدیهی است آخرین قانون  قوانین پیشین را مورد نسخ قرار می دهد آنچه که در کتب دینی پیشینیان در مورد ناجی آمده کلیات آن مورد تأیید اسلام نیز می باشد .اما اسلام مشخصات بارزتر و اشکار تری را بیان کرده که گواهی می دهد آیین های پیشین نیز در انتظار موعودی اند که فرزند پیامبر اسلام بوده (12) و نیز با حکومت او جهان مملو از عدالت خواهد گشت و نام او نیز مهدی است در روایات و احادیث مسأله مهدی بعنوان آخرین منجی به گونه ای مورد تأکید قرار گرفت که جای هیچگونه شکی باقی نگذارده است در منابع اهل سنت برای ظهور مهدی و سایر ابعاد انقلاب او چهار صد حدیث شمارش شده و اگر این تعداد به روایات شیعه ضمیمه شود افزونتر از شش هزار روایت خواهد شد این آمار بسیار بالا و شگفت انگیز است زیرا بسیاری از مسایل بدیهی اسلام که مسلمانان سخت بدان معتقداند این مقدار روایت در پیرامون آن وارد نشده است .(13) از این بخش از مباحث می توان به خوبی استنباط کرد که پیشینییان و تاریخ سازان و اندیشمندان دینی همواره می کوشیدند با شیوه های مختلف ظهور مهدی (عج) را در خاطره ها زنده و با استدلال های علمی مخالفان را قانع و زمینه ی ظهورآن موعود بزرگ را فراهم سازند . احادیث نبوی و زمینه سازی ظهور مهدی برای تشکیل حکومت واحد جهانی همان گونه که اشاره گردید حضرت مهدی بعنوان آخرین منجی بشریت از سوی خداوند در روایات و احادیث نبوی از اهمیت ویژه و جایگاه رفیعی برخوردار است. ظهور او در آخر الزمان و تشکیل حکومت واحد جهانی در منابع حدیثی برادران اهل سنت در ابعاد وسیعی مطرح شده است تاجایی که محققان چهارصد حدیث پیرامون ظهور دین موعود قیام وی حکومت جهانی او و سایرویژگیهایش نقل کرده اند. اگر این روایات با احادیث منقول شیعه ضمیمه گردد فراتر از شش هزار حدیث خواهد رفت . این موضوع حکایت از اهمیت مهدویت و ظهور او در اسلام است با این بیان احادیث وارده و بشارتهای رسیده از سوی پیامبر اکرم (ص ) در باره حضرت مهدی (ع) مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار داده و با نکات برجسته و اهداف عمده آن فخر عالم آشنا می شویم.

قال رسول الله (ص) ان تنقضی الایام و اللیالی حتی یبعث الله رجلاً من اهل بیتی یواتی اسمه اسمی یملاها قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً

« روزها و شبها پایان نرسد تا اینکه خداوند مردی از اهل بیت من که نامش نام من است مبعوث کند  او زمین را پر از عدل و داد کند چنانکه از ظلم و ستم پر شده باشد».

2 قال رسول الله (ص) لو لم یبق من الدنیا الایوم واحد لطول الله ذالک الیوم حتی یبعث فی رجلاً من ولدی یواطنی اسمه اسمی یملأها عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً

« اگر از عمر دنیا چیزی جز یک روز باقی نماند خداوند آن روز را طولانی خواهد گرداند تا آن روز مردی از فرزندان من بر انگیخته شود که نامش نام من است زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد چنانکه از ستم و ظلم پر شده باشد.

3ـ قال رسول الله (ص) ان خلفائی و اوصیائی و حج الله علی الخلق بعدی اثنا عشر اولهم علی و آخر هم ولدی المهدی فینزل روح الله عیسی بن مریم فیطی خلف المهدی و تشرق الارض نبور ربها و ییلغ سلطانه للمشرق و المغرب (14)

سعید بن جبیر از ابن عباس روایت می کند که وی گفت : پیامبر خدا فرمود به درستی که خلفا ( جانشینان ) و اوصیای من ، حجت های خدا بر خلق پس از من دوازده تن می باشند نخستین آنها علی و آخرینشان فرزندم مهدی است ، روح الله مسیح بن مریم از آسمان فرود می آید و پشت سر مهدی نماز می خواند سپس او زمین را به نور خداوند روشن می سازد و سلطنت او در تمام زمین در مشرق و مغرب گسترش می یابد .

این احادیث و تظهیر آن که از طریق فریقین نقل گردید بسیار فراوان است و نکات زیادی درباره قیام حضرت مهدی و جهانی بودن آن را اثبات می کند در حدیث سوم خاتم الانبیا بر اساس این نقل با صراحت جهانی بودن قیام و حکومت مهدی را بیان فرمود در حدیث اول و دوم کلمه  دیملاً الارض قسطاً و عدلاً مورد استعمال قرار گرفت این واژه و مشابه آن با اندکی تفاوت در روایات فراوان بچشم می خورد آنچه که می توان از این احادیث استنباط کرد اجرای حکومت جهانی است که توسط امام دوازدهم تحقق خواهد یافت . شایان ذکر است حدیث اول و دوم (15) از منابع اهل سنت نقل گردیده است .

این روایات و سایر روایات در این باب از رسول گرامی اسلام جانشینان ، خلفاء و حجت های خدا بر خلق را دوازده تن ذکر کرده است درباره از روایات سخن از امامان ، جانشینان و امیران رفته است متن احادیث مختلف است در بعضی دوازده امام ، در شماری دوازده خلیفه و تعدادی دیگر دوازده امیر خاطر نشان شده است . محققان و مولفان این احادیث را  افزونتر از دویست و هفتاد برشمردند همه آن احادیث در کتابهای معتبر شیعه و سنی (16) نقل گردید . از مجموع بررسی ها می توان نکات زیر را بدست آورد . نخست اینکه امامانی که از عترت و خاندان پیامبر اسلام برگزیده شده اند دوازده نفرند که اول آنها علی و آخرنشان مهدی (ع)  است . دوم اینکه از ظاهر تعابیر روایات و احادیث به روشنی بر می آید که امامت آنان پیوسته و مستدام است و هیچگاه بین این هیچ فاصله زمانی وجود ندارد این  برداشت  دیدگاه دانشمندانی که معتقدند هنوز مهدی موعود متولد نشده است را سست می نماید چرا که در احادیث فراوان نام همه امامان از پیامبر اسلام بیان شده است و حضرت مهدی نهمین فرزند امام حسین (ع)‌ است . و بالاخره سوم اینکه سلسله دین اسلام با پیامبر آغاز شده و با حضرت مهدی خاتمه می یابد . (17)

پیشوایان معصوم و زمینه سازی ظهور و تأسیس حکومت جهانی حضرت مهدی (ع) پیشوایان معصوم همانند جدشان رسول اکرم (ص) ظهور مهدی (عج) را در دشوارترین و سخت ترین شرایط که برای آنان وجود داشت به پیروان خویش متذکر می شدند . برپایه روایات موجود هم درباره غیبت امام عصر و هم درباره ظهور آن عزیز سخن به میان آوردند اکنون برای بسیاری این پرسش وجود دارد که چرا پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم از غیبت هم سخن گفتند ؟ در پاسخ به این پرسش به اختصار اما گویا    می گوییم پیامبر اسلام و جانشینانش با پیشگویی در باره ی غیبت امام (ع)افکار عمومی مردم و پیروان خویش را برای مدت طولانی که مقدار آن را فقط خدا می داند آماده ساختند . هنگامی که امام حسن عسکری (ع) چشم از دنیا فرو بست زمینه را برای غیبت بقیه الله الاعظم که مقدر الهی بوده محیا  ساختند . و آثار منفی آن را رد و درباره قیام و ظهور حضرت مهدی نشانه هایی بیان کردند . این نشانه ها ، علایم ، و پیشگوییها آثار منفی غیبت و دسیسه حکومتهای جبار و انگیزه های مدعیان دروغین را خنثی ساخت . در همین پیشگویی ها بیداری و هوشیاری پیروان و شیعیان هم نهفته است . بدین معنی که شیعیان و پیروان ائمه در برابر حوادث روزگار با مبانی محکمی که پیشوایان بیان فرمودند متزلزل و سست نخواهد گردید . امام زمان (ع) دارای دو غیبت بوده است نخست غیبت صغری که نام آن پیدا است تقریباً هفتاد سال بطول انجامید این غیبت کوتاه از سال 260 آغاز گردید و تا سال 329 هجری ادامه یافت پس از آن غیبت کبری آغاز شد و ادامه خواهد یافت تا زمانی که خداوند اراده کند امام زمان ظهور نموده و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد . در دوران غیبت صغری شیعیان و پیروان امام از طریق نمایندگان خاص آن حضرت با ایشان در زمان غیبت صغری بقرار زیرند .

1- ابو عمر و عثمان بن سعید عمری (18) 2- ابو جعفر محمد بن عثمان  بن سعید عمری 3 – ابوالقاسم حسین بن روح نوبغتی  4- ابوالحسن علی بن محمد سمری (19) و یاقوت علی بن محمد سمری در سال 329 هجری غیبت صغری پایان یافت و در وقایع غیبت کبری آغاز گردید .   درحال دیدگاه هر یک از امامان معصوم علیهم السلام درباره حکومت جهانی حضرت مهدی و ظهور آن حضرت منعکس و عبارات حدیث بررسی می شود شایان ذکر است تعدادی از پیشوایان شیعه بدلیل مبارزه بی وقفه آنان با ستم و استبداد همواره در فشار حکومتها بودند ولی در عین حال لحظه ای از رسالت خویش درنگ ننمودند .

قال امیرالمومنین (ع) لولده الحسین (ع) التاسع من ولدک یا حسین هو القائم بالحق و مظهر للدین و الباسط للعدل . قال الحسین (ع)فقلت له و ان ذالک لکانن ؟ فقال علیه السلام : ای والذی بعث محمداً بالنبوه و الصطفاه علی جمیع البریه و لکن بعدغیبه و حیره لایثبت فیها علی دینه الا المخلصون المباشرون لروح الیقین اخذ الله میثاقهم بولایتنا الایمان و ایدهم بروح منه (20) در این حدیث امام عارفان خطاب به فرزندش حسین فرمود : نهمین فرزند تو قائم بحق و مظهر دین و گستراننده . عدل و قسط خواهد بود . امام حسین (ع) پرسید این امر قطعی و حتمی است . امام فرمود : بلی بحق آنکه محمد را به نبوت مبعوث گردانید و او را بر جمیع خلایق برگزید ولکن بعد از غیبت و حیرتی که ثابت نمانند در آن بر دین خود مگر مخلصانی که به یقین رسیده باشند از آن که خدا میثاقش را به ولایت ما اخذ کرد و در قلوبشان ایمان نوشته و همه از جانب حق تایید شده و می باشد احادیث واصله از امام علی (ع) درباره حضرت مهدی بسیار است ولی در اینجا به نقل همین حدیث بسنده می شود حدیث فوق تمام روایات رسیده از پیامب (ص) و بشارتهای او را در بردارد غیبت امام دوازدهم با صراحت بیان شده و اینکه قائم آل محمد نهمین فرزند حسین (ع) است نیز تصریح گردید آنچه که پیش گویی علی (ع) محسوب می گردد مضافاً بر دو امر فوق دشواری در دینداری و استوار ماندن در امر دین است که فرمود مخلصان و مباشران به روح یقین و آنان که آراسته به ولایت ما هستند استوار خواهند ماند در حدیث مذبور هم به غیبت اشاره گردید و هم به ظهور و گسترش عدالت در تمام جهان از امام حسن مجتبی نیز درباره غیبت ظهور و تشکیل حکومت واحد جهانی امام عصر گفتار خطبه و احادیث فراوان وجود دارد در یکی از بیانات آن معصوم آمده است روزگاری بر شرق و غرب زمین فرا می رسد که به سنت بدعت و گمراهی عمل می شود حق و سنت رسول الله می میرد و اعمال نمی گردد و باطل با تمام وجودش گسترش می یابد تا اینکه خداوند مردی را در آخر زمان که از سوی فرشتگانش یاری می شود بر اهل زمین ظاهر خواهد ساخت او زمین را پر از عدل و قسط و نور و برهان خواهد ساخت در آن هنگام کافری نمی ماند جز آن که ایمان آورده و صالحی نیست مگر اینه صلح و آرامش را پذیرفت برکات خداوند در آن زمان فرود می آید و گنجهای زمین آشکار می گردد امام حسن مجتبی در پایان فرمود : فطوبی لمن ادرک ایام و یسمع کلام (21)

امام سوم شیعیان حسین ابن علی در باره قیام و ظهور مهدی سخنان فراوانی ایراد فرمود که در کتب ، مفصل بدان پرداخته شد اما در این گفتار به نقل یکی از آن بسنده خواهم نمود « فی التاسع من ولدی سنه من یوسف و سنه من موسی بن عمران علیها السلام و هو قائمنا اهل البیت یصلح الله تبارک و تعالی امره فی الیله واحده (22) امام حسین در این حدیث قائم اهل بیت را نهمین فرزند خویش خوانده و ضمن تاکید بر ظهور او پشتوانه همه جانبه او را خدای تعالی می داند از امام زین العابدین احادیث گوناگون در ابعاد مختلف قیام مهدی نقل شده است ایشان در حدیثی مفصل ضمن بیان پیشوایان پس از خویش از اوصاف منتظران مهدی و مقایسه آنان با مجاهدان زمان رسول الله فرمود انتظار الفرج من اعظم الفرج (23)

امام محمد باقر امام پنجم شیعیان ضمن بیان مخفی بودن ولادت مهدی و غیبت طولانی او و تشریح اوصاف ایشان و نیز تبیین علائم و نشانه های ظهور فرمود « اذا اقام قائمنا وضع یده عالی روس العباد فجمع بهی عقولهم و اکمل به اخلاقهم » (24) هنگامی که قائم ما ظهور نمود دست خود را روی سر مردم می گذارد و بدان وسیله عقلهای آنان راجمع و اخلاقشان را کامل می کند این بیان نشان می دهد تحمل عدالت و درک همگان برای حکومت جهانی نیاز به اخلاق و عقل دارد .

همه پشوایان درباره مهدی ، حکوت جهانی ، ظهور و غیبت او سخنان مفصلی دارند در این بخش از مباحث به حدیث امام حسن عسکری درباره حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) بسنده می کنیم و دفتر دیگری را       می گشاییم.

عن یعقوب بن منقوش سمعت العسکری (ع) یقول الحمدالله الذی لم یخرجنی من الدنیا حتی ارنی الخلف من بعدی اشبه الناس به رسول الله (ص) خلقاً و خلقاً یحفظه الله فی غیبته ثم بظهره فیملا الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً (25)  یعقوب بن منقوش : شنیدم امام حسن عسکری (ع) فرمود : حمد وسپاس خدای را که مرا از دنیا خارج ننمود مگر اینکه جانشین بعد از خود را که شبیه ترین مردم به رسول خداست هم از نظر خلقت و هم از نظر اخلاق ( سیرت و صورت ) دیدم و خداوند او را زمان غیبتش نگهدار خواهد بود و سپس به او اجازه ظهور و خروج خواهد داد و اوست که زمین را پر از عدل و داد می کند بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد .

مهمترین نکات و مطالبی را که از احادیث نقل شده و یا مشابه آن که امکان نقل آن نبود می توان استنباط و استخراج نموده این است که حکومت جهانی وعده داده شده و در سایر کتب آسمانی و شخصیتی که از آن توصیف شده است همان مهدی منتظر است و منقولات آن کتب در واقع پیش گویی یک رویداد بزرگ الهی است احادیث و روایت پیامبر و خاندان او که فرمودند مهدی وارث انبیاء است (26) و اینکه برخی سنن آنان در مهدی (ع) به اجرا در می آید (27) همه دلات بر این واقعیت دارد .

مضافاً بر این روایات واصله همگی با جمله « یملأ الارض  قسطاً و عدلاً » قیام حضرت مهدی را توصیف نمود این شاهد بزرگی است که قیام آنحضرت جهانی و برسراسر گیتی سایه خواهد افکند، علاوه براین معصومان در زمان حیات خویش همواره هم جانشین خویش را معرفی و هم از غیبت طولانی صاحب الزمان خبر داده و هم اینکه از ظهور ایشان به امر خداوند سخن گفتند همه این مطالب به منظور آگاهی و تنبه پیروان آنان بوده است . در خاتمه این که منابع روایی و حدیثی نشان می دهد همه پشیوایان درباره حضرت مهدی به اشکال گوناگون و عبارات مختلف سخن گفتند این امر نشان دهنده آن است که مسأله مهدویت نزد آنان به عنوان یک رسالت مهم تلقی می گردید .

علماء اهل سنت و مهدویت

اعتقاد به مهدویت اختصاص به شیعه ندارد بلکه همه فرق اسلامی با تفاوتهایی در ابعاد گوناگون آن به این اصل پایبند می باشند زیرا مسأله ظهور مهدی و تشکیل حکومت جهانی بشارت پیامبر گرامی اسلام است و روایات فراوانی از ایشان در این باب رسیده است بر پایه این روایات علماء اهل سنت نیز این موضوع را قبول دارند در گذشته بطور فشرده  بیان گردید که قریب به چهارصد حدیث از منابع حدیثی و روایی اهل سنت درباره حضرت مهدی وارد شده است بویژه اینکه جمله « یملأ الارض  قسطاً و عدلاً » که اشاره به حکومت جهانی امام مهدی است از نوزده منبع معتبر نقل گردید . اکنون با نقل یک حدیث نظرات و اقوال علماء و اندیشمندان مذاهب مختلف اهل سنت بیان می گردد .

« من سره ان یحیی حیاتی و یموت مماتی و یسکن جنه عدن غرسها ربی فلیوال الا علیاً من بعدی و لیوال ولیه و لتعبد بالائمه من بعدی فانهم عترتی خلقوا من طنبتی رزقوا فهماً و علماً و ویل للمکذبین بفضلهم من امتی القاطعین فیهم صلتی لا انا لهم الله شفاعتی » (29)

هر کسی خشنود خواهد بود که چون من زندگی کند و همچون من بمیرد و در بهشت جاودانی که پروردگارم آن را بنا کرده مسکن گزیند ، پس از من از علی پیروی کند و با هرکس که با او پیروی می کند هم پیمان باشد و از پیشوایانی که پس از من می آیند تبعیت کند چرا که آنان از خاندان من هستند و از سرشت من آفریده شده اند و دانش و بینش به آنها ارزانی شده است .

غالب علماء اهل سنت معتقدند که شخصیتی که پیامبر اکرم (ص) بشارت ظهور او را داده است هنوز متولد نشده است .

« شبراوی » شافعی در « الانحاف » (29) می گوید : شیعه عقیده دارد مهدی موعود که احادیث صحیحه درباره او وارد شده همان پسر حسن عسکری است و در آخر الزمان ظهور خواهد کرد . اما صحیح آن است که وی هنوز به دنیا نیامده و در آینده متولد خواهد شد . او از اشرف اهل بیت کریم است .

ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ذیل خطبه 16 می گوید : اکثر محدثین عقیده دارند مهدی موعود از نسل فاطمه علیها السلام است اصحاب ما         ( یعنی معتزله ) آن را انکار نمی کنند و در کتابهای خود به نام او تصریح کرده اند و شیوخ ما نیز به آن اعتراف کرده اند (30) منتها او به عقیده ما هنوز متولد نشده و بعداً متولد خواهد گردید .

عبدالوهاب شافعی مصری که در سال 973 هجری قمری درگذشت در کتاب الیواقیت و الجواهر می نویسد : او از اولاد امام حسن عسکری است و تولدش در نیمه شعبان 255 واقع شده است و او باقی می ماند تا با عیسی بن مریم اجتماع کند و عمر شریفش تا زمان ما که اکنون 958 می باشد 706 سال است (31)

شمس الدین ابوالمظفر سبط بن جوزی حنفی متوفای 654 در کتاب معروف خویش موسوم به « تذکره الخواص » (32) می نویسد : محمد بن حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب کنیه اش ابو عبدالله و ابوالقاسم است . و او خلف حجت صاحب الزمان ، قائم منتظر و آخرین ائمه است . عبدالعزیز بن محمود بن بزاز از ابن عمر خبری نقل کرد که گفت رسول خدا (ص) فرمود : در آخر الزمان مردی از فرزندانم خارج می شود که اسم او مانند اسم من و کنیه او نیز مثل کنیه من است و زمین را پر از عدل می کند همان طور که پر از ظلم شده باشد این همان مهدی است (33)

خواجه پارسا از بزرگان مذهب حنفی در کتاب ( فضل الخطاب ) می نویسد : ابو محمد حسن عسکری بعد از خود فرزندی جز به نام ابوالقاسم ، محمد منتظر که موسوم به قائم و حجت و مهدی و صاحب الزمان است بر جای نگذاشته است . شب میلاد او نیمه شعبان 255 هجری است . نام مادر او نرجس می باشد (34)

ابن طلحه کمال الدین شافعی متوفای 654 در کتاب گران سنگ خویش به نام « مطالب السؤل فی مناقب الرسول » می نویسد : « اما در مناقب ابو محمد حسن عسکری همین بس که بزرگترین مناقب و مزیتی که خدا به او داده آن است که مهدی موعود از سلب او است نام او محمد که کنیه او ابا القاسم ، لقبش حجت و خلف صالح و به قولی منتظر است.(35)

حافظ ابو عبدالله محمد بن یوسف کنجی شافعی متوفای سال 658  در کتاب

(کفایه الطالب) می نگارد امام حسن عسکری روز جمعه هشتم ربیع الاول سال 260 در سامرا از دنیا رفت و در خانه هایی که پدرش در آن دفن شده بود دفن گردید پس از خود پسرش را گذاشت ا و ست امام منتظر . این عالم ودانشمند در باره حضرت مهدی کتابی موسوم به « البیان فی اخبار صاحب الزمان» به رشته تحریر درآورده است.(36)

ابوالعباس احمد بن یوسف دمشقی فرمانی که در سال 1019هجری درگذشت در کتاب « اخبار الدول و آثار الاول» فصل یازدهم کتاب که در بیان حال خلف صالح امام ابا القاسم محمد فرزند حسن عسکری است نوشت: عمرش به هنگام وفات پدرش 5 سال بود لیکن خدا به وی حکمت عطا فرمود چنان که به یحیی داده شده است او متوسط القامه ، زیبا موی،زیبا بینی ، و گشاده پیشانی است (37). ظاهراً معلوم می شود این مورخ اهل سنت معتقد است که حضرت مهدی متولد شده است او بسیاری از خصوصیات امام مرا بیا کرده و او را خلف صالح امام حسن عسکری نامیده است .

نورالدین علی بن محمد صباغ مالکی متوفای سال 855 می گوید : مدت امامت امام حسن عسکری 2 سال بوده است او بعد از خود فرزندش حجت قائم را باقی گذاشت که برای حکومت حق انتظارش کشیده می شود.

پدرش او را مخفی نگه داشته و پنهان کرده است و آن به علت سختی کار و خوف از سلطان وقت بود.

ابن حجر میثمی مکی شافعی در سال 974 در گذشت او در کتاب « الصواعق المحرقه » می نویسد : « حسن عسکری در سامرا وفات یافت عمرش 28 سال بود و به قولی او را مسموم کردند و از خود فرزندی جز ابالقاسم محمد باقی نگذاشت عمر او به وقت وفات پدرش 5 سال بود لیکن خدا در آن سن کم به وی حکمت امامت عطا کرده بود و قائم منتظر نامیده می شود . (37) شماری از محققان و مورخان اهل سنت تولد آن حضرت را ذکر کرده و آن را یک واقعیت می دانند عزالدین بن اثیر متوفای سال 630 در حوادث سال 260 هجری می نویسد: ابو محمد عسکری ( امام حسن عسکری ) در سال 232 متولد گردید و در سال 260 وفات یافت و او پدر محمد است که شیعیان او را « منتظر »  می نامند(38)

 عماد الدین ابو الغدا اسماعیل بن نورالدین شافعی می گوید : علی هادی (امام دهم) در سال 254 در سامرا وفات یافت او پدر حسن عسکری است و حسن عسکری یازدهمین امام از ائمه دوازده گانه است او پدر محمد منتظر است که در سال 255 متولد گردیده است .

شیخ عارف عبدالوهاب شعرانی درباره امام مهدی در کتاب « الیواقیت و الجواهر » می گوید : مهدی از فرزندان امام حسن عسکری است او در شب نیمه شعبا ن سال 255 به دنیا آمده است و تا روز ی که با عیسی بن مریم همراه گردد باقی است بنابراین عمر او تا این زمان یعنی سال 958 هجری قمری 706 سال است  .(39)

                                  

تفاوت زمینه سازی ظهور مهدی موعود در فرهنگ تشیع و تسنن

همانگونه که در گذشته اشاره گردید اعتقاد به ظهور مصلح در تمام ادیان آسمانی مطرح گردید اما در اسلام با تنوع در ابعاد گوناگون بدان پرداخته شده است .

موضوع مهدویت چون ریشه در کلام پیامبر خاتم دارد به همین دلیل همه فرق مسلمان بدان اعتقاد دارند و بر پایه اعتقاد و فرهنگ خویش در اطراف آن اظهار نظر کردند. اینان علاوه بر نقل احادیث و روایات پیامبر به تفسیر و تحلیل آن نیز مبادرت ورزیدند و کتابهای مختلفی در باره مهدی موعود ، ظهور  او و نحوه حکومت جهانی ایشان به رشته تحریر درآوردند . علمای اهل سنت بیشتر در زمینه ملاحم ، فتن و نشانه های ظهور پرداختند زیرا اینان بر این باورند که مهدی مورد بشارت پیامبر اکرم هنوز متولد نشده است قویاً محتمل به نظر می رسد این اعتقاد و باور آنان و از پرداختن به دو موضوع اساسی باز داشته است یکی مسأله انتظار و دیگر ظهور مهدی مورد بشارت بهر تقدیر واژه ملاحم جمع ملحمه و در لغت به معنی جنگ بزرگ و حماسه عظیم است اما در اصطلاح به فتنه ها و آشوبهای آخر الزمان اطلاق می گردد .واژه فتن جمع فتنه به معنی آزمایش ، بلا ،محنت ، آشوب ، اختلاف آراء و عقاید و بالاخره جنگ و خونریزی استعمال شده است .

علما و پژوهشگران علائم و نشانه های ظهور را گرد آورده اند وتحت عنوان « علائم ظهور » یا « ملاحم و فتن »  به رشته تحریر در آورده اند (40) به طوری که شیخ آغا بزرگ طهرانی در کتاب « الذریعه » (41) نگاشت تنها علما و متفکران شیعه چهل و دو کتاب تحت  عنوان « ملاحر » هفت کتاب موسوم به « فتن » و سه کتاب زیر عنوان « علائم ظهور » نوشته اند. این کتب توسط اصحاب و یاران ائمه و در قرنهای اولیه اسلام تأ لیف شده است . بدیهی است که اعتقاد به ظهور مهدی اختصاص به شیعیان ندارد و پیروان مذاهب دیگر اسلامی بسان شیعیان به این اصل باور دارند توجه به ملاحم و فتن نیز مخصوص شیعیان نیست بلکه علمای اهل تسنن نیز روایات فروانی در این زمینه نقل کرده اند.

برخی از کتابهای مهم اهل تسنن که اخبا ملاحم و فتن در ضمن آنها روایت گردیده بقرار زیر است .1 – در المنثور 2- مستدرک حاکم 3- جمع الجوامع 4- کنز العمال 5- مجمع الزواید 6- عقد الدرر7- حلیه اولیاء 8- تذکره القرطبی9- مقدمه ابن خلدون 10 – الخصائص الکبرا 11- ینا بیع الموده 12- حلیه الا برار 13- صحیح بخاری 14 – صحیح مسلم 15 – سنن ابن ماجه 16 – سنن ابن ابی داوود 17- سنن ترمذی (42) افزون بر آنچه که گفته شد شماری از علما و دانش آموختگان اهل سنت در زمینه ملاحم و فتن آثار مستقلی از خود بر جای گذاردند که نام آنها به قرار زیر است .

1-ملا جلال الدین سیوطی شافعی : وی سه کتاب در این زمینه تالیف کرده است که نام آنها عبارت است از :« علامات المهدی » ، « نبذه من علامات المهدی » و« البرهان فی علامات المهدی آخر الزمان».

2- ابن حجر میثمی شافعی مکی او ظاهراً تنها یک کتاب به نام « علامات المهدی المنتظر» از وی بر جای مانده است .

3 – ابن حجر میثمی سعدی مصری شافعی : از او کتاب « حاشیه علی القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر » باقی مانده است .

4- و بالاخره علی بن حسام الدین متقی هندی : ابن کمال پاشا حنفی و تعدادی دیگر از بزرگان اهل سنت کتابهایی در باره ملاحم و فتن بر جای گذاردند . از مجموع آنچه که بیان گردید می توان استنباط کرد که علما اهل سنت در عرصه علم حدیث ، تاریخ و گردآوری مو ضوع مربوط به مهدویت و زمینه سازی ظهور آن حضرت فعال اند اما چون معتقدند که حضرت هنوز به دنیا نیامده آن عشق و شوق که در میان شیعیان متجلی است در اینان به چشم نمی خورد . حال موضوع ظهور مهدی و ابعاد گوناگون آن در فرهنگ تشیع را با احادیثی از امامان معصوم پی می گیریم.  

آثار غیبت و زمینه سازی ظهور در فرهنگ و تاریخ تشیع

در مباحث گذشته به این موضوع پرداخته شد که پیشوایان شیعه اگر چه همواره از غیبت امام زمان خبر دادند از سوی دیگر راههایی را برای تعجیل و تسریع ظهور امام دوازدهم به پیروان خویش آموختند . غیبت امام زمان بدون شک مقدر الهی است همانگونه که ظهور آن عزیز هم با اراده و خواست خداوند تحقق می یابد . هرچه زمان به جلو می رود شور و شوق عمومی برای ظهور حضرت مهدی گسترش می یابد این پدیده در جای خود بسیار مبارک تلقی می شود به جاست که علاقمندان آن امام اشتیاق ظهور را بیش از پیش در جامعه گسترش و مردم را برای آن آماده سازند اما نباید پدیده  مزبور منجر به تعیین زمان مشخص ظهور گردد بگونه ای که مردم در زمان معین امیدوار ظهور باشند زیرا بر پایه روایات واصله از امامان معصوم هیچ کس جز خدای تعالی از زمان دقیق ظهور آگاهی ندارد . بنابراین تعیین وقت برای ظهور براساس برداشتهای ذهنی و تصورات شخصی جایز نیست  ، علاوه بر این تعیین زمان برای ظهور خلاف مفهوم و فلسفه انتظار است و چه بسا منتظر را به سستی و یا نا امیدی بکشاند بنظرمی رسد یکی از حکمت و فلسفه عدم تعیین زمان معین برای ظهور بدین جهت باشد که ستم دیدگان نا امید نباشند و بدانند که دست انتقام خدا همواره در کمین ستمگران است و روزی آنان را مجازات خواهد کرد از طرفی دیگر ستمگران خود را مطلق العنان نپندارند و خویش را از شعاع ظهور مصلح دور نبینند و مومنان در انتظار مهدی موعود باشند آماده سازی افکار عمومی مردم توسط شخص رسول خدا و سپس پیشوایان موجب گردید تا از فردای غیبت ، شیعیان در انتظار فرج باشند و مردم هر دوره ای خود را مردم آخر الزمان  می پنداشتند . بر این اساس ابهام ظهور فرج بعد از زمان و عدم اصلاح از زمان دقیق  آن یک ضرورت بشمار می رود . اما بنظر می رسد علاقه شدید و فراوان مردم به موضوع ظهور مصلح جهانی از یک سوء اهتمام معصومان (ع) به طرح این مساله در جامعه و کنترل پیامدهای احتمالی آن از سوی دیگر و نیز به منظور جلوگیری از تعیین زمان ظهور ، برای هنگام ظهور علائم و نشانه هایی بیان فرمودند که وقوع شماری از آن حتمی و تعداد دیگر غیر حتمی است . در این بخش از میان مباحث باید به این سوال که اعتقاد به ظهور مصلح چه اثری دارد پاسخ گفت ؟ در پاسخ به چنین پرسشی باید گفت اعتقاد به ظهور مصلح در قطب های گوناگون و متنوع جامعه اثر یا آثار متفاوت دارد از یک جهت این اعتقاد موجب نشاط و زنده شدن روح امید در میان محرومان و ستمدیدگان جامعه می گردد . و از طرف دیگر عامل و ابراز هراس و وحشت طبقه ستمگر بهره کش خواهد گردید . البته اعتقاد به ظهور مصلح هنگامی می تواند این نقش مهم و حیاتی را ایفا کند که اتفاق و وقوعش در هر روز و هر ساعت ممکن و محتمل باشد ولی اگر تاریخ و زمان ظهور معلوم و مشخص باشد نسلهایی که عمر خود را متصل به آن زمان نمی دانند خود به خود از شعاع تاثیر آن خارج اند . از این رهگذر ستمکشان نا امید و ستم گران بی پروا می گردند یه همین جهت که هر کس ، هر طایفه ، و هر گروه قدرتمند در عصر خود را شعاع ظهور بداند  در اسلام  همه ابعاد اصلاح جهانی آخر الزمان با دقت مشخص شده است . اما ظاهراً به دلایل فوق زمان ظهور در هاله ای از ابهام باقی مانده است . انتظار فرج فرمان خدا ، رسول و پیشوایان معصوم می باشد . انتظار مورد نظر ما به معنی پویایی ، تحرک و آماده باش همیشگی است . زیرا ظهور امام عصر (ع) با اراده خدا تحقق خواهد یافت بهر تقدیر هنگامی که به متون روایی و حدیثی مراجعه شود نکات زیادی درباره انتظار امام زمان به ما خواهد آموخت که در اینجا به تعدادی از آن بطور فشرده و گذرا اشاره می شود .

انتظار رمز پایداری و پویایی است

منتظران مهدی (ع) در همه حال انتظار می کشند چه اینکه زمان طولانی باشد و چه اینکه زمان محدود باشد زیرا عاشقان مهدی بر این باورند که ظهور آن حضرت با اراده و مشیت الهی و تحقق تمام شرایط تعیین شده در روایات صورت می پذیرد بنابراین سربازان و منتظران بقیه الله الاعظم در تمام طول زمان ، انتظار کشیده و در حال آماده باش خواهند بود با این توضیح و آن چه که گذشت آشکار گردید که تعیین زمان دقیق هم پیامدهایی مانند یاس و ناامیدی برای مستضعفان و خشنودی برای صاحبان قدرت و مقام در پی خواهد داشت . امام باقرعلیه السلام  در پاسخ فضیل بن سیار که پرسید آیا در امر قیام قائم وقت مشخصی وجود دارد ؟ فرمود : کذّب الوقاّ تون ، کذب الوقاتون ، کذب الوقاتون موسی علیه السلام لما خرج و افداً الی رب و اعدهم ثلاثین یومً فلما زاده الله علی الثلاثین عشراً قال قومه قد اخلفنا موسی فضمعوا ما صنعوا (43) امام باقر فرمود : کسانی که برای زمان ظهور وقت تعیین می کند دروغ می گویند این جمله را امام سه بار تکرار فرمود آنگاه افزود زمانی که موسی به قراری که با پروردگارش داشت و قوم خود را ترک کرد سی روز بود امام خداوند ده روز بر آن افزود سرانجام قوم او گوساله پرست شدند . این حدیث به خوبی تعیین زمان را منافات با حکمت نا معلوم بودن ظهور می داند و زمان ظهور را وابسته به اراده خدا می داند و تعیین کنندگان را دروغ گو می خواند زمان ظهور در باب پیامدهای تعیین زمان ظهور امام کاظم (ع) فرمود : فلوفیل لما : ان هذا الامر لایکون الا مانتی سنه او ثلاث مائه سنه لقست القلوب و لرجع عامه الناس عن الاسلام ولکن قالوا : ما اسرعه و ما اقربه تا لفاً لقلوب الناس و تقریباًً للفرج (44) اگر به ما گفته شود امر ظهور قائم تا دویست سال یا سیصد سال واقع  نمی شود دلها  سخت می گردد بیشتر مردم از اسلام بر می گشتند اما گفته اند این با شتاب پیش می آید و چه نزدیک است تا دلهای مردم الفت گیرد و فرج نزدیک احساس شود .

ظهور به طور ناگهانی فرا می رسد

روایات واصله از سوی پیامبر اسلام و ائمه معصومین (ع) مساله ظهور را به قیامت تشبیه کرده است و آن هم به علت دو موضوع است . نخست اینکه ظهور به طور ناگهانی و یکجا رخ خواهد داد . دوم اینکه هیچکس جز خدا از آن اطلاع ندارد امام رضا (ع) در این باره می فرماید : ان النبی صلی الله علیه و اله قیل له یا رسوالله متی یخرج القائم من ذریتک ؟ فقال علیه السلام مثله الساقه التی لایجلتها لوقتها الاهو ثقلت فی السموات و الارض لایائیکم الابقتهً (45) به پیامبر عرض شد ای رسول خدا آن قائم که از نسل شما است چه وقت ظهور می کند حضرت فرمود : ظهور او مانند قیامت است تنها خدا است که چون هنگامش فرا رسد آشکارش می سازد و این امر بر همه پوشیده است و به ناگهانی تحقق خواهد یافت

ظهور را باید نزدیک ارزیابی کرد

بارها به این موضوع اشاره گردید که نمی توان برای ظهور، زمان تعیین کرد و از تعیین زمان بشدت نهی شدیم . این نهی شدن بدین معنا و مفهوم هم نیست که باید آن را دور دانست این مساله هم از روایات بخوبی استفاده می شود در دعای عهد که از امام صادق (ع) نقل شد آمده است :     « اللهم اکشف هذه القمه عن هذه الامه بحضوره و عجل لنا ظهوره انهم یرونه بعیداً و نراه قریباً » بار خدا یا اندوه و دلتنگی این امت را با حضور ولی خود برطرف (45)

ساز و در ظهور او شتاب کن دیگران ظهور را دور می بینند و ما آن را نزدیک می بینیم .

دعا برای تعجلیل فرج

یکی از وظایف مهم و اصلی شیعیان و عاشقان مهدی (ع) دعا در پیشگاه خداوند برای تعجیل ظهور است . امام زمان (ع) ارواحنا لمقدمه فدا خود فرمود : و اکثر وا الدعا لتعجیل الفرج فان ذالک فرجکم (46) 

به نشانه های ظهور باید توجه کرد

علائم و نشانه های ظهور در روایات صحیح آمده است و بدان هم باید توجه نمود . شماری از آن علائم و نشانه ها عبارتند از برخی رخدادهای اجتماعی نظیر جنگها ، آشوبها ، کشته شدن افراد خاص ، زوال شماری از حکومتها و وقوع تعدادی از رویداد های طبیعی مانند سیلهای ویرانگر ، قحطی ، خشکسالی ، خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی  غیر عادی و پدیدار شدن حوادث غیر عادی مثل برخاستن ندایی در آسمان که نام قائم (ع) را در همه جا طنین انداز می سازد در روایات مربوطه تصریح شده که وقوع برخی از این نشانه ها حتمی است تا اینها تحقق نیابد ظهور رخ نخواهد داد و بعضی از آنها هم غیر حتمی است تحقق یابد یا تحقق نیابد. (47)

بنظر می رسد علائم و نشانه های ظهور ، بیان شده تا از ادعاهای دروغین مهدویت جلوگیری بعمل آید زیرا عده ای از روایات غیر صحیح و یا با استفاده از شرایط خاص سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، مذهبی و فقدان آگاهی مردم سوء استفاده کرده و در گوشه و کنار جهان ادعای مهدویت کردند بزودی چهره شماری از مدعیان مهدویت در تاریخ را معرفی و ریشه های آن را بررسی خواهیم کرد قبل از آنکه به بررسی علل و ریشه های این موضوع پرداخته شود توجه خوانندگان را به برسی موضوع شاعران و مهدویت جلب می نمایم .

شاعران ومهدویت

شاعران بزرگ که اکنون پس از قرنها همچون ستاره در جهان ادب ،فلسفه و عرفان می درخشند موضوع مهدویت را پی گرفته و فعالانه در زمینه سازی ظهور مهدی عاشقانه گام برداشند در اینجا صرفاً به بیان دیدگاه دو شاعر بزرگ یعنی « حافظ » که عاشقی دل سوخته بوده و دیگری مولانا جلاالدین محمد بلخی که با نگاهی دیگر بدان پرداخته و آن را بررسی خواهیم کرد .

حافظ و مهدویت

استاد علی دوانی در کتاب « شوق مهدی » بر این باور است که هیچ یک از شاعران بزرگ و نامی جز حافظ شیراز  تا این  حد ابیاتی مناسب با اعتقاد شیعیان درباره امام زمان (عج) نسروده است . بسیار ی از غزلها و ابیات آن تقریباً وصف حال آن امام غایب را در خود جای داده است . (48)

حافظ درباره غیبت حضرت مهدی می  گوید :

از دست غیبت تو شکایت نمی کنم     تا نیست غیبتی نبود لذت حضور

در جای دیگر در همین زمینه می گوید :

ای غایب از نظر به خدا می سپارمت      جانم بسوختی به جان دوست دارمت

از همه جالبتر اینکه حافظ اشعار و ابیاتش را با نام مبارک مهدی مزین ساخته است آنجا می گوید :

کجاست صوفی دّجال چشم ملحد شکل      بگو بسوز که مهدی دین بنیاد رسید

و در جای دیگر می گوید :

گفتند خلایق که تویی یوسف شانی     چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی

با اینکه ابیات و غزلهای حافظ از پیچدگی خاص خود برخوردار است و نیاز به شرح و تفسیر دارد ولی آنچه اکنون از نظر گذشت چنان روان و روشن است که هر خواننده ای مفاد آن را براحتی پی می برد .

جلال الدین محمد بلخی و مهدویت

جلال الدین محمد بلخی معروف به مولانا یا ملای رومی از شاعران بزرگ بشمار می رود که در زمینه های گوناگون معارف اسلامی سخن به میان آورده است وی صاحب کتاب ارزشمند مثنوی معنوی است که تاکنون ده ها شرح و تفسیر بر آن نگاشته شده است . دیوان شمس تبریزی این سروده عظیم نیز منسوب به ایشان است وی علاوه بر این کتابهای دیگری نیز به رشته تحریر در آورده است . مولانا با اعتقاد به مهدی موعود و اصل مهدویت این گونه سروده است .

پس بهر دوری ولی قائم است           تاقیامت آزمایش دائم است   

هرکه را خوی نکو باشد برست        هر کسی کاوشیشه دل باشد شکست

پس امام حّی و قائم آن ولیست       خواه از نسل عمر خواه از علی است

مهدی و هادی وی است ای راه جو     هم نهان و هم نشسته روبرو

مولانا جلال الدین محمد بلخی در مورد حضرت مهدی در دیوان شمس تبریزی نظری دیگر دارد که بعداً از نظر خواهد گذشت . اما در اینجا در بیت سوم مصرع دوم درباره نسبت قائم آل محمد دچار تردید شده است . اگر مقصود مولانا در بیت فوق آن « مهدی » باشد که در اخبار و منابع تمام فرق مسلمین وارد شده است صحیح نیست زیرا در منابع اسلامی ( مهدی قائم ) یک شخص معین است که در زمانی ظهور خواهد کرد و مانند خود پیامبر با جوامع رفتار خواهد کرد .

عبدالرحمن بن خلدون در مقدمه معروفش گفته است

« اعلم ان فی المشهور بن الکافه من اهل الاسلام علی ممّر الاعصار انه لابد فی آخر الزمان من ظهور رجل من اهل البیت یوّید الدین و یظهر العدل و تیبعه المسلمون و یستولی علی الممالک الاسلامیه و یسمی بالمهدی » (49) بدانکه در میان همه اهل اسلام در طول قرون و اعصار مشهور است که بطور حتم در آخر الزمان مردی از اهل بیت ظهور می کند دین اسلام را تأیید نموده عدالت را آشکار می کند و بر تمام ممالک اسلامی مسلط می گردد و او مهدی نامیده می شود این مشخصات را که حضرت مهدی از اولاد پیامبر اسلام و از نسل علی است در مدارک ذیل می توان مطالعه کرد .

1ـ اسعاف الراغبین که در حاشیه متن نورالابسصار شبلنجی چاپ شده است  ص 134

2ـ الملاحم و الفتن ص 194

3ـ منتخب کنزالعمال جلد شش ص 432

4ـ البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان ، در اغلب ابوابی ترتیب داده شده است احادیث زیادی در مشخصات حضرت مهدی نقل نموده است .

5ـ تذکره الغواص  ص 377 چاپ سال 1369

6ـ صواعق المحرقه در آیة 12 از آیات

7ـ ینابع الموده ص 469

8ـ الجامع الصغیر حدیث 9244

9ـ عقد الدرر در باب سوم

10ـ مستدرک صحیحین جلد جهار ص 557

11ـ سیره الحلیه جلد یک ص 221

گمان می رود این مدارک برای اثبات مهدی که مهدی موعود از نسل پیامبر اکرم و از اولاد علی و فاطمه (ع ) است کافی باشد مضافاً در این منابع دیگری در گذشته در پا ورقی این گفتار ذکر شده است . اکنون پرسش اساسی این است که ایا صاحب این ابیات و این احادیث را ندیده است ؟ یا اینکه آن را ملاحظه کرده اما مقصود او چیز دیگری است ؟ استاد محمد تقی جعفری در شرح این ابیات پاسخ دیگری به مولانا داده است که زیبایی و گویایی آن موجب گردید تا چکیده آن از نظر خوانندگان بگذرد در ابیات فوق مولانا جلال الدین به دو موضوع مهم که عقاید اسلامی مطرح می باشد اشاره کرده است . در تفسیر این ابیات هم بین مفسران مثنوی اختلافات جدی به چشم می خورد این اختلافات بر خاسته از عقاید مذهبی است که صاحب ابیات فوق را به آنها منصوب می سازد .

آن دو اصل یا موضوع ، ولایت و مهدی موعود است . دانشمندان اسلامی در تفسیر معنای ولایت مباحث فراوانی را مطرح کردند ازجمله آیاتی که دلالت بر ولایت تکوینی می کند آیة شش سوره احزاب است « النبی اولی یا لمومنین من انفسهم » با توجه به آیه معلوم می گردد که این اولویت همان ولایت تکوینی است. اکنون سؤال این است آیا ولایت تکوینی را می توان کسب کرد یا حقیقتی است موهنی؟ برای روشن شدن موضوع می توان ولایت را به دو دسته تقسیم کرد

1ـ ولایت تکوینی وجودی

2ـ ولایت تکوینی تعیینی (50)

مقصود از ولایت قسم نخست آن است که هر فرد انسانی هرچه در راه تکامل جلو تر برود و به رشت شخصیت بیشتری نائل گردد تقرب اویه خدا افزون تر و در نهایت تصرف و نظارت او د رانسانها بعنوان نماینده عمومی الهی بیشتر خواهد شد این دسته از افراد اولیا الله هستند این ولایت که تکوینی وجودی است بر اساس آیات و روایات اکتسابی است و به هیچ وجه تعلق به نژاد یا نسب مخصوص ندارد اگر مراد مولانا از ولایت در ابیات فوق همین باشد از نظر مدارک اسلامی قابل پذیرش می باشد.اگر مقصود ملای رومی از « امام حی و قائم » اصطلاح ویژه در عقاید اسلامی است که او را به عنوان شخصیت تعین شده الهی می پذیرند صحیح نیست زیرا ولایت امام مهدی از نوع ولایت تکوینی تعیین است این ولایت بر اساس مدارک و منابع اسلامی اکتسابی نیست و مطابق مصالحی که خداوند می داند به آنها داده است ، این ولایت منحصر در پیامبران و جانشینان آنها می باشد . از آیات فراوان می توان این قسم از ولایت را استفاده کرد . در اینجا به دو آیه اشاره می گردد .

1ـ والله یعلم حیث یجعل رساله (51)

2ـ ولکن الله یجتبی من رسله من یشاء (52)

شیعه و سنی این روایت را که جانشینان پیامبر دوازده نفرند نقل کردند « الخلفاء من بعدی اثناعشر کلهم من قریش ( 53) این دوازده نفر که در حدیث آمده با هیچ یک از آنان که در صدد ولایت برآمدند و متصدیان خلافت بودند قابل انتباق نیست . بلکه تنها با پیشوایان دوازده گانه جهان تشیع قابل تطبیق است . پس روایت فوق اشاره به دوازده تن اولیاء الله تعیینی است که منطبق با پیشوایان جهان تشیع می باشد . نتیجه اینکه اگر منظور مولانا در بیت سوم ولایت تکوینی وجودی باشد صحیح است اما اگر ولایت تکوینی تعیین باشد نه تنها صحیح نیست بلکه مغایر با احادیث اهل اهل سنت نیز می باشد . در بیت چهارم با همان برداشت پیشین یعنی ، ولایت تکوینی وجودی ولایت تکوینی تعیینی صادق است . بدین معنی که « مهدی و هادی » انسان هدایت شده و هدایت کننده باشد ولایت تکوینی وجودی است اگر منظور او (مهدی شخصی) باشد که در اخبار و منابع تمام فرق اسلامی از او سخن گفته شد صحیح نیست . چرا که در منابع اسلامی ( مهدی قائم ) یک شخص معین است که در زمانی ظهور می کند و مانند پیامبر اسلام با جوامع رفتار خواهد کرد و ( 54) او از خاندان پیامبر و اولاد علی و فاطمه علهیم السلام است . اینک نظر مولانا را در دیوان شمس تبریزی مرور می کنیم .

ای شاه شاهان جهان الله مولانا علی   ای نور چشم عاشقان الله مولانا علی

حمد است گفتن نام تو ای نور فرج نام تو   خورشید و مه هندوی تو الله مولانا علی

خورشید مشرق خاوری در بندگی بسته کمر   ماهت غلام نیک پی الله مولانا علی

خورشید باشد ذره ای از خاکدان کوی تو   دریای عمان شبنمی الله مولانا علی

موسی عمران در غمت بنشسته به در کوه طور     داوود می خواند زبور الله مولانا علی

شاهم علی مرتضی بعدش حسن نجم سما    خوانم حسین کربلا الله مولانا علی

آن آدم آل عبادانم علی زین العباد هم باقر و صادق گوا الله مولانا علی

موسی کاظم هفتمین باشد امام و رهنما     گویم علی موسی الرضا  الله مولانا علی

سوی تقی آی و نقی در مهر او عهدی بخوان با عسکری رازی الله مولانا علی

مهدی سوار آخرین بر خصم بگشاید کمین     خارج رود زیر زمین الله مولانا علی

تخم خوارج در جهان نا چیز و نا پیدا شود      آن شاه چون پیدا شود الله مولانا علی

دیو و پری و اهریمن اولاد آدم مرد و زن   دارند این سردر دهن الله مولانا علی

اقرار کن اظهار کن مولای رومی این سخن   هر لحظه سر من لدن الله مولانا علی

شمس تبریزی بیا بر ما مکن جور و جفا      رخ را به مولانا نما الله مولانا غلی

مدعیان مهدویت علل و ریشه های آن

تاکنون موضوعات فراوانی که درباره پیشینه تاریخی زمینه ساز ظهور حضرت مهدی (ع) وجود داشت مطرح و بررسی شده است اکنون یک موضوع اساسی دیگر در تاریخ بچشم می خورد که باید بدان پرداخت . علل و ریشه های آن را نیز یافت و آن مدعیان دروغین مهدویت می باشد چرا اینان چنین ادعاهایی را در عرصه های مختلف نمودند ؟ چه عواملی آنان را برای این امر حمایت کرده است ؟ و اصولاً انگیزه مدعیان و حامیان آنان از این ادعا ها چه بوده است ؟ پرسش مهمتر اینکه چرا مردم از این مدعیان حمایت بعمل آورده و با آنان همراه می شدند ؟ این سؤالات و دهها پرسش دیگر در این بخش از مباحث نارنجی روشن و علل شکل گیری چنین ادعاها آشکار خواهد گردید . اعتقاد به حضرت مهدی از زمان پیامبر اسلام و امامان معصوم نزد مسلمان مسأله ای ثابت و مسلم بوده است . همانگونه که غیبت ایشان از پیشگوئیهای پیامبر اکرم و ائمه اطهار بوده است این حقیقت بدین علت معروف و مشهور بود که احادیث و روایات وارده از سوی رسول خدا و پیشوایان معصوم افکار عمومی را برای غیبت امام دوازدهم مهیا کرد و این حقیقت به هیچ وجه قابل تکذیب نبود . برهمین اساس در طول قرنها شماری از افراد پدید آمدند که مقام مهدویت به آنان نسبت داده شده است واقعاً اینکه او هم چنین ادعایی را داشته یا نه ؟ دقیقاً معلوم نیست بلکه اطرافیان برپایه اهداف و خواسته های خویش چنین نسبتی را به او       داده اند . . البته از سوی دیگر افرادی یافت شدند که فریب نفس خویش را خورده و اسیر هوس شده و ادعای مهدویت را به دروغ یدک کشیده اند تا به اهداف اجتماعی خویش نایل گردند .

مورخان تعداد اینگونه افراد را حدودپنجاه نفر ذکر کردند . شایان ذکر است که برخی از مدعیان مهدویت مجهول النسب می باشند شماری دیگر هویت آنان دقیقاً روشن نیست نسبت تعدادی از این مدعیان و جاهت دینی و مذهبی ندارند . گفته می شود عده ای آن چنان اعمال غیر عاقلانه ای مرتکب شدند که بیشتر به سفیهان و دیوانگان شباهت داشتند . بنا به شهادت تاریخ گروهی دیگر با همراهان و پیروان خود در آغاز ادعا محو و هلاک گردیده و نامشان از صفحات تاریخ حذف شده است . برای اینکه بتوان مدعیان مهدویت را بهتر شناخت می توانیم آنان را به دسته های مختلف تقسیم  نماییم اگر جه این تقسیم بندی جامع و کامل نیست اما گویای بخشی از مطالب خواهد بود .

-           کسانی که منسوب به مهدویت اند .

-           گروهی که انگیزه های سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی داشته اند و ادعای مهدویت نمودند.

-    شماری دیگر بدلیل فقدان هویت ملی و کسب شهرت به تحریک استعمار گران ادعای مهدویت کردند .

در انجا مدعیان مهدویت یکی پس از دیگری معرفی می شوند و شرایط و موقعیت اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی ، تاریخی و اقتصادی آنان در خلال بررسی احوال آنان تجزیه و تحلیل می گردد .

-   گروه نخست کسانی که منسوب به مهدویت اند . در تاریخ اشخاص و افرادی یافت می شوند که پیروان و یارانشان درباره آنان ادعای مهدویت نمودند و او را در جامعه مهدی موعود قلمداد کردند آنچه که دقیقاً معلوم نیست این است که چرا آنان در برابر این نسبت که به آنها داده شده واکنش نشان ندادند و سکوت اختیار کردند . البته پیروان این افراد هم مجدانه تلاش می کردند تا از احادیثی که پیامبر اسلام درباره حضرت مهدی وارد شده بهره جسته و به آنان تطبیق دهند و افکار مردم را برای پذیرش مهیا سازند . یکی از احادیثی که دست ما به مدعیان و مدعی سازان بوده این است که پیامبر اسلام فرمود : « نام مهدی نام من است » بر پایه این حدیث فردی که نام محمد بود به عنوان مدعی مهدویت معرفی می شد .

1- محمد حنفیه : او براساس حدیث فوق منسوب به مهدویت شد . یاران و پیروان مختار بن ابی عبیده ثقفی این نسبت را به محمد فرزند امیر المؤمنین مشهور به محمد حنفیه داده و حدیث پیامبر را بر او تطبیق دادند . در حالی که مدعی سازان غافل شدند که پیامبر وسایر ائمه فرمودند که مهدی موعود نهمین فرزند (55) حسین است . البته تاریخ از خود محمد حنفیه در خصوص این ادعا چیزی در پرونده ندارد .

2- زید بن علی بن الحسین : در احادیث و روایات از پیامبر گرامی اسلام نقل گردید « مهدی از فرزندان حسین است و با شمشیر خروج می کند و او فرزند سبیه یا مسبیه ( زن اسیر شده است ) . براساس حدیث مزبور هنگامی که زید بن علی الحسین (ع) قیام نمود پیروانش ادعا نمودند که او مهدی است . زیرا او از فرزندان امام حسین بوده و با شمشیر قیام نموده است مادرش نیز سبیه است . جان کلام اینجا است که پیروان « زید » احادیث فراوان دیگر را که ازرسول خدا وارد گردید فراموش کردند : نخست اینکه فرمودند : امامان و پیشوایان پس از من دوازده نفرند نه نفر از صلب حسین اندو و نهمین آنان قائم امام است مضافاً بر این پیامبر اسلام فرمود : « نام مهدی نام من است » در حالی که این حدیث با « زید بن علی » همخوانی ندارد . علاوه بر این غراین و شواهد تاریخی گواه این واقعیت است که « زید بن علی » قیامش برای احیای حق و مبارزه با باطل و با عنایت و اجازه ضمنی امامان عصرش بوده است . پیروان زید در پی اهداف خویش بودند اما زید در مسیر مبارزه به شهادت رسید و سالیانی سر او بر دار ماند و امامان معصوم همواره از او تجلیل کردند . اکنون این پرسش مطرح می شود که شماری از احادیث و روایات هر قیامی  که قبل از قیام قائم انجام پذیرد را محکوم به شکست تلقی نمود با این اوصاف خروج خاندان اهل بیت و اجازه امامان به آنها مانند زید چگونه قابل توجیه است ؟ (56) محققان و اندیشمندان در کتابهای مفصل ضمن بیان این روایات ، منطقی  ترین و عقلانی ترین پاسخ را داده و توجیه کردند . چکیده پاسخ آن احادیث این است . روایاتی که قیام و انقلاب را قبل از ظهور مهدی نهی می کند علاوه بر ضعف سند دلالت بر این ندارد که قیام نکنید . از حقوق خود دفاع نکید و بر ستمگران نشورید بلکه این دسته از روایات نتیجه هر قیام را کوتاه مدت و محکوم به شکست دانسته است . این واقعیت روشن است که با هیچ قیامی غیر از قیام قائم آل محمد عدالت واقعی تحقق نخواهد یافت .

3- محمد بن عبدالله معروف به محض : سالیانی پس از قیام « زید بن علی » محمد بن عبدالله معروف به محض فرزند حسن == فرزند امام حسن محتبی (ع)چسم به جهان گشود . فرصت طلبان و هوی پرستان نسبت به مهدویت را به او دادند . این نسبت بر پایه حدیث ضعیف ، ساختگی و منسوب به رسول اکرم (ص) به ایشان داده شد . و آن حدیث مخدوش این است ، « مهدی اسم پدرش اسم پدر من است » در حالی است که صدها حدیث درباره نام حضرت مهدی وارد شده که نام مبارک پدر ایشان را حسن عسکری خوانده است . گفته می شود پدر وی عبدالله به عنوان که او مهدی است با او بیعت کرده است علاوه بر مردم منصور دوانقی عباسی هم با ایشان بیعت نمود . اما هنگامی که حکومت عباسی شکل گرفت محمد بن عبدالله از بین رفته و منصور نیز بیعت خویش را شکست . (57)

گروه دوم کسانی که انگیزه های سیاسی ، اجتماع و اقتصادی داشته اند و ادعای مهدویت نمودند

1- مهدی عباسی : فرزند منصور دوانقی است این خاندان همواره در جستجوی قدرت و ریاست بودند همین امر موجب گردید که پدرش منصور ادعا کند پسرش همان مهدی است . این درحالی است که قبل از این ادعا محمد بن عبدالله محض که به مهدویت منسوب بود وی به عنوان مهدی با او بیعت کرده بود تاریخ اینگونه مدعیان فراوان در حافظه خویش به یادگار دارد نکته مهم آن است که مدعیان مهدویت ویژگی و خصوصیات منحصر به حضرت مهدی را مورد توجه قرار نمی دهند این در حالی است که بسیاری از مردم از آن واقف بودند .

2- محمد احمد سودانی : گفته می شود او از مهمترین و معروفترین مدعیان مهدویت بود وی معروف به مهدی سودانی است ، نام پدرش عبدالله بود و در سودان چسم به جهان گشود . محمد احمد سودانی از قبیله دناقله بود شغل پدرش قایق سازی بوده است محمد احمد به علوم دینی روی آورد و مراتب آن را طی کرد و در ضمن به درجات طریقت را نیز گذراند . او در تیز هوشی ، تقوا و سخنوری زبان زد همگان بود و با سرعت مردم را به خود جذب کرد . او به امر به معروف و نهی از منکر پرداخت و مردم را به رعایت موازین شرعی دعوت می نمود .

وی در سال 1881 میلادی 1297 قمری زمینه را مهیا دید و ادعای مهدویت کرده و خود را مهدی منتظر نامید . عده ای براین باورند که تعدادی از عوامل زمینه ساز چنین دعوی شده است . (58)

1- انتظار مسلمانان برای ظهور حضرت مهدی از آن جمله مردم سودان بودند که در انتظار مهدی موعود بودند .

2- شیوخ قبایل و فقهای سودان بر این اعتقاد بودند که مهدی (ع) از میان آنان ظهور خواهد کرد . این عقیده را به روایاتی از پیشوایان حدیث اهل سنت مستند می نمودند .

3- مالیات سنگین که دولت آن روز سودان از مردم دریافت می کرد مالیات دهندگان علاوه بر پرداخت مالیات در فشار و آزار نیز بسر می بردند . شگفت انگیز تر آنکه از زنان و کوکان نیز مالیات گرفته می شد . مردم سودان سالانه سه بار مالیات پرداخت می کردند . بار نخست متعلق به فرمانداری بود ه و بار دوم برای قضات و مالیات مرحله سوم برای ماموران بوده است .

4- حمایت تجار ناراضی از محمد احمد ، خرید و فروش برده در سودان رایج بوده است . جوانان با قیمت ارزان خریداری و با قیمت گران به نقاط دور دست و کشورهای همجوار فروخته می شدند و سپس به کارهای شاق و طاقت فرسا مشغول می شدند پس از آنکه تجارت برده منسوخ شده و از رونق افتاده ماموران از تجار مالیات گذشته را دریافت می کردند هنگامی که محمد احمد سودانی دعوت خویش را گسترش داد تاجران ناراضی سودان دعوت او را پذیرفته و در تقویت او کوشیدند (59) به هر تقدیر عوامل چهار گانه فوق موجب گردید تا از آغاز و سپس کسترش یابد .

3-محمد مهدی سنوسی : وی در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی در مغرب ادعای مهدویت نمود او از حبل السوس بود . پدرش شیخ محمد در ناحیه جغبوب یا ( جربوب ) اقامت داشت . آنجا مقر اصلی او بود . ایشان مراکزی را برای نشر تعالیم خویش دایر کرد و پیش از وفات خود اشاره کرد که بزرودی مهدی منتظر ظهور خواهد کرد و شاید پسرش باشد و ظهور در آخر قرن سیزدهم خواهد بود مهدی مردی سخت کوش بود آن چه از وی مشهور است و پیروان به آن افتخار می کردند خیمه جادویی بود که در جنگها همرا خویش می برد پیروانش معتقد بودند خیمه از ذخایر و آذوغه تهی نمی شود .

4-محمد بن عبدالله تومزت : او معروف به مهدی فرعی است و مکنی به ابو عبدالله است و از حبل السوس مراکش بوده و به سرزمینهای شرقی سفر کرد او به عراق رفته و نزد ابو حامد محمد غزالی و سایر دانشمندان  دانش آموخت و به زهد ، پرهیزکاری و تقوا شهرت یافت . وی به مصر و شمال آفریقا سفر کرد و سرانجام در مغرب سکونت گزید و دولت بزرگی در اوایل قرن ششم تاسیس کرد که به دولت عبدالمومن شهرت یافت .

5-عباس فاطمی : او در اواخر سده هفتم هجری در مغرب ظهور کرد و خود را مهدی نامید وی توانست هواداران زیادی دور خود جمع کند همین امر موجب شد تا کارش رونق یابد وی شهر هانس را تصرف کرد و بازار را به آتش کشید و عاملان و کارگزاران خویش را به اطراف فرستاد اما قبل از آنکه دولتی تاسیس کند کشته شد و در همین جا دعوی او خاتمه یافت .

6-عبدالله بن میمون : او از اعراب خوزستان بود . وی به مقام داعی اسماعیلی نایل گردید و از جانب امام مستور ( امام زمان ) در خوزستان سرگرم تبلیغ بود . او ناگزیر پنهان گردید و در بصره پناهگاهی یافت و سلفانی گرد خود جمع کرده و به اطراف گسیل داشت و سپس به سلامیه واقع در سوریه گریخت وی و مبلغانش به مردم می گفتند که به زودی امام مستور ( صاحب الزمان ) مهدی موعود ظهور خواهد کرد .

7-شیخ شرف الدین : در سال 665 قمری قیام بزرگ مردم فارس تحت رهبر شیخ شرف الدین که خود را مهدی خوانده بود به وقوع پیوست که به شدت سرکوب گردید .

8-سید محمد مشعشع : در سال 845 قمری قیامی مشابه با قیام مردم فارس در خوزستان ایجاد گردید . رهبری این قیام با سید محمد مشعشع که از شیعیان افراطی (غالی است ) بوده است . وی قیام خویش را مقدمه ظهور امام غایب می خواند و بر این باور بود که پس از این قیام ، امام غایب ظهور کرده و عدل و داد بر زمین گسترش خواهد یافت به گفته یکی از مورخان حدود ده هزار نفر دور او گرد آمدند . برای سرکوب این قیام لشکری از فارس به خوزستان آمدند اما پیروان مشعشع فدایی او بودند و مرگ را بر زندگی ترجیح می دادند به همین دلیل به شدت پایداری و مقاومت کردند و لشکر فارس شکست خورد . (60)

ظاهراًَ کسانی که ادعای مهدویت نمودند از نارضایتی های عمومی مردم استفاده کرده اند علاوه براین اعتقاد عموم مسلمانان به ظهور امام زمان اینان را در اهداف شان یاری داده است آنان از این اعتقاد سوءاستفاده کردند . تاکنون معلوم شد که هم شیعه و هم سنی از نارضایتی های اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی و مذهبی در جهت ادعای مهدویت بهره گرفتند . همچنین مباحث تاریخی پیش این نکته را هویدا ساخت که مدعیان از یک کشور و نقطه خاص نبودند بلکه هر جا که شرایط فراهم تر بوده مدعیان سر برافراشته و اعلام موجودیت کردند .

گروه سوم : کسانی که بدلیل فقدان هویت ملی و کسب شهرت به تحریک استعمارگران ادعای مهدویت کردند.

این دسته از مدعیان ساخته و پرداخته استعمارگران و قدرتهای بزرگ می باشند استعمارگران و جاسوسان آنان برای تحقق اهدافی مانند پدید آوردن مذاهب متنوع و فراوان در میان مسلمانان ، به بازی گرفتن اعتقادات دینی آنان ، ایجاد شکاف در میان صفوف متحد آنان و بالاخره ایجاد شک و تردید در دل منتظران ، افرادی را مدعی مهدومیت که استعمارگران پرورش دادند بسنده خواهم کرد زیرا با این نمونه همه چیز هویدا خواهد شد و براساس ضرب المثل معروف مثبت نمونه خروار است .

علی محمد باب : او بنیانگذار فرقه بهائیت نیز می باشد . در سال 1834 میلادی جاسوسی از روسیه به ایران آمد . این جاسوس توانست در سیاست آن روز ایران نقش مؤثری ایفا کند وی پس از مدتی ایران را ترک گفته و روانه عراق گردید . او خود را شیخ عیسی لنکرانی نامید و لباس روحانیت برتن کرد و درس سید محمد کاظم رشتی در شهر مقدس کربلا حاضر گردید . در آنجا با مردی که نامش علی محمد بود و بعدها به باب شهرت یافت برخورد نمود . علی محمد نیز در درس مزبور شرکت می جست علی محمد از حشیش استفاده می کرد . جاسوسی روسی رابطه دوستی با او برقرار کرد . هنگام استعمال حشیش و پس از آن که مشاعر خویش را کم و بیش از دست می داد ، او را « ای صاحب الزمان برمن رحم کن » « تو قطعاً صاحب الزمانی » خطاب می کرد . علی محمد ابتدا به موجب تعصب دینی ابن خطاب را رد کرده و می کوشید این نسبت را از خود نفی نماید اما جاسوس روسی با اصرار و تکرار فراوان از وی به عنوان یکی از مدعیان  مهدویت ساخت(61) .

آن چه که از ابتدای این گفتار تاکنون بیان شد نکاتی را به ما می آموزد .

نخست اینکه همه ادیان آسمانی و حتی غیر آسمانی بدلیل شرایط خاص در انتظار منجی  موعود بوده و خواهند بود . دوم اینکه بر پایه اعتقادات مسلمانان با آمدن پیامبر خاتم (ص) و احکام آئین های آسمانی  گذشته منسوخ شده است بنابراین آنچه که پیروان آن ادیان در انتظار او بودند و اکنون نیز منتظر او هستند همان مهدی است که بشارت آن را پیامبر اسلام داده است و تنها بر آن موضوع صحه گذارده است .

سوم اینکه برادران اهل سنت مانند تشیع مهدی موعود را پذیرفته و درباره او چهارصد حدیث نقل کرده اند اما دریاره متولد شدن او و عدم آن بین علماء آنان اختلاف وجود دارد که غالب آنان معتقدند مهدی موعود هنوز متولد نشده است . شاید همین اعتقاد باعث شده است که اهل سنت  ، عشق و شوری را که تشیع برای ظهور صاحب الزمان نشان می دهد از خود بروز کرده برخی از آن در این گفتار آمده است و بسیاری در اینجا ذکر نگردید و این هم بدلیل فقدان وقت بوده است بالاخره این آیات توسط مفسران فرق اسلامی به مهدی موعود تطبیق داده شده است و پنجم  اینکه مدعیان مهدویت از احادیث گرفتند و مهدویت از احادیث ضعیف ، نارضایتی عمومی مردم ، دسایس استعمارگران و اموری از این قبیل بهره گرفتند و مهدویت را هدف قرار داده بودند اکنون محققان ، پژهشگران و دستگاههای  تبلیغاتی باید بکوشند فعالانه ، منطقی ، مستدل درباره امام زمان بگویند و بنویسند و از کیان مهدویت جانانه دفاع بعمل آورده و به شبهات پاسخ گویند .

پی نوشتها :

1-    بشارت عهدین – محمد صادقی ص 234

2-    همان منبع ص 248

3-    مهدی انقلابی بزرگ ناصر مکارم شیرازی ص 55

4-    همان منبع ص 55

5-    بشارات عهدین ص 252

6-    بشارات عهدین ص 46

7-    مهدی انقلابی بزرگ ص 55

8-    معجم احادیث الام المهدی ج 1 ص 268

برخی از منابع که آن را نقل کردند . از قرار زیر است عبارت حدیث متفاوت است .

·       تاریخ بغداد ج 2 ص 154 – 155

·       الطیرانی الکبیر ج 10 ص 124 – 125

·       تحف العقول ص 37

·       عیون اخبار الرضا ج 2 ص 35 حدیث 87

9-  قرآن کریم سوره     آیه

10-قرآن کریم سوره     آیه

11-قرآن کریم سوره     آیه

12-تذکره الخواص ص 363 – 364 فصل فی ذکر الحجه المهدی

13-کتاب منتخب الاثر فی الام الثانی عشر : شیخ لطف الله صافی

·       معجم احادیث الامام المهدی ج 1 موسسه المعارف الاسلامیه

14-صحیح بخاری چاپ مصر ج 4 به جای امیر خلیفه ذکر کرد .

صحیح ترمذی جلد 2 چاپ هند بالفظ امیر ذکر کرد . صحیح مسلم چاپ مصر با لفظ خلیفه آورده است بهر تقدیر الخلفاء من بعدی اثنا عشر کلهم من فریش در منابع اهل سنت نقل شده است .

15-( کلمه دیملاً الارض قسطاً و مدلاً ) که حاکی از حکومت جهانی است در منابع معتبر حدیثی اهل سنت که در ذیل آمده نقل شده است .

·       مسند امام احمدبن حنبل ج3 در صفحات 17،27،28،36،37،52و70

·       اسد الغابه ابن اثیر ج 1 ص 557

·       مستدرک حاکم ج 4 ص 557

·       تلخیص ذهبی ، پاورقی مستدرک ج 4 ص 557

·       سنن ابن داود ج 2 ص 422

·       سنن ابن ماجه ج 2 ص 1366

·       نورالابصار شبلنجی ص 170

·       سنن ترمذی ج 4 ص 505

·       صواعق محرقه ابن حجر ص 235

·       تذکره بسط ابن جوزی ص 326

·       البد ، و التاریخ تالیف ابن زید بلخی ج 1 ص 62

·       معجم کبیر طبرانی ج 10 ص 78

·       فتوحات مکیه ابن عمر بن محی الدین ج 3 باب 366 ص 62

·       مطالب السئول ابن طلحه ص 125

·       تذکره قرطی ص 615

·       ذخائر العبی ص 136

·       فرائد السمطین ج 2 ص 310

·       الفتن و الملاحم ابن الداء ج 1 ص 25

·       فصول المهمه ابن صباح حدیث 38653

16-صحیح بخاری ، صحیح مسلم ، مسند احمد ، مستدرک حاکم و چند منبع شیعه

17-عقد الدرر فی اخبار المنتظر ص 25

18-عمری بفتح عین و سکون میم خوانده می شود

19-سمری بفتح سین و میم قرائت می شود .

20-بحارالانوار جلد 51 ص 110 باب 2

21-احتیاج جلد 2 ص 290 بحارالانوار ج 44 ص 20

22-بخار الانوار جلد 51 ص 132

23-بخار الانوار جلد 36 ص 386 باب 44

24-اصول کافی جلد 1 ص 25 حدیث 21

25-

26-بحار الانوار جلد 52 ص 367

27-بحار الانوار جلد 51 ص 146

28-حیله الاویاء و صفات الاصفیاء جلد 1 ص 86

29-کتاب الاتحاف

30-ابن ابی الحدید شرح نهج البلاغه جلد اول ص 281

31-الیواقیت و الجواهر ص 973

32-تذکره الغولص الامه لبسط بن الجوزی ص 654

33-این حدیث از منابع اهل سنت و شیعه نقل شد

34-فصل الخطاب

35-مطالب السئول فی منافب الرسول ج 2 ص 652

36-کتاب کفابه الطالب

37-اخبار الدول و آثار الاول یوسف بن احمد القرمانی مورخ ص 1008

38-الصواعق المحرقه احمد بن حجر قیمی ص 161

39-الیوافیت و الجواهر جلد 2

40-مجله موعود شماره هفتم سال 1377

41-الذریعه جلد 22 ص 187-90 و جلد 16 ص 122

42-کتابهای یاد شده فوق در صفحات گذشته در پی نوشت مربوط به حکومت واحد جهانی حضرت مهدی از دیدگاه اهل سنت آمده است .

43-الکافی ج 1 ص 368 محمد بن یعقوب الکلینی

44-همان منبع ص 369

45-کمال الدین و تمام النعمه جلد 2 ص 372 الصدوق محمد بن علی بن حسین

46-بحار الانوار جلد 53 ص 177

47-مجله موعود شماره 18 سال 1378 بهمن و اسفند

48-همان منبع شماره 26 سال 1380

49-مقدمه عبدالرحمن ابن خلدون فصل پنجاه و دوم ص 311

50-بنظر می رسد تقسیم کردن ولایت به تکوینی وجودی و تکوینی تعیینی نوعی ابتکار از استاد محمد تقی جعفری باشد زیرا ایشان در جایی هنگام تطبیق می گوید بع اصطلاح ما . یعنی تقسیم ولایت و الاولایت تقسیمات کوناگون دارد که گذشتگانبدان اشاره کردند .

51-قرآن کریم سوره الانعام آیه 124

52-قرآن کریم سوره آل عمران آیه 189

53-در گذشته هم گفته شد این حدیث با واژه امیر ، خلیفه و مرد در کتابهای علماء اهل سنت مانند ، صحیح ترمذی ، صحیح مسلم ،صحیح ابی داوود ، تاریخ بغداد ج 2 ص 126 ، مسند احمد بن حنبل و بالاخره مستدرک صحیحین ج 3 ردیف 618 آمده است .

54-تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی جلد 3 استاد محمد تقی جعفری (ره) فشرده پاسخ ایشان به مولانا ص 406 تا 416 همان گونه که در متن گفته شد استدلال وی بدلیل طولانی بودن خلاصه شده است

55-این حدیث مشابه آن که مهدی نهمین فرزند امام حسین است در این گفتار بکرات از نظر گذشت و منابع آن هم ذکر گردید .

56-در اسات فی ولایت الفقیه آیه ا… حسینعلی منتظری ج 1 مولف ضمن نقل این احادیث به تفضیل در مضامین و مفاد آن سخن گفته است در صورت لزوم و جهت اطلاع بیشتر به این کتاب مراجعه شود .

57-حضرت مهدی در منابع اهل سنت سید علی اکبر قریشی

58-مشاهیر الشرق فی القرن التاسع عشر جزء اول ص 61-115 تاریخ سودان شرح مهدی سودانی ، تألیف جرجی زیدان

59-برای اطلاعات بیشتر به کتاب طبقات المضلین مراجعه شود

60-کتاب مشعشعیان احمد کسروی

61-برای اطلاعات افزون تر به کتاب حضرت مهدی در منابع اهل سنت (مدعیان مهدویت ) سید علی اکبر قریشی و نیز به فتنه باب نوشته اعتضاء السلطنه مراجعه شود.

سیدمحمدحسین دریاباری برای موسسه انتظارنور

شرح عکس

شرح عکس

این تصویرجناب آقای رمضان زاده استانداراسبق کردستان رادرحال گفتگونشان می دهد.این گفتگوتوسط سیدمحمدحسین دریاباری انجام پذیرفت .متن کامل مصاحبه درنشریه تبیان شماره 353

چاپ شده است  

 

 http://daryabary.parsiblog.com/Archive42114.htm

http://i20.tinypic.com/30kq2yd.jpg

شرح عکس

                                 شرح عکس

این تصویرجناب آقای رمضان زاده استانداراسبق کردستان رادرحال گفتگونشان می دهد.این گفتگوتوسط سیدمحمدحسین دریاباری انجام پذیرفت .متن کامل مصاحبه درنشریه تبیان شماره 353

چاپ شده است  

 

http://daryabary.parsiblog.com/Archive42114.htm 

http://i21.tinypic.com/256h47p.jpg

شرح عکس

 شرح عکس

تصویری راکه ملاحظه می کنیدافتتاح کتابخانه تخصصی مرکزبرگ غرب کشوردرسنندج باحضورنماینده رهبری ویک عضوبرجسته بیمه ایران توسط سیدمحمد حسین دریاباری را نشان می دهد سال1382  

 

http://i24.tinypic.com/dxoe2w.jpg 

http://daryabary.parsiblog.com/Archive42114.htm

مسلمانان ، قدس در انتظار است

مسلمانان ، قدس در انتظار است

بیت المقدس یکی از شهر های بسیار مقدس و کهن فلسطین است که اکنون در چنگاال جنایتکاران صهیونیست قرار دارد . این شهر در طول تاریخ تاسیس خویش تا کنون شاهد سخت ترین نبرد های خونین و فاجعه آ میزترین جریانات سیاسی بوده است این شهر و دیگر شهر های فلسطین به خاطر ویژه گیها ی استراتیژیکی و سیاسی همواره مورد هجوم بیگانگان قرار گرفت و می گیرد . شهر یاد شده و بناهای کهن و مقدس آن ، هنوز طعم شیرین آسایش و ارامش را نچشیده  ، است فساد و طغیان جنایتکار ترین انسانها ان را رنجور و خاموش ساخته است . قدس را مسلمانان ارج فراوان نهاده و بدین جهت همه ، آرزوی آزادی آن را از چنگال خون اشامان صهیونیست داشته و برای دیدار و زیارت ان ، لحظه

شماری می نمایند . فلسطین ، عموما و بیت المقدس ، خصوصا از عظیم ترین و شکوهمند ترین پایگاه ها و خواستگاههای سفرا و پیامبران الهی به شمار می رود و بار گاه مزار مقدس گروهی از آنان نیز در آن مکان شریف واقع شده است . شهری که معراج اخرین فرستاده خداوند از انجا اغاز گشته است (1) و مدت شش ماه قبله گاه مسلمانان بوده است . مسجد الا قصی ، از پر شکوه ترین مساجد اسلامی است که در ان واقع است اینک هزاران جنایت پیرامون ان صورت می پذیرد . این مسجد به همراه شهرقدس و فلسطین ، به یک میلیارد مسلمان چشم دوخته تا زمینه های آزادی آن را از چنگال جر ثومه های فساد و ماموران استکبار جهانی فراهم سازند. از آنجا که سرزمین خاورمیانه از نوعی ویژگی بر خوردار است ، قدرتهای بزرگ از مدتها پیش به این مناطق چشم دوخته و در صدد اشغال آن بر آمدند طر ح ها و نقشه های گونا گونی ترسیم کرده تا بدین وسیله به اهداف و انگیزه های شوم و استعماری خویش نایل آیند آنان که با ایجاد جنگ و خون ریزی توفیقی در اهداف توسعه طلبانه خویش نیافته شیوه ی دیگری بر گزیدند و طی آن گروهی از صهیونیست های حریض را در اعماق سرزمین مقدس مسلمانان به عنوان مهاجران جنگ جهانی دوم اسکان داده تا به تدریج خرید اماکن مسلمانان و اشغال پست های کلیدی را با همکاری شان آغاز نمایند . همین توطئه ی استعماری که توسط استعمار پیر انگلیس و آمریکای جنایتکار صورت پذیرفت موجب قدرت یافتن یهودیان و صهیونیست ها شده عدم اطلاع مسلمانان از طوئه ی مذکور و انعطاف و حسن ظن بیش از حد آنان موجب گردید تا صهیونیست ها اکثر نقاط حساس را در اختیار گرفته و ناگزیر به مهاجرت و از ادامه ی حیات در آن سرزمین چشم پوشیده و یا محروم شوند و با گذشت مدتی کوتاه غده ی سر طانی و ولد نا مشروع استکبار جهانی در عمق سرزمین اسلامی موسوم به اسرائیل پدید آمده، اسرائیل با همکاری چپاولگران غربی به سر کوبی مسلمانان مبادرت ورزیده و با قتل و کشتار هزاران جنایت هولناک دیگر انان را به کشورهای دیگر پراکنده نموده تا از آسیب احتمالی آنان مصون بماند . مسلمانان فلسطینی به تدریج قدرت پیشین خویش را که منبعث از قدرت الهی بوده را ترک گفته اند .

هنگامی که قدرتهای غربی به ویژه انگلیس و امریکا اذعان نمودند توانستند ولدی نا مشروع و موجودی مفید برای دست یابی به اهداف استعمار گرانه و بر چیدن مسلمانان از آن سرزمین پدید آورند کمک های فراوانتری را نسبت به پیش برای استحکام ریشه های این شجره ی خبیثه گسیل داشته اند و پس از گذشت اندک زمانی قدرتی قابل ملاحضه در قلب سرزمینهای اسلامی ظهور کرد . علاوه بر سرکوب مسلمانان شعار تسخیر نیل تا فرات را بر بالای مجلس کشور غصبی اش افراشت ، کشور مذکور علاوه بر اشغال فلسطین بخشی از خاک سوریه ، اردن ، مصر را در تصرف خویش دارد . ظاهرا به نظر می رسد کشور های عربی در ابتدا در مبارزه علیه این نظام خون آشام منسجم و متحد و هم آهنگ بوده اند و شاید بر اثر اندکی مبارزه و تلاش به نتایج مثبتی دست نیافته اند و امیدشان به یاس مبدل گشته و یا فریب همان دشمنان را خورده و به سازش تن در داده و ننگ ابدی را به جان خریده اند . تشتت و پراکندگی اعراب را می توان بعد از جنگ 1977اعراب و اسرائیل ، که افزایش چشمگیری داشت دانست ، گرچه می توان به نفوذ نسبتا بی سابقه ی غرب در منطقه ی خاور میانه و انعطاف پذیری و سازش برخی دول عربی اذعان نمود . قبل از امضای پیمان کمپ دیوید کشورهای عربی موضع واحدی برای مبارزه با اسرائیل داشتند لکن بعد از امضای پیمان مذکور توسط رهبران  مصر شکاف عمیقی بین سران و رهبران عرب بروز و ظهور کرده است تا حدی که مصر مورد خشم گروه کثیری از کشورهای عربی قرار گرفته و امضای پیمان مذکور که در واقع متضمن و حاوی به رسمیت شناختن تدریجی و ایجاد صلح با بذل بخششی از خاک به اسرائیل است منجر به قطع روابط سیاسی اقتصادی نظامی در ابعاد گسترده از سوی آنان شده است لکن بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و حمایت همه جانبه ی این کشور از فلسطین و کشورهای عضو پایداری عرب گروه کثیری از کشورها به خاطر ماهیت امریکایی شان روابط دوستانه با مصر را در حد وسیعی بر قرار کرده اند ، و وی را از انزوای سیاسی بیرون اورده اند . کشورهای مرتجع عرب که هیچ واکنشی علیه اسرائیل نشان نداده تازه خواهان سازش با وی نیز می باشند در همین رابطه کشورهایی که روحیه ستیزه جویی شان بیشتر است تصمیم مقاومت گرفته و به نبرد نظامی خویش علیه اسراییل ادامه می دهند و خواهان ادامه ی نبرد خونین تا آزادی قدس و شکست اشغالگران فلسطین هستند این کشورها موسوم به اعضای پایداری عرب هستند که مهمترین آنان را می توان سوریه و لیبی نام برد ، قاطعیت لیبی و سوریه در مبارزه علیه اسراییل و پشتیبانی از جمهوری اسلامی در صحنه های سیاسی موجب گردید تا امپریالیسم آمریکا این سه کشور را تروریسم خوانده و دوبار اقدام به تجاوز وحشیانه علیه مردم لیبی نماید . کشورهای عربی به استثنای برخی از کشور های مترقی عرب که از ابتدای اشغال فلسطین گام جدی برای رهایی آن بر نداشته و در اتخاذ سیاست و تصمیم گیری دستخوش انعطاف و گرفتن الهام از دیگران بودند ، چگونه می توانند موضع واحد برای رهایی قدس شریف داشته باشند. اکنون فلسطینیان آگاه و دور از وطن مقدس شان دریافتند که حسین اردنی مزدور آمریکا که مامور ایجاد صلح بین عرفات و حامیان با اشغالگران قدس است ( دستان وی اغشته به خون هزاران جوان فلسطین است ) نمی تواند ندای آزادی قدس و رهایی آن را از چنگال صهیونیست سر دهد . اکنون کشورهای مرتجع و مزدور عرب نه تنها برای آزادی قدس تلاش نمی کنند بلکه با سرکوبی مبارزان همکاری و هم آوایی خویش را با امپریالیسم و صهیونیسم برای اشغال لیبی و سوریه اعلام می دارند ، عربستان سعودی که به عنوان سرمایه دار ترین کشور عربی محسوب میشود و واقعیت نیز چنین است .

چه گامی با آن سرمایه ی عظیم وکلان اش بر داشته ؟ وزیر نفت دایمی کشور یاد شده هر طرح پیشنهادی که از سوی اعضای مترقی اوپک ارائه شود و در آن کاهش صدور نفت و یا افزایش بهای آن و یا تحریم صدور نفت از سوی اعضای سازمان مذکور علیه آمریکا و فشار بر پیکر استکبار جهانی و هم میهنان وی عنوان گردد به مخالفت بر می خیزد و نیز حمایت همه جانبه ی کشورش را از آمریکا اعلام می دارد . تحویل سلاحهای پیچیده و مدرن از جانب آمریکا به آن کشور در واقع برای حفظ منافع آمریکا و مقابله با خشم خروشان مردم و انقلاب اسلامی در منطقه است ، آیا هنوز برای کشورهای مترقی عرب و مردم مبارز این کشورها و نیز کشورهای عربی دیگر ماهیت آمریکایی صهیونیستی عربستان سعودی و مقامات آن روشن نشده است ؟ وجود ان همه مستشار آمریکایی و حمایت علنی این کشور از عربستان چگونه بذر تردید را در اذهان مردم عرب و رهبران آن نمی پاشد ؟ یکی از بهترین راههای مبارزه با امریکا و رژیم اشغالگر قدس قطع صدور نفت به آن کشور و ایجاد احساسات ضد امریکایی در میان توده ها است در این صورت می توان به هدف نهایی که رهایی فلسطین از چنگال استکبار جهانی است نایل شد ، اگر کشورهای عربی به استثنای بعضی خواهان آزادی قدس هستند چرا با پیشنهاد ایران مبنی بر قطع صدور نفت به امریکای جهان خوار مخالفت کرده اند؟ آیا پیشنهاد مذکور بر خلاف مصالح جهان عرب و استقلال انان است ؟ اگر دولتهای عربی در انتظار ازادی قدس از طریق مذاکرات و شیوه های دیپلماسی ، هستند این انتظاری است بیهوده زیرا اگر حرکتها و شیوه های فوق الذکر توان گشودن گره از این مشکل عظیم را داشت نتایج و ثمرات آن در ظرف دو دهه ی گذشته مشخص و روشن می گشت ، دست آوردهای طرق سیاسی تا کنون نتایج و ثمرات منفی داشته و در واقع شکست فلسطینیان محسوب شده و موجب فراهم شدن زمینه برای نفوذ و حضور بیشتر امریکا در منطقه گردیده و قدرت اسرائیل روز بروز افزونتر و پراکندگی و سستی دول عرب در قبال قضیه ی فلسطین آشکارتر شده و نتیجتا این عوامل موجب ضعف روحیه ی ستیز جویانه ی رزمندگان فلسطینی و عملیات مسلحانه آنان و خروجشان از کشورهای هم جوار با اسرائیل توسط استکبار جهانی و مزدوران خود فروخته ی وی در منطقه گردید ، آیا واقعا می توان اذعان پیدا کرد که دول عربی خواهان ازادی قدس هستند حرکتها و خط مشی آنان بیانگر این واقعیت است که انان انتظار دارند نه امریکا و اسرائیل را از خود دور سازند و نه سیاستی اتخاذ نمایند که موجب شورش مردم علیه انان گردد در همین راستا با سیاست مذکور در رادیو و روز نامه و دیگر وسائل ارتباط جمعی از آزادی قدس و دفاع از وطن عربی و نیز امت عرب مطالبی پخش نموده تا در سایه ی این تبلیغات پوچ و طرحات تکراری بر حیات ننگین شان تداوم بخشند و چند صباحی با امکانات انبوه مردم ستم کشیده خوش بگذرانند ، آیا نشستن در کاخهای مجلل و بهره گیری از بیشترین امکانات مردم در جهت عیاشی دفاع از وطن عربی و امت عرب است ؟ آیا اجازه ندادن دول مرتجع به رزمندگان فلسطین برای مبارزه با اسرائیل در خاک آن کشورها دفاع از وطن عربی و امت مذکور است ؟ آیا کشتن جوانان رزمنده فلسطینی  و لبنانی و سکوت در برابر عملیات امریکا و اسرائیل علیه لیبی و سوریه و متهم ساختن آنان به تروریسم دفاع از حیثیت عرب است ؟ چرا دول مرتجع عرب شهادت سلیمان خاطر توسط مبارک را محکوم نکرده اند ؟ مگر وی عرب و مدافع امت مذکور نبوده ؟ مگر وی مستقیم با اسرائیل به نبرد نپرداخت ؟چرا دول عرب به استثنای برخی ؟ از رژیم عراق که با اسرائیل همکاری داشته و بر اساس گزارش های واصله علاقه شدید نشان داده تا کشور یاد شده را به رسمیت بشناسد و با این امر وجود فلسطین و قدس را انکار نماید ؟ محکوم نمی کند و تازه وی را در جنگ با ایران که از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی حمایت خویش از قدس و دفاع از امت اسلامی عرب و بر چیده شدن اسرائیل از سرزمینهای اسلامی را اعلام داشت حمایت و پشتیبانی می نمایند ؟ مردم عرب نباید هیچ گونه چشم داشتی به ازادی فلسطین از طریق رهبران مرتجع خویش داشته باشند زیرا ماهیت امریکایی آنها بر همگان روشن است آزادی قدس تنها با بسیج عمومی مردم مسلمان و بهره گیری از معنویات اسلامی و امداد از خداوند سبحان میسر است اگر مبارزات ، تحت عنوان امت عرب و احساسات ناسیونالیستی باشد طوری که جدای از اسلام باشد همان خواهد بود که اکنون می باشد ، جمهوری اسلامی از آغاز پیروزی حمایت علنی و همه جانبه ی خویش را از مبارزات مردم فلسطین و کشورهای خط مقدم اعلام کرد این حمایت توسط مردم و رهبران انقلاب اسلامی به شکلی عملی آغاز شده و این در حالی است که قبل از انقلاب نیز چنین حمایتی از سوی امام امت صورت پذیرفته است و آن اینکه یکی از مخالفت های مهم امام به رژیم پیشین همکاری وی با اسرائیل در سرکوبی مسلمانان بوده و دیگر اینکه چند ماه قبل از حصول پیروزی شرکت نفت ایران صدور نفت این منبع حیاتی را به دستور امام امت به دو کشور نژاد پرست آفریقای جنوبی و رژیم اشغالگر قدس قطع کرده لکن بعد پیروزی انقلاب اسلامی حمایت مردم از قدس و خصومتشان علیه صهیونیست ابعاد گسترده و وسیعتری به خود گرفته است ، لذا امام امت آخرین جمعه ی ماه مبارک رمضان را روز جهانی قدس نامیدند و از یک میلیارد مسلمان در جهان خواستند تا با راهپیمایی و حضور خویش در صحنه و دفاع از قدس ، حمایت بی دریغ خویش از برادران فلستینی را اعلام دارند. در همین راستا مبارزه علیه صهیونیستهای اشغالگر اوج گرفت. استکبار جهانی که از حامیان اسراییل به شمار میرود برای دفاع و حمایت از این کشور صدام جنایت پیشه را وادار به جنگ علیه ایران نمود تا بدین وسیله از تعرض و تهاجم نیروهای ایرانی به اسراییل جلوگیری به عمل آورد و طی آن نظام جمهوری اسلامی را ساقط نماید رژیم صهیونیستی عراق به جای ستیز با اسراییل به جمهوری اسلامی ایران تجاوز نمود تا خواسته های امپریالیسم و صهیونیسم را تحقق بخشد . سردمداران رژیم اشغالگر قدس از پیشنهاد امام مبنی بر جمعه ی پایانی ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهانی قدس به وحشت افتادند. نخست وزیر پیشین رژیم مذکور اظهار داشت اگر نیروهای ایران به سمت اسراییل اعزام گردند ما در میان راه به آنان مقابله و با هواپیماه نابودشان خواهیم ساحت. شیمون پرز نخست وزیر کنونی آن کشور طی اظهاراتی در چند ماه گذ شته در ارتباط با جنگ ایران و عراق و پی آمدهای آن گفت: باید رژیم عراق را در جنگ با ایران یاری داد زیرا مقاومت و پایداری این کشور در برابر ایران به سود اسراییل خواهد بود. بنابر این انتظار می رود مردم روز جهانی قدس امسال را با شکوه بیشتر برگزار کرده و آن را گرامی دارند و در راهپیمایی شرکت جویند که کمتر از جبهه نخواهد بود تا بدین وسیله مسلمانانی دیگر از چنین حرکتی تاسی و پیروی نموده و طی آن دشمن صهیونیستی را به انزوا کشیده و بر رعب و وحشت وی بیفزایند . در پایان از دولت خدمتگزار درخواست میشود پیش بینیهای ضروری و محکم کاری های لازم را به عمل آورد تا هیچ عملی که بتواند همچون سابق اخبار قدس را تحت الشعاع خویش قرار دهد توسط عمال امپریالیسم و صهیونیسم ، در این کشور رخ ندهد .


                                              والسلام


به امید پیروزی مسلمانان جهان بر استکبار جهانی

سید محمد حسین دریاباری

      چاپ شده در روزنامه اطلاعات مورخ 17/3/1365