آوای وشتــــــــــــــــــــــــــــان

سید محمد حسین دریاباری هستم، روزنامه نگار ، نویسنده و مدیرمسئول نشریه گو یه در استان قم .تلفن تماس 09127625987 کانال تلگرام https://t.me/daryabary1339

آوای وشتــــــــــــــــــــــــــــان

سید محمد حسین دریاباری هستم، روزنامه نگار ، نویسنده و مدیرمسئول نشریه گو یه در استان قم .تلفن تماس 09127625987 کانال تلگرام https://t.me/daryabary1339

ضرورت تحقیق دراصول ىین

بسم الرحمن الرحیم

ضرورت تحقیق دراصول دین  

درس هفتم

در درس گذشته خاطر نشان گردید که همه ادیان توحیدی سه اصل مشترک ، محکم و خدشه ناپذیر دارند. آن سه اصل عبات است از الف: اعتقاد به خدای یگانه ب: اعتقاد به زندگی جاوید انسان در عالم آخرت و دریافت پاداش و کیفر برای اعمالی که انجام داده است . ج: اعتقاد به بعثت پیامبران از سوی خداوند برای هدایت بشر . دین اسلام از کاملترین ادیان توحیدی است بنابراین هر فرد مسلمان به اصول یاد شده اعتقاد قلبی داشته و آن را با زبان بیان می کند . متکلمان و فقیهان می نویسند که شرط مسلمان شدن هر فرد غیر مسلمان پذیرفتن اصول فوق و گواهی دادن آن از طریق زبان است در میان مسلمانان فرقه های گوناگون دیده می شود ، هیچ یک از آنها در اصول سه گانه فوق تردید ندارند و همگی بدون هیچ قید و شرطی آنها را پذیرفته اند . ممکن است کسی سؤال کند برخی اصول دین اسلام را پنجگانه می دانند ، آن دو اصل کدام است ؟ در پاسخ به چنین پرسشی باید گفت : در بین مسلمانان پیرامون دو اصل گفتگوی فراوان صورت پذیرفت و آندو عبارتند از عدل الهی و امامت . این دو اصل را بسیاری اصول مذهب شیعه می نامند . زیرا این دو اصل بر اثر گفتگو و مباحثات علمی که سرانجام منجر به انکار برخی از حقایق گردید ، پیدا شده است . پس از آنکه برخی از حقایق در مشاجرات علمی مورد انکار قرار گرفت ، شیعه اعتقاد به این مسأله پیدا کرد که عدل از صفات ثبوتیه خداوند به شمار می رود و دیگر اینکه امامت بر پایه نصوص رسیده از سوی پیامبر اسلام ؛ انتسابی است نه انتخابی . بر اساس اعتقاد راسخ و محکم شیعه به عدل الهی و امامت ائمه اطهار (ع) دو اصل بالا اصول مذهب تشیع نام گرفت . تاریخچه ی پیدایش این دو اصل و اختلافاتی که در بین فقیهان ، متکلمان و مورخان بروز کرده در جای خود بطور مشروح خواهد آمد . اگر با دقت ارزیابی و تحقیق شود دو اصل یاد شده را می توان از اصول سه گانه ادیان توحیدی استنباط و استخراج کرد . اکنون این سؤال برای بسیاری وجود دارد که آیا باید اصول دین را از راه تقلید بدست آورد یا با تحقیق و جستجوی فردی به یقین نایل شد ؟ این سؤالی نیست که کسی تا کنون آن را پاسخ نداده باشد . دانشمندان زیادی که درباره عقاید و مسایل مربوط به آن تحقیق کردند به این سؤال توجه داشته و به آن پاسخ روشن و قابل توجهی ارائه دادند . عقل و اندیشه انسان وی را وادار می نماید تا در مخلوقات و خالق آنها تدبر و تحقیق کند و هیچ ادعایی را بدون دلیل نپذیرد . قرآن کریم هم پیروان خویش را به تفکر و اندیشه و پیروی از علم و معرفت دعوت نمود . متفکران دینی می نویسند در نبوت و سایر اصول دین تقلید مجاز نبوده و سزاوار است که یکایک انسان در امور اعتقادی بدون رجوع به دیگران تحقیق کنند و به یقین فردی دست یازند. فطرت عقلی که مورد تایید نصوص قرآنی هم می باشد حکم می کند که در اصلهای توحید، نبوت  و معاد تحقیق کرده و تنها از یافته های نیاکان خود استفاده ننماید . زیرا پیروی و تقلید از پیشینیان انسان را از صراط مستقیم منحرف می سازد . از مطالب فوق می توان دو مسأله مهم را استباط و نتیجه گیری کرد و آن اینکه بر هر انسانی لازم است اصول عقاید خویش را خود درک کند و با اندیشه خود بتواند برای اثبات آن به مقدار ظرفیت خویش استدلال کند و از دیگران در این امور پیروی نکند . دیگر اینکه این واجب و لازم عقلی است . یعنی عقل سلیم حکم به وجوب و لزوم تحقیق می کند بدون آنکه شرع در آن دخالت کند . اگر چه نصوص و مدارک دینی و شرعی حکم عقل را تأیید می کند . وجوب عقلی یعنی همان اجتهاد و تدبر در اصول اعتقادات . در کتابهای معتبر فقهی و اصولی بحثهای اجتهاد و تقلید مورد بحث و بررسی قرار گرفته است . دانشمندان و پژوهشگران علوم مذکور در آغاز کتاب و منصفات خود از اصول دین چون نیاز به یقین فردی دارد یا چیزی نگفته اند یا اگر مطلبی هم نگاشته اند فشرده آن این است که " مسلمان باید به اصول دین یقین داشته باشد " یقین هم باید از راه تفکر و تدبر فردی و شخصی باشد زیرا همین دانشمندان تقلید را تنها در فروعات دینی مجاز شمردند که بحث آن بزودی خواهد آمد .

                                " معنی و مفهوم واژه تقلید "

قبل از آنکه به مباحث اصلی و مهم تقلید پرداخته شود لازم است که معنی و مفهوم این واژه مورد بررسی قرار گیرد . تا معلوم شود که تقلید در چه معانی استعمال گردیده و کاربرد آن کجا است و آیا این واژه کاربرد منطقی هم دارد یا خیر ؟ واژه تقلید در فرهنگ لغت فارسی و عربی به معنای گوناگون استعمال و استخدام شده است . کلمه تقلید فارسی نیست یلکه عربی است . بنابراین معنی فارسی تقلید همان ترجمه عربی این لغت و معنا های آن است . تقلید از ماده " قلد" به معنی " قلاده بگردن انداختن "، " کاری بگردن گرفتن " و امری را عهده دار شدن آمده است . بعضی از ارباب لغت معتقدند که تقلید امروزه معنی جدیدی پیدا کرده است . و آن اینکه " فردی در عمل از کار کسی تقلید و پیروی کند " این لغت یعنی تقلید در نهج البلاغه استعمال نشده است ولی در قرآن از ماده "قلد" دو بار قلائد و یکبار مقالید بکار رفته است . اما معنای اصطلاحی این کلمه عبارت است از : گرفتن قول ، رأی و نظر کسی به منظور عمل نمودن به آن ، این هم باید در مسائل فرعی دینی باشد بدون اینکه از صاحب رأی ، قول و نظر مطالبه ی دلیل شود . با بیان بالا روشن گردید که تقلید و رجوع مردم به عالمان در آن بخشی که خود دین اجازه داده است ، از امور بدیهی و فطری است . البته می توان پا را فراتر هم گذاشت و افزود که همه ی افراد فاقد اطلاعات و تخصص در تمام امور و شؤون حیات به عالمان و متخصصان مراجعه می نمایند این امر بدلیل فطری بودن نیازی به اقامه برهان و ارائه دلیل ندارد. بر همین اساس که افراد فاقد اطلاعات و معلومات به آگاهان و کارشناسان مراجعه می کنند تقلید در فروعات دینی از این قاعده ی فطری مستثنی نیست .

فقیهان و مراجع ، کارشناسان و متخصصان امور دینی محسوب می شوند زیرا آنها با تلاش و کوشش به ادله ی شرعی دست یافته اند و می توانند با استدلال احکام را استنباط و استخراج نمایند بنابراین کسانی که به مرحله اجتهاد نرسیده اند و توان دست یابی به مسایل را از طریق ادله شرعی ندارند لازم است به ان کارشناسان و متخصصان مراجعه نمایند مضافا بر این نصوص و احادیث فراوانی آن قاعده فطری را مورد تأیید قرار می دهد که بزودی به آنها اشاره خواهد شد .

                    " تقلید و پیروی از دیگران از نگاه قرآن "

همانگونه که در بررسی مفهوم واژه تقلید بیان گردید ، از ماده "قلد " تنها دو بار قلائد و یکبار مقالید آمده است ، که ظاهرا دلالتی بر پیروی و تبعیت از دیگران نمی کند . اما منع تقلید و عدم رکود و جمود اندیشه با اصول پیش ساخته دیگران را به نوع و شکلی دیگر توضیح می دهد که به چند آیه از ان در این بخش اشاره می شود .

1- و اذا قبل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل تتبع ما القینا علیه آبائنا او لو کان ابائهم لا یعقلون و لا یهتدون (1)  و هنگامی که به آنان گفته شد آنچه که خدا فرو فرستاده است پیروی کنید آنان گفتند نه هرگز ، بلکه ما از آنچه که عقاید و رفتار پدران ما بر مبنای آن بوده است تبعیت خواهیم کرد . اگر چه پدرانشان چیزی را تعقل نمی کردند و راه هدایت را نمی رفتند .

2- افحکم الجاهلیة یتبعون و من احسن من الله حکما لقوم یوقنون (2)  آیا حکم جاهلیت را می خواهند و کیست که حکم بهتری برای ارباب یقین جز خدا بفرستد.

3- قال اولو جئتکم با هدی مما وجدتم علیه آبائکم قالوا انا بما ارسلتم به کافرون (3)  یعنی آن خود کامگان که عقیده و رفتار گذشتگان را به رخ پیامبران می کشیدند پیامبر می گفت اگر چه من برای شما هدایت کننده تر از انچه پدرانتان را در ان مسیر یافته اید آورده باشم باز هم به تقلید آنان تعصب خواهید ورزید . آنان گفتند ما به آن رسالتی که شما فرستاده شدهاید کافریم .

ممنوعیت تقلید بی اساس از گذشتگان در آیات فراوانی مطرح شده است از جمله می توان در سوره های بقره آیه 143 و آل عمران آیه های 144 و149 و سوره مؤمنون آیه 66 و سوره انعام آیه 71 و خلاصه سوره اعراف و شعرا آیه های 28 و136 و137 ملاحضه و مطالعه نمود. از آیات مطرح شده می توان نتایج زیر را بدست آورد . نتیجه نخست اینکه تبعیت و پیروی از عقاید و رفتار اخلاقی گذشتگان بدین خاطر ممنوع است که پایه عقلائی صحیح و درستی نداشته باشد. و تنها از آن جهت مورد تقلید باشد که سالها و قرنها بر آن عقاید گذشته و از عمر زیادی برخوردار گردید. ولی می توان گفت اگر نظر گذشتگان مبتنی بر عقل و منطق باشد می توان آن را پذیرفت .

نتیجه دوم اینکه هر دورانی که در برابر دوران آینده تاریک تر بوده باشد و از نظر درک و تعقل و سیر تکاملی عقب مانده تر باشد دوران جاهیلیت نامیده می شود . بنابراین روی آوردن به دوران روشنایی امری منطقی است . خداوند با ارسال انبیاء در هر عصر بشر را به روشنایی دعوت نموده که روشنایی از الطاف او محسوب می شود . نتیجه سوم اینکه اندیشمندان و روشنفکران آگاه کردن دلها و مغزهای انسانها است بسوی مسیر کمال و سعادت بنابراین اساسی ترین ماده رسالت آنها رهانیدن مردم از تقلید ، گذشته گرایی و ارتجاع است .

منابع و ماخذ

1- اصطلاحات الاصول ،تألیف علی مشکینی ناشر دفتر نشر الهادی.

2- رساله توضیح المسائل تألیف امام خمینی (ره) چاپ: انتشارات چاپخانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، چاپ چهارم

1- سوره بقره آیه 170                      2-  سوره مائده آیه 54                                                              سید محمد حسین دریا باری

 این درس ها درتهران هیات مکتب التوحید متوسلین به موسی بن جعفر علیهما السلام گفته شده است تاریخ تدریس  سالهای 1371 و1372 بوده است

ستون نیمه خصوصی

                              ستون نیمه خصوصی

                                 تشریه گویه

شنیده شده است : دو هفته نامه گویه به دلیل روند افراطی گری در مواضع ودید گا ه ها و همسویی با تبلیغات دشمنان ،از دست افراط گرایان خارج و اعضای هیات تحریریه آن کاملا تغیر یافته اند . گفته می شود محمد زارع فومنی مسوول حزب همبستگی در قم از سوی

صاحب امتیاز و مدیر مسوول این نشریه به عنوان سر دبیر معرفی شده است .

   نشریه 19   دی پنج شنبه 2 مهر ماه 1383 شماره 336

به این اتهام پاسخ داده شد متن ان درهمین نشریه بجاپ رسید

درشماره 338

ضمیر انسان)

ضمیر انسان)

در درس گذشته خاطر نشان گردید. که منابع تفکر در اسلام سه چیز می تواند باشد و آن سه چیز عبارت بودند از طبیعت ، ضمیر انسان و تاریخ . همچنین در همان درس پیرامون طبیعت مفهوم و مصادیق آن و نیز دیدگاه قر آن در باره آن ، بطور مشروح سخن رفته است .

حال باید درباره ضمیر انسان و تاریخ سخن به میان آید . در اینجا سوالی مطرح می شود که آیا ابتدا ضمیر انسان باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد یا طبیعت وتاریخ . عده ای ممکن است طبیعت را گسترده و دارای اهمیتی بیشتر بدانند و ابتدا از آن سخن بگویند . گروهی می گویند یا اینکه انسان در بهره برداری مناسب و شایسته از طبیعت مجاز است و خداوند هم حق استفاده و تحقیق از طبیعت را به او داده است ، این امر دلیلی برای برتری طبیعت نسبت به ضمیر انسان نیست ، بااینکه همه امور مذکور صحیح  ودرست می باشد ؛ در قرآن و احادیث اسلامی ضمیر انسان برتر و مهمتر از طبیعت و تاریخ تلقی شده است . چرا که انسان با شناخت خود زودتر و آسان تر می تواند به خالق ، صانع و موجد هستی پی ببرد تا از راه شناخت طبیعت و تاریخ ،شاید بتوان گفت که علت این امر هم آن باشد که ، انسان در درون طبیعت جای گرفته و در اطراف آن زیست می کند و احتمالا اسراری مهم تر از اسرار طبیعت ، آن هم در درون خود دارد . بنابراین هنگامی که سخن از ضرورت شناخت به میان می آید این موجود یعنی انسان و ضمیر اسرار آمیز او سزاوارتر برای شناختن می باشد . از سوی دیگر تاریخ که بر اثر گذشت و زمان و اعمال شایسته و غیر شایسته انسان شکل می گیرد . و در حقیقت می توان گفت که انسان موبد تاریخ است از جهت رتبه و اهمیت مرحله سوم را دارا می باشد . ضمیر انسان منبع مستقلی برای شناخت محسوب می شود همانطور که طبیعت و تاریخ منبع مستقل به شمار می روند . ولی نمی توان ارتباط و پیوستگی تنگاتنگ آنها با یکدیگر را فراموش کرد . برخی از نظریه پردازان تاریخ را از مصادیق و مفاهیم طبیعت می دانند .

بنابراین پاسخ سوال یاد شده این است که ضمیر انسان مهم تر از طبیعت و تاریخ بوده و بستری مناسب تر برای شناخت به حساب می آید . و با این اوصاف طبعا لازم است ابتدا پیرامون ضمیر انسان سخن گفته شود سپس طبیعت و تاریخ . اما اینکه چرا در مباحث ما در آغاز شرح حال طبیعت به میان آمده سپس ضمیر انسان در پاسخ باید گفت این امر مبتنی بر اصول ،روش ،و چهار چوب علمی نبوده است .

(نگاهی گذرا به ابعاد گوناگون انسان )

عده ای از دانشمندان عقیده دارند پیشرفت و ترقی علومی که مربوط به انسان است در مقایسه با تکامل در رشد دانش فیزیک ، شیمی،میکانیک و نجوم کندتر بوده است . این امر هم معلول شماری از علتها است . نخست اینکه موضوع این علوم یعنی (انسان ) از پیچیدگی و ابهام ویژه ای بر خوردار است . دوم اینکه فرصت و زمان کم و کوتاهی برای مطالعه و تحقیق ساختمان انسان اختصاص داده شده است . زیرا انسان دارای یک ساختمان خاصی است که درک و فهم آن دشوار و تلاش بسیار را می طلبد . تلاش و کوشش پژوهشگران اگر چه تا حدودی نتیجه داده است اما انسان را در مورد شناخت خود به سر منزل مقصود نبرده است .

با این همه تلاش (موانع ) یاد شده همچنان باقی است و هرگز شناسایی ما از خود به پایه سادگی و زیبایی فیزیک نخواهد رسید زیرا موانعی که پیشرفت شناسایی ما از خود را متوقف می کند همیشگی هستند و باید به این نکته معترف بود که علم انسان از تمام رشته های دیگر دشوارتر و پیچیده تر است . انسان خود نوعی حیوان است از اینرو با جانداران دیگر مشترکات فراوانی دارد . اما انسان تفاوتها و مغایرتهایی با همجنسان خود دارد که او را از دیگر جانداران متمایز ساخته و او را نسبت به آنها تعالی و برتری بخشیده است . عمده ترین و اساسی ترین تفاوت که ملاک ( انسانیت ) او شده است و نیز منشاء چیزی به  نام تمدن و فرهنگ انسانی گردیده است .بینشها و گرایشهای او می باشد . همه جانداران پیرامون و اطراف خویش و نیز جهان خارج خود را درک می کنند و برای رسیدن به مطلوب و خواسته های خود تلاش و کوشش می نمایند . انسان نیز چنین است . اما بین انسان و سایر جانداران فرقی وجود دارد و آن این است که شعاع ، وسعت و گستردگی آگاهیها و شناختهای انسان است که او را بر دیگر موجودات تعالی و فضیلت ویژهای بخشیده است . و بعبارت روشن تر سطح خواسته ها و مطلوب های انسان با حیوان فرق دارد . تفاوت بنیادین حیوان با انسان این است که انسان دارای دانش و ایمان است . انسان حیوانی به شمار می رود که دو امتیاز علم و ایمان با بقیه موجودات امتیاز یافته است .آکاهی و یافته های حیوان تنها با ابزار و وسیله حواس ظاهر است . از اینرو اطلاعات و یافته های او سطحی و ظاهری است . یافته ها و آکاهیهای بدست آمده حیوان به درون و روابط درونی اشیاء نفوذ نمی کند . بعبارت دیگر علم و دانش حیوان فردی و جزئی است ، و از کلیت و عمومیت برخوردار نیست . دیگر اینکه یافته های حیوان منطقه ای و محدود است و شعاع آن تنها به محیط زیست او دور می زند و به بیرون از محیط زندگی او راه پیدا نمی کند . و بالاخره اینکه معلومات حیوان حالی است یعنی معلومات حیوان وابسته و متعلق به زمان حال است و از گذشته و آینده به کلی بریده می باشد . و ارتباطی به دو زمان مذکور ندارد حیوان نه از تاریخ خود خبر دارد و نه از جهان خویش آگاه است ، و نه درباره آینده خویش می اندیشد و نه تلاش او به آینده تعلق دارد .

با این بیان می توان به این نکته دست یافت که حیوان هیچ گاه از گذشته خود اظهار ندامت و پشیمانی هم نمی نماید . ولی انسان عکس حیوان است . بدین معنی که علم و آگاهی انسان عکس حیوان است .

بدین معنی که علم و اگاهی انسان تنها با حواس پنجگانه نبوده و چیزهای دیگری هم می تواند او را در این امر یاری کند . اندیشه و قوه عاقله او را در این مساله مساعدت و در تجزیه و تحلیل قضایا کمک شایان می کند. همچنین آگاهی و اطلاع او به درون  وکنه اشیاء رخنه کرده و به روابط درونی آن هم نفوذ می نماید دیگر اینکه علم و یافته های انسان می تواند از عمومیت و کلیت برخوردار باشد و این یافته ها محدود به محیط زیست او نمی باشد و با لاخره اینکه معلومات و اطلاعات انسان متعلق به زمان حال نیست . بلکه آن معلومات به دو زمان گذشته و آینده ارتباط و تعلق دارد همین ارتباط و پیوستگی سبب شد که بهتر بتواند آینده خویش را سرو سامان دهد . حالا باید انسان را از زاویه دیگر مطالعه نمود .انسان موجودی است که علاوه بر تن؛ روح مجرد از ماده دارد برای اثبات روح و اینکه با مرگ بدن ، روح از جهان نمی رود راههایی وجود دارد :

الف – دلایل عقلی و فلسفی . ب- دلایل تجربی و آزمایش

درباره روح انسان مطالعات فراوانی به عمل آمده  است عده ای دلائل تجربی برای اثبات روح و روان را به امور زیر خلاصه می نمایند .خوابهای راستین ، نهان بینی یا تبادل افکار ، روشن بینی و یا آگاهی از حوادث دور از زمان و مکان ، ارتباط با ارواح و تظاهر آنها در جلسات ، مشاهده روح در خارج از بدن و در نتیجه کارهای خارق العاده ای که برخی از افراد انسان انجام می دهند

همه ی مطالب یا د شده از اسرار آمیز بودن انسان حکایت می کند. مضافا بر این بدن انسان آنقدر اسرار آمیز است که هر عضوی از اعضای آن می تواند راهنمای خوبی به سوی شناخت واقعی که هر انسانی در پی آن است باشد . اعضایی که هر کدام یک جهانی اسرار با خود به همراه دارند و هر کدام به تنهایی موضوعی برای شناخت واقعی می باشند . برخی از اعضاء انسان عبارتند از : ساختمان سلولهای بدن انسان ، دستگاه گوارش ، دستگاه گردش خون ، دستگاه تنفس ، دستگاه پیچیده ی مغز و اعصاب و خلاصه چشم ، گوش و بینی که شبکه اطلاعاتی مغز انسان می باشد . با این وجود واقعا آیا انسان خود به تنهایی یک جهان نیست ؟ از اینها صرف نظر شود روانشناسان درباره ی روان انسان و خلق و خوی او مطالعات فراوانی و گسترده ای به عمل آوردند شاید تا کنون دهها غریزه ی  ضد و نقیض در وجود این موجود شناسایی شده است که هر کدام بابی برای تحقیق و مطالعه ی وسیع به شمار می رود و هنوز هیچ کس اذعان نکرده که درباره ی شناخت انسان به پایان خط رسیده است .بلکه هر چه زمان سپری می شود ژرفای ضمیر انسان آشکار تر می شود .

(ضمیر انسان و ضرورت شناخت آن از دیدگاه قر آن و احادیث)

قرآن ضمیر انسان را یک منبع ویژه برای شناخت ومعرفت تلقی می کند گرچه از نظر قر آن سراسر خلقت الهی هر کدام به تنهایی علائم و نشانه هایی بر کشف و تجلی حقیقت به شمار می روند . قرآن کریم از جهان بیرون به آفاق تعبیر کرده و از عالم درون او به انفس یاد می نماید . از این رو ضمیر انسان در فرهنگ اسلامی اهمیت ویژه ای یافته است تا این حد که اصطلاح آفاق و انفس در ادبیات اسلامی پدیدار گشته و جایگاه خاصی در آن پیدا کرده است .

دو آیه ای که از نظر می گذرد مربوط به معرفت نفس می باشد . (سنریهم آیاتنا فی الا فاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق )1 یعنی ما آیات خود را در آفاق و خارج از انسان و در درون انسان به آنها می نمایانیم تا اینکه حق برای آنان روشن گردد . (و فی انفسکم افلا تبصرون ) 2 آیا در درون خود نمی نگرید .این دو آیه معرفت نفس را آیه ای از آیات خداوند می داند . و جهان خارج از انسان را به آفاق تعبیر و جهان درون انسان را به انفس تعبیر کرده است .

در احادیث و روایات امامان معصوم (ع) برمساله خودشناسی و (معرفه النفس ) تاکید فراوان شده است . در برخی از روایات خود شناسی سبب جهان شناسی و خداشناسی مطرح شده است . به چند مورد از آن در این گفتار اشاره می شود .

قال علی (ع) (المعرفه  با لنفس افضل المعرفتین )1 در این سخن امام علی (ع) شناخت و به دو بخش تقسیم کرده است .نخست  خود شناسی و دیگری جهان شناسی و سپس فرمود معرفت و شناخت نفس برتر و ارزشمند تر از جهان شناسی است .

2- قل النبی (ص) (من عرف نفسه فقد عرف ربه ) 2 این حدیث بوضوح بیان می کند که خود شناسی سرانجام شناخت پروردگار را در پی دارد .

3- قال الباقر (ع) (ولا معرفه کمعرفتک بنفسک ) 3 امام باقر (ع) می فرماید : شناختی وجود ندارد که مانند شناخت خود شما بر خودتان باشد .

4- قال علی (ع) (نال الفوز الا کبر من ظفر بمعرفه النفس ) 4 این حدیث شریف پیروزی و رستکاری را از آن کسی دانست که موفق به شناخت نفس خود شده باشد .

بابحثهایی که تا کنون در باره ضمیر انسان در این درس صورت پذیرفت معلوم شد که انسان دارای ابعاد روحی ،اخلاقی ،روانی ،عقلانی وفکری است .همچنین این موجود مدنی و اجتماعی نیز می باشد .همه می دانند که پیرامون ابعاد مختلف انسان کتابهای گوناگونی به رشته تحریر در آمده است ولی موجود شگفت انگیز مزبور کماکان ناشناخته باقی مانده است . امام علی (ع) در شعری که منسوب به ایشان است از اسرار شگفت انگیز انسان پرده برداشت و از او پرسید : (اتز عم انک جرم صفیر و فیک انطوی عالم الاکبر ).

ای انسان تو خیال می کنی که موجود کوچک هستی در همین تو است که عالمی بسیار بزرگ نهفته است بنابراین ضمیر انسان اهمیت فراوان برای شناخت دارد که در احادیث و قر آن بدان تاکید شده است .

منابع و ماخذ

1- سوره فصلت ،آیه /53

2-سوره الذاریات آیه/20-21

1-تحف العقول.

2- الهیات و معارف اسلامی مولف جعفر سبحانی ، چاپ دوم ناشر انتشارات شفق سال 1370

3- الحیاة جلد 11- میزان الحکمه واژه معرفت .                                     2- الحیاة ،جلد 1 ص 114 .

3- تحف العقول .                                                        4- غررالحکم ، ر 222

، محمد رضا حکیمی ناشر دفتر نشر فرهنگ اسلامی .

سید محمد حسین دریاباری

این درس ها درتهران هیات مکتب التوحید متوسلین به موسی بن جعفر علیهما السلام گفته شده است تاریخ تدریس  سالهای 1371 و1372 بوده است

کتابخانه‌ی مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور بزرگترین کتابخانه‌ی استان ک

کتابخانه‌ی مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور بزرگترین کتابخانه‌ی استان کردستان است

 چهارشنبه,2 خرداد 1386

در حال حاضر کتابخانه‌ی مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور با داشتن بیش از 7 هزار نفر عضو فعال بزرگترین کتابخانه‌ی استان کردستان می‌باشد.

مسئول کتابخانه‌ی مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور در گفتگو با خبرنگار سایت آوای امین با اعلام خبر فوق گفت: این کتابخانه با هدف رفع نیازهای علمی و مطالعاتی‌طلاب و روحانیون، دانشجویان و دانش‌آموزان ،پر کردن اوقات فراغت داوطلبان، فرهنگ سازی در راستای تشویق مردم به کتاب و کتاب خوانی و... به طور رسمی از اوایل خرداد ماه سال 81 تاسیس شده است و به عنوان کتابخانه‌ی مشترک اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کردستان و این مرکز فعالیت خود را آغاز کرد که در حال حاضر این کتابخانه به طور مستقل و بدون همکاری هیچ ارگانی به عنوان یکی از واحدهای این مرکز فعالیت خود ادامه می‌ دهد.

دریاباری در ادامه ، دارابودن 2سالن مجزای مطالعه،کتابخانه‌ی تخصصی، نمازخانه، سرویس بهداشتی، مخزن کتاب و ... را از امتیازات این کتابخانه اعلام کرد و افزود: این کتابخانه درزمینی به مساحت یک هزار متر مربع ساخته شده است که در حال حاضر به عنوان بزرگترین کتابخانه‌ی استان کردستان شناخته شده است.

وی با اشاره به نحوه‌ی فعالیت این کتابخانه خاطر نشان کرد: در طول 6 سال گذشته این نهاد با 3 شیفتِ صبح، بعداز ظهرو شب از ساعت هفت و 30 دقیقه صبح تا ساعت یازده و 30 دقیقه‌ی شب با همکاری مسئولین آماده‌‌ی خدمت رسانی به اعضای این کتابخانه می باشند.

مسول کتابخانه‌‌‌‌ی این مرکز، اعلام نیاز مراجعه کنندگان و وجود فضای مناسب را ازدلایل اصلی تأسیس شیفت شبانه عنوان کرد و یاد آور شد: در حال حاضر در این کتابخانه 7 هزار و 500 نفر عضو فعال و ثابت هستند که دارای مدارک تحصیلی زیر دیپلم تا دکترا می باشند.

وی تصریح کرد: در این کتابخانه 7 هزار و 450 جلد کتاب و مجله در زمینه‌های مختلف آموزشی، علمی، دینی، ادبیات،تاریخ،فلسفه، مجلات، هفته نامه، دوهفته نامه،ماهنامه، فصل نامه، دو ماه نامه ... وجود دارد که به صورت امانت در اختیار مراجعه کنندگان قرار می گیرد.

وی یاد آور شد: در راستای گسترش کتابها برنامه هایی از قبیل مبادله‌‌ی کتاب با بعضی از کتابخانه‌ها و ارگانها، خرید کتابهای جدید از انتشارات معتبر به صورت نیم بهاو ... نیز صورت می گیرد.

دریاباری در ادامه با اشاره به فعالیتهای این کتابخانه گفت: برگزاری مسابقه هایفرهنگی،اردوی فرهنگی تفریحی، مسابقه‌ی ایران شناسی، برگزاری کلاسهای خوشنویسی، طراحی ،تئاتر، گلسازی، عروسک سازی، آموزش قرآن و... با حضور بیش از 170نفر از جمله برنامه های فرهنگی این نهاد می باشد.

مسئول این کتابخانه اظهارداشت: تاکنون مسئولان کشوری و استانی زیادی از جمله حجت الاسلام و المسلمین ایرانی، ریئس سازمان تبلیغات اسلامی استان قم، هیات فرهنگی از کردستان عراق در بهمن 82، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ، هیئت امنای کتابخانه های کل کشور، آیت ا... موسوی نماینده‌ی ولی فقیه در منطقه‌ی کردستان، استانداران ،شهردارها و... از کتابخانه ی عمومی مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور بازدید نموده اند.

ویدر پایان ضمن تشکر از همکاری شهرداری و شورای شهر ونماینده‌ی ولی فقیه در منطقه‌ی کردستان، ازمسئولینِ سایر ارگانها و نهادها خواستار کمک وهمکاری در راستای پیشبرد اهدافِ توسعه‌ی امر کتاب و کتاب خوانی شدو اعلام کرد: جامعه با داشتن سطح آگاهی بیشتر می تواند با پدیده‌ی مهم تهاجم فرهنگی بهتر مقابله نماید و این مشکل را که گریبانگر جامعه شده است بر طرف سازند.

در ادامه‌ی این گزارش چند نفر از اعضایپیشکسوت و جدیدکتابخانه، سکوت حاکم درکتابخانه، در دسترس بودن کتابهای مورد نیاز، فضای مناسب از لحاظ نور و مکان، وجود نماز خانه و سرویس بهداشتی، مطلوب بودن موقعیت جغرافیایی، امنیت، زمان مناسب،خدمت رسانی مسئولان و ... را از جمله برتری های این کتابخانه نسبت به سایر کتابخانه‌های استان بر شمردند و وجود بوفه،اضافه نمودن برخی از کتابهای جدید، cdهای آموزشی، ایجاد کارگاه های علمی و آموزشی، تعویض و تعمیر وسایل رفاهی همچون صندلی و ... را لازم دانستند.

خبرنگار سایت آوای امین 


 http://www.islamicgc.com/News/SHow.aspx?

عملیات ریاکارانه ناتو و آینده مسلمانان کوزوو

عملیات ریاکارانه ناتو و آینده مسلمانان کوزوو

یگسلاوی کشوری است که در اروپای شرقی واقع شده است .این کشور از متحدان قدیمی و هم پیمانان نزدیک روسیه محسوب می شود . این کشور در گذشته متشکل از چند جمهوری بوده و هنگام جنگ سرد هم در اردوگاه اتحاد جماهیر شوروی سابق قرار داشت .پس از آنکه اتحاد بلوک شرق و فلسفه حیاتی آنها متلاشی گردید پیمان ورشو که در مقابل ناتو بوده و به عنوان قدرت باز دارنده تلقی می شد به مرور زمان تضعیف و سرانجام ضرورت بقاءو حیات آن زیر علامت سوال قرار گرفت. .کشورهای اروپای شرقی که در حال گذر از حکومت کمو نیستی به دمکراسی بودند تصور کردند که غربیان امنیت را با خود به ارمغان آورده و نیازی به پیمان دفاعی ورشو نیست .هنگامی که کشورهای اروپای شرقی سر گرم ماه عسل دمکراسی به سبک غربی بودند ایالات متحده و اروپای غربی در فکر گسترش ناتو و تک قطبی ساختن جهان بودند این سیاست غربیان آن پیمان باز دارنده را فرو پاشید اما پیمان ناتو در این مدت همواره رو به گسترش و توسعه بوده است.

یو گسلاوی یا صربستان در حال حاضر با کشورهای آلبانی . مقدونیه . کرواسی .   مجارستان . بلغارستان وبوسنی  هرزگوین       هم مرز است .ایالت کوزوو با آلبانی و مقدونیه هم جوار است .مردم ایالات مزبور مسلمان و آلبانی تبارند .آنان از دولت مرکزی در خواست خود مختاری نموده اند که این امر در قانون اساسی گذشته این کشور پیش بینی شده است د ولت بلگراد از اعطای خود مختاری سر باز زده مسلمانان آلبانی تبار را از حقوق اولیه محروم ساخت . مسلمانان ایالت کوزوو هر روز که سپری می گشت تحت فشار مضاعف صربها قرار می گرفتند و دولتهای غربی همانگونه که در مصائب والام مردم مسلمان بوسنی . هرزگوین تعلل ورزیدند در اینجا نیز به نوعی دیگر سستی به خرج دادند .

هنگامی که راههای دیپلماتیک در مذاکرات مستقیم وامبویه در فرانسه با مخالفت یو گسلاوی به شکست انجامید غرب عملیات نظامی را برای حل بحران کوزوو انتخاب نمود. اکنون چندین هفته از عملیات ناتو در صربستان سپری  می شود اما مسلمانان هوده و نتیجه ای جز رنج و آلام افزونتر از سابق به دست نیاوردند. حوادث و وقایع مناطق مختلف جهان از جمله بحران بالکان نشان می دهد که اروپا در نظر دارد هیچ کشوری را در حریم و حوزه  خود دخالت نداده بر آن است که قلمرو فعالیت و نفوذ خود را در تمام اروپا گسترش دهد .با این که مردم ایالت کوزوو مسلمانند و بحران پدید آمده هم بین دولت مرکزی و ایالت تابع صربستان است شاید مناسب تر آن بود که کنفرانس اسلامی از طریق روسیه که نفوذ زیادی در محافل دولت یو گسلاوی داشت بحران مزبور را با گفتگو حل می نمود و جای پایی برای ناتو نمی گذاشتند .محتمل به نظر می رسد که اروپا چنین موضوعی را پیش بینی کرده و با مداخله سریع هیچ نقشی را برای روسیه و سازمان کنفرانس اسلامی قائل نشد .ایران ریاست کنفرانس اسلامی را به عهده دارد و مناسبات این کشور نیز با روسیه گرم و سازنده است گفتگو و مساعی دو جانبه می توانست ماجرا را بدون دخالت اروپا به نفع دولت بلگراد و مسلمانان کوزوو پایان دهد .در این صورت منافع و حیثیت روسیه بدین شکل مورد حمله و تهدید ناتو قرار نمی گرفت  و از سوی دیگرمحتمل می نماید که مقامات و رهبران ناتو خواسته باشند میزان پایبندی روسیه نسبت به متحدانش را آزموده و در صورت مواجه شدن با واکنش جدی فشار بیشتری به آنان وارد سازند .

سازمان آتلانتیک شمالی (ناتو)به نام رهایی مسلمانان عملیات نظامی را آغاز نمود تا با این شعار هم به اهداف از پیش تعیین شده خویش دست یافته و هم در جهان اسلام کسب وجه نماید تا از این رهگذر آبروی از دست رفته خویش را به خاطر ضربه زدن به حقوق مسلمانان در خاور میانه و سایر نقاط جهان جبران کند.

روسیه عملا" نتوانست درباره حرکت ناتو که بر ضد یو گسلاوی صورت پذیرفت تصمیمی اتخاذ کند حوادث اخیر نشان می دهد کرملین انسجام کافی برای مهار هیچ بحرانی را ندارد .وابستگی روسیه به صندوق بین المللی پول و وام کشورهای اروپایی و نیز میلیاردها دلار بدهکاری به این و آن موجب گردید که نتواند به نحو شایسته از حیثیت جهانی خویش دفاع کند .

روسیه صرفا به خاطر فرونشاندن خشم نیروهای داخلی خود دست به اقدامات نمایشی  و تهدیدات پراکنده زده است اگر صدای این طبل آنها را رهانید که چه بهتر و اگر هم کاری نیافتد خواهد گفت به تهدیداتش عمل کرده است . به هر صورت مواضع نابخردانه روسیه تنها کشورهای طرفدار او را دلسرد و برگی بر آغاز پرونده جنگ سرد مجدد افزوده است مقامات یوگسلاوی هنگامی به بخت خویش لگد زده اند که زیر بار هیچ یک از راه حلهای پیشنهادی نرفته اند و مهمتر از همه به قانون اساسی قبلی خویش که حق خود مختاری را به مسلمانان داده است عمل نکرده اند . مسلمانان ایالت کوزوو در بدترین شرایط قتل و عام شدند و تماشاچیان اروپا دیر هنگام دست به کار شدند . همان کاری که در نقطه ای دیگر از بالکان به وقوع پیوست یعنی بوسنی و هرز گوین عملیات ناتو در بلگراد سرانجام روشنی ندارد زیرا ناتو خود سرانه و بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل دست به اقدامات نظامی زده است . نظیر آنچه که آمریکا و انگلیس تحت عنوان عملیات (پرواز ممنوع ) علیه عراق انجام می دهند این دو حرکت فاقد مجوز قانونی است در نتیجه مورد مخالفت کشورهای دیگر قرار می گیرد بدیهی است که حرکتهای خود سرانه سازمان ملل را که یک نهاد بین المللی است تضعیف و فاقد کارایی می سازد گسترش و توسعه جنگ در منطقه بالکان مطلوب و معقول نیست زیرا این منطقه همواره محل تلاقی قدرتها و نفوذ سیاسی آنها بوده است کشمکش در بالکان ممکن است برای جهان خطر ساز باشد چنین هشداری توسط برخی از سیاستمداران مجرب به طرفهای در گیر داده شده است همه به خاطر دارند که آتش جنگهای جهانی از این منطقه روشن گردیده است در این میان آمریکا توان خود را به نمایش گذارده است تا دولتهایی را که به رغم آنان متمرد و سرکش بشمار می روند مجازات کند . در بحرانهای مناطق جهان آمریکا هم داوری را بر عهده دارد و هم پس از داوری مامور اجرای احکام صادره می شود آمریکا با این سیاست می خواهد به جهانیان بنمایاند که نظم جهان و بقاء آن برعهده او است بحران کوزووو نشان داده است که کشورهای اسلامی در هیچیک از حوادث و بحرانها نقش سازنده ای ندارد باید برای ایفای هر نقشی به وحدت همه جانبه که کلید رمز همه موفقیتها است دست یابند .

سید محمد حسین در یاباری           

چاپ شده در مجله تبیان               شماره : 33     

تاریخ: اردیبهشت  سا ل 1378

عناصر و ابعاد قابل تصور در تقلید

بسم الله الرحمن الرحیم

عناصر و ابعاد قابل تصور در تقلید

. درس هشتم

بخشی از مباحث مربوط به مسأله "تقلید" در درس هفتم گذشت . اکنون قسمت های دیگری از آن ، در درس حاضر مورد بررسی و کاوش قرار می گیرد . گرو هی از صاحب نظران عقیده دارند تقلید و پیروی از دیگران خود نوعی موانع و آفات شناخت به شمار می رود . این نظریه مطابق و هماهنگ با سخنان ائمه اطهار علیهم السلام می  باشد که در قالب احادیث و روایات به دست ما رسیده است . در بیانات گوهر بار پیشوایان دین خود محوری و تکبر ، عمل ننمودن به علم و دانش،

غصب و عصبانیت ، پیروی از هوا و خواهشهای نفسانی ، طمع و آرزوی بلند ، انکار و لجاجت و بالاخره غفلت و تقلید از موانع و آفات شناخت بحساب آمده است . اندیشمندان و متفکران برای شناخت تقلیدی وبه عبارت روشنتر برای خود تقلید دو تعریف ارائه کردند .

تعریف نخست می گوید : تقلید عبارت است از " قبول و پذیرش گفتار شخص دیگری بدون دریافت دلیل " معنی کلام این است که افرادی گفتار شخصی را قبول کرده و می پذیرند و آن را الگوی خویش قرار می دهند بدون ایتکه برای صحت و سقم آن دلیلی خواسته باشند . گروه دیگری برای "تقلید " تعریف دیگری ارائه کرده است . این گروه می گویند : تعریف نخست جامع و فراگیر نیست . به همین علت برای تکمیل تعریف "تقلید " عبارت زیر را پیشنهاد می کنند . تقلید " منعکس ساختن چیزی از برون ذات در درون ذات و پذیرش آن " می باشد. این تعریف شامل هر گونه پدیده های قابل انعکاس می شود چه اینکه از حس  .  گفتار و قول باشد ، یا اینکه از نوع عقیده ، اندیشه ، اخلاق و کردار عینی و خارجی . بدون شک و تردید هر عمل و فعلی چه تحقیقی و چه تقلیدی شناختی به دنبال خواهد داشت . اما شناخت به دست آمده متفاوت و مختلف است . شناختی که از راه تحقیق باشد دارای اصالت و بنیاد است ولی شناختی که از طرق و راه های تقلید بدست می آید چنین نیست . زیرا شناختی که از راه تحقیق به دست می آید مستقیم و بدون واسطه می باشد اما شناخت حاصله از راه تقلید و پیروی غیر مستقیم و بواسطه اسباب می باشد . بر همین اساس تحقیق بر تقلید . محقق بر مقلد ترجیح و برتری دارد . این برداشت بروشنی در ابیات بلند مولانا جلال الدین بلخی پیدا است .

از محقق تا مقلد فرقها است                کاین چو داوود است و آن دیگر صدا است

خلق را تقلیدشان بر باد داد                ای دو صد لعنت بر این تقلید باد

خاصه تقلید چونان بی حاصلان          کابرو را ریختند از بهر نان .

در ادبیات فوق برخی از انواع تقلید که ریشه اصیل ملتها و فرهنگ تمدن آنان را تضعیف و یا حضور آن را در جامعه کم رنگ کند ، نگوهش و توبیخ شده است . با بیان مولوی می توان این نتیجه را به دست آورد که همه ی انواع تقلید اعتبارشان اصالت نداشته و مبتنی بر اصول و پایه ای است . هر عمل و فعل تقلیدی مرکب از چند عنصر و بعد می باشد . آن ابعاد و عناصر به شرح زیر است.

الف) تقلید کننده : این عنصر عبارت است از انسانی که پدیده ای را از شخص دیگری یافته و برای او مطلوب جلوه کرده است و با تمام وجود در خود منعکس می سازد و آن را بدون هیچ دشواری و چون و چرا می پذیرد . این فرد پذیرنده و دریافت کننده اصطلاحا " مقلد بکسر لام " خوانده می شود . با این بیان مسلم است که گرفتن و پذیرش و یا منعکس ساختن هر چیزی را در خود ؛ بسیط نیستند و هر یک ار آنها دارای انواع و مراتبی می باشند. مانند گرفتن کامل ، گرفتن ناقص ، بعنوان مثال می توان گفت : کسانی وجود دارند که بعدی از امتیاز مطلوب را تقلید می کنند در صورتیکه کسانی را هم می توان یافت ابعاد بیشتری از امتیاز را گرفته و در ذات خویش منعکس می سازند . برخی تصور می کنند که تقلید فقط کار عامیانی است که از هر گونه شناخت محرومند ولی باید دانست که در میان مشاهیر تاریخ ، فلسفه و نیز سایر علوم مقلدان زیادی دیده شده و می شود تا جایی که خود انان اعتراف می کنند که این مطلب یا مطالب را از فلان فیلسوف گرفته ام . البته توافق دو یا چند متفکر و اندیشمند در شناخت م معرفت دلیل قطعی بر تقلید یکی بر دیگری نیست . تصور این نکته آسان است ممکن است که دو انسان نزدیک هم باشند و یا از نظر محیطی با هم فاصله داشته باشند به هر دلیلی مانند هم نظر بدهند این توافق نظر تقلید نامیده نمی شود . بهر حال توافق و توارد افکار و اندیشه تقلید نیست .

ب) تقلید شونده : منظور و مقصود از عنصر دوم انسانی است که پدیده ای از او مطلوب به نظر می رسد و شایسته وابسته شدن به او برای گرفتن و دریافت آن پدیده مطلوب تلقی می گردد و بعبارت روشنتر این شخص سزوار تقلید و پیروی می باشد . این گونه اشخاص اصطلاحا "مقلد بفتح لام " نامیده می شوند .

این گروه از مردم در هر موقعیتی که باشند وضع بسیار حساسی دارند زیرا اینان نشان دهنده واقع و توجیه کننده مغزهای آدمیان هستند به موضوعات مطلوب و می توانند سرنوشت مردم پیرو را برای رسیدن به موضوع مطلوب تعیین کنند . این دسته با چنین ویژگی هایی مورد تقلید قرار می گیرند روایتی که تقلید را مجاز می شمارد ناظر به این است که تقلید شونده واقعیت را کاملا در اختیار دارد و آن را بدون کمترین آلودگی در اختیار تقلید کننده قرار می دهد . شناختی که تقلید شونده بدست می آورد در اختیار تقلید کننده می گذارد باید مستند به چهار دلیل معتبر باشد مشروح این مطلب در جای دیگر خواهد آمد .

ج) اشیاء و پدیده های مطلوب . در توضیح این عنصر باید گفت : شرط اساسی و بنیادی تقلید در هر پدیده و حقیقتی عبارت است از مطلوب جلوه کردن آن پدیده و حقیقت . مطلوب جلوه کردن نیز به دو صورت قابل تصور است . اول اینکه جلوه گری و مطلوبیت مستند به تقلید کننده است . در این قسم چون مطلوبیت مستند به درک و دریافت خود تقلید کننده می باشد تا حدودی دلیل بر فهم و شعور او است که توانسته مطلوبیت پدیده ای را درک و از آن تقلید کند . دوم اینکه مطلوبیت پدیده ی مورد تقلید مستند به خود تقلید کننده نیست حتی خود مطلوبیت آن پدیده را هم از تقلید شونده و یا کس دیگری پذیرفته است . باید قبول کرد که اکثریت افراد هر جامعه را اینگونه مقلدان تشکیل می دهند . در خاتمه باید گفت : پدیده و حقیقت مورد تقلید می تواند گفتار ، کردار ، اندیشه ، اخلاق و غیر اینها باشد .

د) اهداف و انگیزه های تقلید : در توضیح این عنصر باید گفت ، هدفی که از تقلید منظور می گردد به دو قسم تقسیم می شود . اول هدف معقول و منطقی . دوم هدف نامعقول و غیر منطقی . مسلم است که این بعد و عنصر در همه کارهایی که از روی خرد و منطق انجام شود وجود دارد . یعنی تقلید هم یکی از کارهایی فکری و عقلانی است که باید مستند به خرد و منطق باشد که بدون هدف امکان پذیر نمی باشد . و هر کاری که مستند به خرد و منطق نباشد طبعا از چار چوب هدفمندی و منطقی بودن خارج است . از قول ابن سینا نقل شده است که گفت " من قال او سمع بغیر دلیل فلیخرج عن رتبه الانسانیه " یعنی کسی چیزی بگوید یا بشنود بدون ارائه و دریافت دلیل از مدار انسانی بیرون می رود . بهر حال کار انسان باید با دلیل و مستند به واقعیتی باشد نه با امضای دیگران.

ه) اعتبار تقلید : این عنصر براحتی می تواند ارزش . اعتبار و هویت شناخت های تقلیدی رابنمایاند . پیداست آنچه که مطلوب همه ی انسانها ، از هر ملل و نژادی در همه دورانها است ، شناخت اصیل و مستند به حواس و استدلال واقع گرایانه می باشد نه شناخت تقلیدی که در واقع انعکاس ثانوی از واقعیات است . ممکن است برخی از شناخت های حاصله از تقلید نا معقول و غیر منطقی باشد علت آن این است که تقلید بر پایه دلیل و برهان استوار نبوده . بدیهی است که در اینصورت نتیجه ای بهتر از این نباید انتظار داشت . تقلید فاقد برهان در درون انسان با شعور وجود ندارد . وقتی که انسان سراغ شناخت اصیل و ریشه دار می رود کمتر برای یافتن شناختهایی که با واسطه بدست می آید تکاپو می کند . این شعور فطری به انسان می قبولاند که شناخت های بدست آمده از تقلید انعکاس ثانوی از واقعیات است . اگر چه همه تقلید ها هم مستند به دلیل و برهان است . تقلیدی که در قرآن ممنوع گردیده ، هم مستند به دلیل و برهان بوده و آن هم " کهن بودن آراء و اندیشه های پدرانشان " بود . این نکته یعنی " انعکاس ثانوی بودن شناخت های تقلیدی " در ابیات مولوی بخوبی قابل دریافت است که این ابیات قبلا گذشت .

                              تقلید در فروع دین

اخبار و احادیث رسیده از سوی امامان معصوم (ع) نشان می دهد که تقلید در فروع دین بلامانع و حتی واجب و لازم است . بر همین اساس فقیهان بزرگ در کتب خویش مساله اجتهاد و تقلید را مطرح کرده و پیرامون آن بطور مبسوط و مفصل سخن گفتند . عالمان دین در کتاب ها و رساله های عملیه خویش می نویسند تقلید در فروع دین بر همه واجب و الزامی است مسلمان در احکام غیر ضروری دین یا باید مجتهد باشد که در این صورت می تواند احکام را از روی دلیل چهارگانه بدست آورده و بدان عمل کند . اینچنین شخص نیازی به تقلید ندارد . یا

اینکه اگر مسلمانی مجتهد نبود می تواند محتاط باشد ، راه احتیاط را پیشه می نماید بدین معنی که طوری به وظیفه خود عمل می کند که یقین نماید تکلیف خود را انجام داده است . بعنوان مثال ، عده ای از مجتهدان عملی را حرام می دانند و عده ای دیگر عقیده دارند حرام نیست آن را انجام نمی دهد ، و اگر عملی را برخی واجب و جمعی مستحب می پندارند آن را بجا می آورد ، و اگر هیچ یک از این دو ، یعنی نه مجتهد بود و نه محتاط بر چنین مسلمانی واجب و لازم است که از یک مجتهد جامع الشرایط تقلید کند . هنگامیکه به عنصر پنجم و دوم مراجعه گردد اهمیت و ارزش تقلید در احکام دینی روشن می شود . زیرا اعتبار این بخش از تقلید مستند به گفتار کاملترین انسانهای روی زمین یعنی ائمه اطهار علیهم السلام است . تقلید شونده در بیان و گفتار پیشوایان دین کسانی اند که دریافت های خود ، که مستند به چهار دلیل است را بدون هیچ آلودگی به تقلید کننده می سپارند . در کتابهای معتبر فقهی و روایی حدیثی نقل شده است که بر اساس آن ، امام حسن عسگری (ع) مردمانی که در حوزه دینی تخصص و اطلاعات گسترده در حد فتوا ندارند را به تقلید از علماء فرا خوانده اند . متن حدیث که بخشی از بیانات گهر بار امام یازدهم می باشد به شرح زیر است

و اما من کان من الفقها ء صائنا لنفسه ، حافضا لدینه ، مخالفا علی هواه، مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه : یعنی اما از گروه فقها ،کسی که حافظ و نگهبان دین خود از هر گونه آلودگیها بوده باشد خویشتن داری کند و مخالف هوا و هوس باشد و به دنیا و امور آن علاقه نشان ندهد و از امر الهی اطاعت نماید ، بر مردم لازم است که از چنین افرادی تقلید کنند .

علماء و دانشمندان حدیث شناس در اطراف متن و سند حدیث فوق فراوان بحث کرده اند . بحثهای انجام گرفته نتائج آن هر چه که باشد تقلید را مجاز و شرائط مطروحه برای تقلید شونده هم متقن و محکم می باشد تا جایی که علماء این بخش از متن حدیث را در رساله های خویش برای مراجع تقلید و کسانی که می توانند مورد تقلید قرار گیرند عنوان می نمایند . همانگونه که در بحثهای پیشین گذشت تقلید و پیروی تنها از واژه " قلد" نیامده بلکه "تبع" و "اخذ" نیز آمده است .

" منابع"

1- وسائل الشیعه جلد 27 تألیف شیخ حر عاملی ناشر موسسه ال البیت " علیهم السلام ص 131"

2- تحریر الوسیله جلد اول تألیف امام خمینی "ره" ناشر جامعه مدرسین چاپ اول

3- العروة الوثقی تألیف سید محمد کاظم طباطبائی یزدی جلد اول

                  

    این درس ها درتهران هیات مکتب التوحید متوسلین به موسی بن جعفر علیهما السلام گفته شده است تاریخ تدریس  سالهای 1371 و1372 بوده است

                          سید محمد حسین دریاباری    

قبول واقیعت سخت است

           مروری به موضع گیری مطبوعات دوم خرداداستان قم               

  قبول واقیعت سخت است

قبول واقیعت سخت است ; خصوصا اگر ظرفیت های لازم برای پذیرش واقعیت وجود نداشته باشد.

متاسفانه در کشور ما هنوز اصول رقابت سالم سیاسی پی ریزی نشده است و ا ز قبل

این مسئله پس از هر انتخابات می بایست انتظار بهانه تراشی ها و توجیهای نا مربوط را داشت .

در انتخابات شورای شهر نیز بروز این حادثه کاملا مشهود بود.ابتدا به جناح پیروز انتخابات تبریک گفتند . بعد اعلام کردند که در کل کشور ما پیروز انتخابات بوده ایم و آخر گفتند مردم قهر کردند و نیامدند و...

چه زمانی گروهها و فعالین سیاسی فارغ از پیروزی یا شکست به قانون و واقعیت تن میدهند ؟

قطعا تا حصول این مساله نمی توان انتظار شادابی و پویایی را در حرکت های سیاسی داشت . اگر بپذیریم هر شکست یا پیروزی نتیجه سیاستها و عملکردناشی از آن است به سهولت دستاوردرقیب رابه تند باد هوچیگری و بعظا تهمت نداده و برای گام های بعد تفکر و برنامه ریزی خواهیم کرد.

هر چند عملکرد عمده مطبوعات استان قم در زمینه انتخابات مثبت و قابل تقدیر بوده است;اما برخی حرکت های ناشیانه و احساسی ناشی ازعدم موفقیت در انتخابات تاثیری منفی بر افکار عمومی گذاشته از حلاوت حماسه اول اسفند کاست.

یکی از این  نشریات که پیش از انتخابات با تیترهای جنجالی مکررا اعلام کرده بود چندین و چند حزب و شبه حزب قمی در انتخابات شرکت نمی کنند . پس از حضور پر شور مردمی به تمسخر رای آورندگان پرداخته و نوشت با نگاهی به لیست جناح راست]درمیابیم[  افرادی که به عنوان نمایندگان تهران و دیگر شهرها انتخاب شده اند... یا دارای سابقه مشخص و قابل قبولی نبوده و یااین که هیچ گاه درعرصه اقتصاد صنعت و مسایلی از این قبیل نه تنها تحصیلات و تخصص لازم را ندارند بلکه با حداقل سابقه ای  نیز در مدیریت خود کشور<!> در این راستا<!> بر خوردار نمی باشند.

برای اثبات این مدعا به نمایندگان تهران و قم اشاره شده و برایهر کدام از کوچک ترین مسولیتهای بیست ساله آن ها ذکرشده است . اگر از اغلاط انشایی و املا یی نوشتار در لازم به ذکر است حداقل در بین رای آورندگان تهران و قم کمتر از مدرک دکترا و فوق لیسانس وجود ندارد و هر کدام از منتخبین مردم بین 10تا 25 سال مدیریت در سابقه اشان ذکر شده است نویسنده که دراوج اطلاعات  عماد افروغ را عماد افروغ[!]  نوشته درد دل خود رااین گونه بر کاغذ پیاده کرده است .

این نشریه که چون افراطیون از حضور مجمع روحانیون مبارز و خانه گارگر به عنوان احزاب دوم خردادی در انتخابات به شدت عصبانی و درمانده

شده حضور این احزاب در ساعات پایانی انتخابات ذکر کرده و از این که از سوی ائتلاف پیروان امام و رهبری از حضور این احزاب تشکر شده است ابراز نارضایتی و انتقاد کرده است .

رویکرد دیگری که در میان  این قشر نشریات استان قم دیده میشود فریاد واصلاحات است.

شعارهایی چون اصلاحات بازگشت و توقف ناپذیر است و یا محافظه کاران ناچارند به روند رو به رشد اصلاحات تن دهند هم چنان پس از شش سال تکرار می شود . شعاری که هیچگاه فحوای آن یعنی خود اصلاحات  تعریف نشده و نمی شود.

آقایان باید درک کنند که یکی از علل روگردانی مردم از طیف موسوم به دوم خردادی ها خستگی و دلزدگی نسبت به تکرار مکررکلیاتی بوده و هست که از سوی هیچ مرجعی تعریف روشنی از آن ارائه نشد.

به راستی جامعه مدنی پیام دوم خرداد اصلاحات گفت و گوی تمدنها یا ارجحیت توسعه سیاسی یعنی چه وپس از شش سال به چه سرانجامی مبتلا شد؟

اصلاحات چه دستاورد ویژه ای داشته که بازگشت  ناپذیر است؟

در همین ارتباط شایسته است به مطلبی که در شماره 49 نشریه گویه درج شده است نظری داشته باشیم

آن چه مسلم است این است که اصلاح طلبان حتی اگر به پیروزی قاطع هم دست یابند برنامه روشنی برای آینده ندارند زیرا آنان در این مدت بهترین فرصت ها راکه هرکدام به منزاه گلستان بود به خاکستر مبدل ساختند . موضع گیری های نا هماهنگ نداشتن مدیران کارآمد فراموش کردن خواسته های مردم و بالاخره رابطه سالاری  به جای شایسته سالاری و...

تعجب آور نیست که نشریه ای با چنین ادعاییدرباره اصلاحات ادعا کند محافظه کاران ناچارند به روند رو به رشداصلاحات تن دهند؟!

از طنز روزگار در صفحه ای از قبیل نشریات داد آزادی خواهی سر داده شد و در صحنه ای دیگرمعلمین منتقد رییس آموزش و پرورش قم جاه طلبان قدرت و مقام خوانده شده اند این نیز شاید از دیگر دستاوردهای حضرات باشد. آزادی]فقط و فقط [ برای من و هم فکرانم! قطعا این اظهارات و عملکرد دو گانه در گرایشات عمومی موثر بوده و خواهد بود بی شک رسالت قلم آن هم درمهد علم و تقوا پریشان گویی هایی از این دست نمی باشد و عکس العمل منفی عمومی را درپی خواهد داشت بدیهی است شرایط حساس و خطیر کشور  فضای همدلی به دور از تهمت ها و تخریب های بی پایه و اساس را میطلبد .

هر آن زمان که تمامی مطبوعات استان آموختند که چارچوب های انتقاد را رعایت کنند می توان به رفع ضعف ها و نارسایی های استان قم دل بست و الا ...

مجدالدین معلمی

نشریه امین شماره 18سال اول مورخ یکشنبه 17/12/82صاحب امتیازومدیرمسئول باقررسولی