معرفی کتاب
« کتاب زنان وانتفاضه ی فلسطین» درسالی که به نام عزت وافتخار حسینی
نامیده شد چاپ گردید . کتاب مزبور در پنج فصل توسط محمد فایق فرجی و
الله نور نوراللهی تدوین شده است.
فصل اول تحت عنوان بزرگان اسلام و مساله ی فلسطین ، دیدگاه ها ونظرات
بزرگان شخصیت های اسلامی رابرشمرده است
فصل دوم مقالات ان همایش است که توسط ناحیه مقاومت بسیج سپاه پاسداران
انقلاب اسلامی کردستان برگزار گردید . اولین و طولانی ترین مقاله کتاب
« چگونگی کمک رسانی –مادی ومعنوی –به قیام انتفاضه فلسطین» است که به
قلم سید محمد حسین دریا یاری به رشته تحریر در امده است.
فصل سوم کتاب به بررسی نامه هایی می پردازد که برای کنگره زنان حماسه
ساز فلسطینی از سوی زنان ودختران کردستانی ارسال شده است.
فصل چهارم کتاب تحت عنوان« سروده ها» است که اشعار شاعران را در توصیف
فلسطین و رنج های ان ونیز اینده ان را ترسیم کرده است .
و فصل پنجم کتاب به سخنرانی های همایش اختصاص یافته است . کتاب
زنان وانتفاضه ی فلسطین در 2هزارتیر اژودر تاریخ 1 138درقطع رقعی ودر 198
1صفحه به چاپ رسیده است .
بسم الله الرحمن الرحیم
درس چهاردهم
مراتب و درجات توحید
در درس گذشته راه های گوناگون خداشناسی و دلائل آن ونیز دلائل متعدد برای وحدانیت و یکتایی خداوند مورد بحث و بررسی قرار گرفت . در درس حاضر نیز مباحث توحید و شرک و اقسام مختلف آن مورد بحث قرار می گیرد . دانشمندان علوم اسلامی بویژه متکلمان درباره توحید و شرک بحث های گسترده و فراوانی کرده اند بحث های دامنه دار آنان که بر پایه بسیاری از اشکالات و شبهات صورت پذیرفت ، موجب گردید تا در ابعاد گوناگون توحید بحث و تبادل نظر نمایند در نتیجه بر اساس مستندات نقلی درباره صفات و ذات خداوند و همچنین بر پایه عقل توحید را به انواع زیر تقسیم کرده اند .
1- توحید ذاتی 2- توحید صفاتی 3- توحید افعالی4- توحید در عبادت
امور یاد شده در واقع مراتب و درجات توحید خوانده می شود . برای شرک که در مقابل توحید قرار دارد چنین درجات و مراتبی نیز وجود دارد و با وجود توحید آن نیز قابل تصور است . این مباحث قدم به قدم در درس حاضر مورد تحقیق و مطالعه قرار خواهد گرفت .
1- توحید ذاتی
توحید ذاتی را علماء و دانشمندان کلامی و فلسفی تقریبا بدون اختلاف و مشابه هم معنی کرده اند . در بین آنان کسی برداشت خاصی ندارد تا بتوان آن را اختلاف نظر یا رأی تلقی کرد . مقصود از توحید ذات این است که خداوند موجود یکتایی است که مثل ، مانند و ضدی ندارد . او نه تنها یگانه است بلکه برای ذات او نباید جزئی تصور گردد . و هرگز از چیزی ترکیب نیافته است . ذات پاک او حتی از جزء عقلی هم بدور است . بدین معنی که در تحلیل عقلی هم از دو جزء مرکب نشده است . به یقین فرد موحد جزء خارجی هم برای او تصور نمی کند . بنابراین قدم اول برای شناخت ذات حق پی بردن به غنا و بی نیازی است و بالاخره توحید ذاتی آن است که انسان اذعان و اعتقاد پیدا کند که خداوند اول و آخر و منشاء آفرینندگی است و هم او است که خالق موجودات بوده و هرگز تعدد پذیر نیست . این است معنی توحید ذاتی . هر موحد نه تنها به امور بالا باید یقین پیدا کند بلکه بالاتر از آن مفاهیم یاد شده برای او باید بصورت باور در آید .
2- توحید افعالی
ارباب فن و صاحبان معرفت توحید افعالی را نیز معنی کردند و عقیده دارند که انسان موحد همانطور که به ذات خداوند اعتقاد و باور دارد به همان صورت باید به توحید افعالی نیز عقیده مند باشد تا این بخش از توحید بر اثر پاره ای از باورهای خرافاتی شرک آلود نشود . توحید افعالی یعنی اینکه جهان با همه نظامات و سنن و علت و معلول همگی فعل و کار خداوند بوده و ناشی از اراده و مشیت او است . دخالت دادن مخلوقی از مخلوقات خدای سبحان در کار او اساس و پایه اعتقاد توحید فعلی را سست و منجر به شرک می نماید .
3- توحید صفاتی
مقصود از توحید صفاتی آن است که هر انسان موحد صفات خداوند را عین ذات او بداند بدین معنی که اگر گفته می شود " خدا عالم است " این تصور در او پدید نیاید که ذات خدا جدا و علم او جدااست . بلکه معنی آن این است که خدا عین علم است و همینطور هنگامی که گفته می شود خداوند توانا و زنده است مفهوم جمله مزبور آن است که قدرت و حیات عین ذات او است نه اینکه قدرت و حیات زاید بر ذات او می باشد زیرا چنین اعتقادی این نتیجه را بدست می دهد که خداوند از دو جزء ذات و صفات ترکیب شده باشد و ترکیب هم مستلزم احتیاج است و نیاز هم با خداوندی سازگار نخواهد بود . خداوند اوصاف بیشماری دارد و به صفات کمالیه و جلالیه متصف است فلاسفه بر اساس برهان فلسفی ذات خداوند را عین صفات او می دانند و عقیده دارند اختلاف ذات و صفات موجب محدودیت وجود شده و ترکیب و کثرت در او تصور می گردد بنابراین صفات خداوند عین ذات او است توحید صفاتی مانند توحید ذاتی از اصول معارف اسلامی و از عالیترین اندیشه های بشری است و در شیعه تبلور ویِِژه ای یافته است در نهج البلاغه خطبه اول امام عارفان درباره اهمیت آن سخنان زیبایی ایراد کرده است .
4- توحید در عبادت
هر انسانی که خدارا در ذات ، صفات و افعال یگانه می پندارد در عبادت نیز بی همتا می شمارد . عبادت همان پرستش و کرنش در برابر قدرت لایزال الهی است که انسان تنها در برابر او انجام می دهد و با آن ، همه ی قدرتهارا هیچ می انگارد . پرستش نوعی رابطه و پیوند خالصانه و سپاسگزارانه بشمار می رود که انسان در برابر خدای خویش برقرار می کند . بر اساس نصوص و شواهد نقلی همه ی علماء دینی بر این باورند . که این نوع رابطه را انسان فقط در برابر خدای سبحان برقرار می نماید . زیرا تنها او سزاوار عبادت و پرستش است و هرگز عبادت در برابر غیر او صادق نیست بلکه جایز هم نیست . انسان موحد هیچگاه مخلوقی را در مقام پرستش شریک باری تعالی نمی سازد . زیرا غیر او سزاوار و شایسته پرستش و تعظیم نیستند . اگر خدای ناخواسته چنین اتفاقی برای انسان بیفتد که در گذشته برای بسیاری از ملل و جوامع رخ داده انسان با آن عمل مشرک به حساب می آید .ارباب معرفت پرستش را به دو نوع تقسیم کردند پرستش قولی وعملی پرستش قولی عبارت است از یک سلسله ذکرها که در رکوع ، سجود و دیگر مراحل نماز خوانده می شود . یا ذکری که حاجیان در مراسم حج می گویند مانند "لبیک " پرستش عملی ، اعمالی را می گویند که انسان با اعضاء و بخشهای مختلف بدن خویش انجام می دهد . مانند مراحل مختلف نماز ، مراسم حج و سایر عبادت فردی و اجتماعی . در اینجا نکته ای را باید خاطر نشان ساخت و آن اینکه غالبا اعمال و اقوال عبادی توام و همراه یکدیگرند . در این صورت عبادتی محسوب می شوند که شرع ان را فریضه نامیده است . مانند نماز زیرا جدا ساختن اقوال و اعمال از یکدیگر عبادت شرعی بشمار نمی رود . مانند اینکه کسی همواره ذکر رکوع یا سجود را با زبان بخواند به تقدیس و تنزیه پروردگار پرداخته است اما رکوع و سجود نگذارده است یا اینکه کسی همواره رکوع انجام دهد ولی ذکری نخواند عبادتی که در شرع فریضه نامیده شد انجام نداده است . بنابراین می توان گفت عبادت قولی که تنزیه و تقدیس پروردگار است را می توان در همه حال انجام داد.
انسان در اقوال و اعمال عبادی چه حقایقی را ابراز می کند
پرستش چه قولی باشد مانند اذکار وارده در شرع و چه عملی باشد نظیر نماز ، اعمال حج و دیگر برنامه های عبادی ، همگی یک کار معنی دار به شمار می روند . انسان با اقوال و اعمال عابدانه خویش حقایقی را ابراز می نماید و ان اینکه کرنش باید تنها در برابر مبدا هستی بوده و تنها اوست که لایق و سزاوار پرستش است و بس . انسان در عبادت قولی و عملی خود چند چیز را بیان می کند که محققان از جمله استاد مطهری در کتاب "جهان بینی " بدان اشاره کردند بخاطر اهمیت موضوع چکیده ان از نظر خوانندگان می گذرد .
نخست اینکه انسان با اقوال و اعمال خویش به ثناء و ستایش خداوند می پردازد آن هم با اوصافی که مخصوص او است . نظیر صفاتی که مفهومش کمال مطلق ، علم مطلق ، اراده مطلق و قدرت مطلق است . و هر اوصافی که محدود و مشروط است را از او دور دانسته و خدا را منزه از آن می داند .
دوم : اینکه انسان با عبادات تسبیح و تنزیه خداوند نموده و او را از هر گونه نقص و کاستی مبرا می خواند و همواره فناء ناتوانی و ستم و امثال آن را از قدرت کبریایی او نفی می نماید .
سوم : اینکه سپاس و شکر خدا می نماید به عنوان اینکه خدا منشاء اصلی خیر و نعمتها است و همه چیز از آن او است و غیر او همه اسباب وسیله هایی هستند که خود او قرار داده است .
چهارم : اینکه انسان با عبادت ابراز تسلیم محض و اطاعت خالص در برابر او می نماید . و اقرار می نماید که خداوند بدون قید و شرط مطاع است . او شایسته فرمان دادن و انسان لایق فرمانبری است .
پنجم : اینکه انسان در عبادت می گوید خداوند در هیچیک از مسایل یاد شده شریک ندارد . او کمال مطلق است و اینکه همه اطاعتها مانند اطاعت از پیامبر ، امام ، حاکم شرعی ، پدر ، مادر و معلم باید به اطاعت او و رضای او ختم گردد وگرنه اطاعت از انها جایز نیست .
سخنی در باره شرک و ابعاد آن
همانطور که توحید از ابعاد مختلفی برخوردار بوده شرک نیز به نوبه خود از درجات و مراتبی برخوردار است . زیرا یگانگی خداوند با برهان فطرت برای بشر ثابت و آشکار است . و اگر احیانا انسان این برهان را به هر دلیلی غیر قابل استفاده ساخت و براهین عقلی هم کافی نبود رو به امور دیگر می آورد . و به یکی از مراتب شرک که بدان اشاره خواهد شد تن در می دهد . از آغاز تاریخ که پیامبران از سوی خداوند به دعوت مردم پرداختند همواره به نوعی با شرک مواجه و روبرو بودند . واژه "شرک " می فهماند که مشرکان همه چیز را از بت ها درخواست نمی کردند بلکه انها را وسیله می پنداشتند نزد خداوند یگانه . یگانگی خداوند اصل مسلمی بود حتی نزد بت پرستان و مشرکان اینان خدایان و بت ها را در برابر خداوند با موجودیت مستقل که دارای اوصاف خدای بزرگ باشد مطرح نمی کنند بعنوان نمونه وقتی که " اوس بن حجر" سوگند یاد می کند ، متن سوگند او چنین است . " سوگند به لات و عزی و به کسی که به دین آنها گرویده است و قسم به خدایی که قطعا از آنها با عظمت تر است در میان بت پرستان و مشرکان نمونه هایی از این قبیل فراوان است ولی بیان آنها در این رساله مختصر نمی گنجد علماء و اندیشمندان با بررسی واژه شرک و ابعاد آن شرک را به مراتب زیر تقسیم و دسته بندی کردند .
الف : شرک ذاتی ب: شرک در خالقیت ج : شرک صفاتی ح : شرک در پرستش.
الف : شرک ذاتی
وقتی که انسان تاریخ ادیان را مطالعه می کند و به عقاید و اندیشه های ملل و جوامع گذشته آشنا می شود در می یابد که علل و عوامل زیادی در تغییر اندیشه و پندار بشر تاثیر گذارده است . برخی از ملل و جوامع بشری یگانه پرستی را رها کرده و به دو گانه پرستی "ثنویت " و سه مبدی "تثلیث" اعتقاد داشته و اکنون هم دارند و جهان را چند کانونی و چند پایه ای می پنداشتند اکنون بحث درباره این موضوع نیست که ریشه پیدایش این اعتقادات بخاطر چه بوده است ؟ زیرا ممکن است مسایل اقتصادی و شرایط ناشی از آن یا بدلیل عدم آگاهی مواجه با خرافات شدن ، این اعتقادات و تفکر برای مردم پیدا شده باشد . بلکه موضوع مورد بحث این است که اعتقاد به چند مبدئی به هر دلیلی که انسان و جوامع بشری بدان گرایش یابد شرک در ذات محسوب می شود . و نقطه مقابل آن توحید ذاتی است که شرح آن از نظر خوانندگان گذشت . قرآن برای انواع شرک و بی پایه بودن این اعتقاد برهان اقامه می کند و این برهان را فلاسفه به برهان "تمانع " تعبیر کردند که بحث آن نیز در درس سیزدهم گذشت . بهر تقدیر اعتقاد به شرک و هر نوع از آن موجب خروج از اهل توحید و از حوزه اسلام است و اسلام شرک ذاتی را به هر شکلی که باشد مطرود و مردود می داند .
ب: شرک در خالقیت
یکی از مواردی که علماء علم کلام بدان توجه زیاد کردند و درباره آن بحث نمودند " شرک در خالقیت است " . زیرا در میان بشر ملل و جوامعی بودند که خدا را بی مثل و مانند می دانسته و می دانند و او را به عنوان یگانه اصل می شمارند اما تعدادی از مخلوقات او را با وی در خالقیت شریک می پندارند و عقیده دارند خداوند مسوول خلقت شرور نیست و شرها آفریده بعضی از مخلوقات او است . این نوع شرک را صاحبان فن و ارباب نظر شرک در خالقیت و فاعلیت تقلی می نمایند . این نوع شرک نقطه مقابل توحید افعالی است . اسلام اینگونه شرک را نیز غیر قابل گذشت می داند عده ای از علماء عقیده دارند شرک در خالقیت برای خود درجاتی دارد که به خفی و جلی نام می برند . بدون شک شرک در خالقیت و آن هم از نوع خفی موجب خروج کامل از جرگه اهل توحید و حوزه اسلام نیست .
ج : شرک صفاتی
موضوع شرک در صفات از مسایل بسیار دقیقی است . این موضوع در میان عامه مردم چندان مطرح نشده است . شرک در اوصاف خداوند و طرح شبه و اشکال در آن مخصوص برخی از اندیشمندان است. اشاعره از متکلمن اسلامی دچار این شرک گردیدند . این نوع شرک نیز شرک خفی است و موجب خروج از حوزه اسلام نیست . از جمله مساله عدل الهی و اینکه آیا اعمال انسان همه اش در اختیار خدا است یا انسان ؟ این پرسش ها و هر چه که نظیر آن است در مبحث عدل روشن خواهد شد
ح : شرک در پرستش
بسیاری از ملتها در تاریخ بچشم می خورند که در مرحله پرستش . چوب،سنگ،فلز،حیوان،ستاره،دریا و درخت را پرستش کردند این نوع از شرک فراوان بوده است و اکنون نیز در گوشه و کنار جهان یافت می شود . شرک یاد شده را شرک در عبادت می نامند که در مقابل توحید در عبادت قرار دارد .
دانشمندان عقیده دارند شرک عملی هم برای خود مراتبی دارد بالاترین آن موجب خروج از حوزه اسلام است که اصطلاحا آن را شرک جلی می گویند ولی شرک خفی اعمال انسان را ناسالم می گذارد اسلام برای آسیب پذیر نشدن توحید عملی با تمام انواع شرک خفی مبارزه کرده است . در اسلام کمترین شرک این است که انسان کمی از ظلم را دوست داشته باشد و از انجام آن خشنود باشد و کمی از عدل را دشمن بپندارد . اسلام هواپرستی ، مقام پرستی و جاه پرستی رااز این دست می شمارد . بنا به گفته مولوی اعمال انسان هنگامی مورد قبول خداوند است که اعمال به سلامت به درگاه باری تعالی برسد .
شرط من جاءبالحسن نی کردن است بل حسن را سوی یزدان بردن است
بنابراین نگاه دارای اعمال از امواج و طوفان ریا مهمتر از اصل انجام آن است .
سید محمد حسین دریاباری
این درس ها درتهران هیات مکتب التوحید متوسلین به موسی بن جعفر علیهما السلام گفته شده است تاریخ تدریس سالهای 1371 و1372 بوده است
حجت حیدری
گفتنی است مقاله حامد متقی تحت عنوان ترکه های اناربر کف پای روزنامه نگاران اصلاح طلب درهمین شماره چاپ شده است
امروز: شنبه، ۲۸ مهر ۱۳۸۶
هفته نامه گویه قم فعالیت مطبوعاتی خود را مجددا آغاز کرد
قم
، خبرگزاری جمهوری اسلامی ۱۳۸۶/۰۷/۲۳
داخلی. اجتماعی. هفته نامه.
هفته نامه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گویه قم پس از حدود یک سال توقیف، مجددا فعالیت مطبوعاتی خود را آغاز کرد.
به گزارش روز دوشنبه ایرنا، اولین شماره این نشریه پس از رفع توقیف روز گذشته بر روی دکه های روزنامه فروشی قم قرار گرفت.
محمد حسین دریاباری مدیر مسوول گویه گفت: این نشریه در آذرماه سال گذشته با نامه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم توقیف شدکه پس از برگزاری دادگاه، حکم رفع توقیف آن اعلام گردید.
وی علت توقیف نشریه را، اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی جامعه از طریق انتشار یک گزارش، یادداشتی در مورد مجلس خبرگان رهبری و طرح یک داستان ذکر کرده است.
مدیر مسوول در ستون اندیشه نشریه، مطلبی تحت عنوان "گویه از توقیف تا رفع توقیف به رشته تحریر درآورده که ضمن بررسی این موضوع، برگزیده اخبار یک سال گذشته خبرگزاریها در خصوص توقیف و جلسات دادگاه نشریه را به چاپ رسانده است.
دراین نشریه تیترهایی از جمله "دهمین رییس جمهوری کیست ؟"،"تربیت بدون خشونت، نظریات آیت الله صانعی پیرامون کودک آزاری از نظر شیعه"،"قالی قم" ، "از آسمان آغاز میکنیم" و اجرای بند ج اصل ۴۴قانون اساسی موجب تسهیل اشتغال و کارآفرینی شده است" به چشم میخورد. ک/۳
نیمه خصوصى
شنیده شده است در پى درج مقاله اى موهن در هفته نامه گویه معاونت مطبوعاتى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى تا رسیدگى به پرونده این نشریه در هیات نظارت خواستار عدم انتشار آن شده است.
سه شنبه 14 آذر ماه 1385 شماره 644
19دى
بسم الله الرحمن الرحیم
درس نهم
اجتهاد چیست و مجتهد کیست ؟
در درس هشتم مسأله تقلید در فروع دین مطرح گردید که چکیده آن مبحث این است که اخبار و احادیث رسیده از سوی امامان معصوم علیهم السلام نشان می دهد که تقلید در فروع دین بلامانع و حتی واجب و لازم است . بر همین اساس فقیهان نامدار در کتب خویش مسأله اجتهاد و تقلید را در ابعاد وسیع مطرح کرده و پیرامون آن بطور مبسوط و گسترده به نقد و کنکاش پرداختند در این درس تلاش شده است این موضوع یعنی" اجتهاد چیست و مجتهد کیست ؟ " مورد بحث و بررسی قرار گیرد . البته در کتب مفصل و معتبر بر اساس برداشت و دیدگاه فقیهان درباره حوزه اختیارات مجتهد و فقیه بحث شده است . که در اینجا به طور گذرا اشاره ای بدان می شود زیرا مباحث مربوط به آن طولانی است و از حوصله این مختصر خارج است . همه ی فقیهان اجمالا ولایت فقیه را در کتب خویش پذیرفته اند و اختیاراتی را نیز برای او قائل شده اند شماری از فقهاء اختیارات ولایت فقیه را در امور حسبیه خلاصه کرده و گروهی دیگر پا را فراتر نهاده و اختیار فقیه را مطلقه می خوانند مانند ولایت پیامبر و ائمه معصومین (ع) بر مردم و جمعی ولایت مطلقه را در چارچوب قانون اساسی مدون در حکومت اسلامی می پندارند. بهر تقدیر ولایت بر فقیه و داشتن اختیارات را همه ی فقیهان و صاحبنظران پذیرفته و برای اثبات آن دلائلی ارائه کرده اند که ما از ذکر آن در این مختصر معذوریم . موضوع این درس و برخی از درسهای پیشین ارتباط تنگاتنگ و نزدیک با اصول عقائد ندارند . بلکه ما به خاطر روشن شدن گوشه هایی از مسایلی که اندک تناسبی به اصول عقاید و آموزش آن داشتند به طرح و بحث آنها مبادرت ورزیدیم . قبل از آنکه بحث اساسی در باره موضوع فوق آغاز گردد نخست باید معنی واژه اجتهاد و مجتهد را روشن ساخت و نگاهی اجمالی به تاریخ انداخت و دریافت که این واژه از چه زمانی بر روی زبانها و در جامعه راه یافته اند .
واژه "اجتهاد " از باب افتعال است از ماده "جهد " گرفته شد. این واژه در فارسی و عربی به معنی کوشش یا تلاش کردن ، با بصیرت شدن در امور و آگاه شدن آمده است . اما در اصطلاح فقها ء معنی دیگری دارد . " اجتهاد " استنباط مسائل شرعی از قرآن و احادیث معنی شده است . برخی از کتب معتبر واژه اجتهاد را در لغت " تحمل نمودن مشقت و رنج فراوان معنی کردند . ارباب فن تعاریف دیگری از آن هم ارائه داده اند . آخوند خراسانی از قول حاجبی و علامه دو تعریف زیر را برای واژه اجتهاد نقل کرده که دانستن آن خالی از فایده نیست . کلمه اجتهاد در اصطلاح فقیهان بکار گرفتن تمام وسع ، توانایی و قدرت در بدست آوردن احکام شرعی را می گویند .
اجتهاد عبارتند از : ملکه و نیرویی که بواسطه آن بر استنباط احکام شرعی فرعی اقتدار حاصل شود ، بطوریکه از اصول بتواند بالفعل یا بالقوه قریبه فرع را استنباط و استخراج کند . واژه "جهاد " و سایر مشتقات آن ظاهرا 41 بار در قرآن کریم بکار گرفته شده است . اما ظاهرا باب افتعال از ماده "جهد" در این کتاب آسمانی به چشم نمی خورد بر اساس نوشته "الکاشف " جهاد و دیگر مشتقات آن " 68" مورد در نهج البلاغه آمده است . کلمه "اجتهاد " نیز 9 بار در این کتاب بزرگ بکار رفته است . از صدر اسلام تا به امروز یک واژه کم و بیش مرادف کلمه "فقه" بوده است و اکنون نیز این ترادف و همسویی ، معمول و آشکار است . آن کلمه ی " اجتهاد " است . امروز در میان ما کلمه فقیه و مجتهد مرادف یکدیگرند .
همانطوریکه گفته شد "اجتهاد " از ماده "جهد" بضم جیم به معنی منتهای کوشش است . از آن جهد به فقیه مجتهد گفته می شود که باید منتهای تلاش و جهد خود را در استخراج و استنباط احکام بکار ببرد . با توضیحات فوق لازم شد تا معنی و مفهوم استنباط هم تشریح و تبیین شود . کلمه " استنباط " از ماده "نبط" مشتق شده است . . " نبط" به معنی استخراج آب از زیر زمین است . گویی فقیهان کوشش و سعی خویش را در استخراج احکام تشبیه کرده اند به عملیات مغنیان ، زیرا مغنیان آب زلال و گوارا را از لابلای خروارها خاک بدست می آورند آنها نیز آب زلال احکام را از لا بلای هزاران مسایل بطور شفاف ظاهر و آشکار می نمایند . اکنون این سؤال در اینجا مطرح است که آیا مجتهد همه احکام را باید بالفعل بداند و برای آن دلیل ارائه نماید یا صورت دیگری هم برای مجتهد قابل تصور است ؟ در پاسخ به چنین سؤالی باید گفت : جمعی از علماء و صاحب نظران عقیده دارند که مجتهد می تواند . به دو صورت تصور گردد . نخست اینکه فردی بخش عظیمی از احکام را با دلایل لازم و با ملکه ای که در وجود او پدیدار گردید استنباط می کند که در این صورت فرد مزبور را مجتهد مطلق می نامند . دوم فردی برای برخی از احکام دلایل کافی را یافته و ملکه استنباط بعضی از احکام را بدست آورده و شماری دیگر را نمی تواند با دلایل لازم استنباط کند در این صورت چنین شخصی مجتهد متجزی است . تفاوت متجزی و مطلق این است که متجزی کسی است که برای او ملکه یا ملکات محدود و کمی وجود دارد . بر خلاف مجتهد مطلق که برای او توان ، نیرو یا ملکه و ملکات زیادی وجود دارد . بنابراین نمی توان گفت متجزی دارای ملکه نیرومندی می باشد . بنابراین تفاوت در کمیت است نه کیفیت .
اجتهاد از دیدگاه قرآن و حدیث
گروهی از علماء دلایلی را ارائه می نمایند که نشان می دهد تحصیل اجتهاد و راهیابی به این درجه واجب کفایی است . قبل از آنکه به اصل مسأله پرداخته شود ضروری است معنی واجب کفایی و واجب عینی برای خوانندگان تشریح شود . واجبات به انواع گوناگون تقسیم می شوند . یکی از تقسیمات واجبات این است که شماری از آن عینی است و تعدادی دیگر کفایی . واجب عینی به آن دسته از واجبات گفته می شود که بر هر کس به خصوص و جدا جدا واجب باشد ، مانند ، روزه و زکات . ولی واجب کفایی عبارت است از آن چیزی که بر عموم مسلمانان واجب است که کاری معین را انجام دهند . انجام کار مورد نظر توسط یک یا چند نفر ، وجوب از عهده دیگران ساقط می گردد . مانند ضروریات اجتماعی از قبیل پزشکی ، سربازی ، قضاوت ، افتاء ، زراعت ، تجارت و نیز از این قبیل است امر تجهیز اموات که بر عموم واجب ولی با تصدی بعضی از مسلمانان از دیگران ساقط می شود . علماء تحصیل اجتهاد را واجب کفایی می دانند و برای نفوذ اجتهاد و حجیت فتوی و نیز صحت تقلید به آیه قرآن و احادیث و نیز سیره عملیه عقلا استدلال کرده اند که به چند نمونه از آن بشرح زیر اشاره می شود
نخست اینکه می گویند آیه "نفر" تفقه در دین که شامل اجتهاد و تحصیل علوم دینی و همچنین نقل روایت می شود را واجب کرده است . البته آیه فوق اخبار منذرین را که شامل تقلید و دریافت روایت می شود را نیز در بر دارد . بدین معنی که دسته ای کسب دانش نمایند و دسته دیگر علوم و مفاهیم دینی را حجت بدانند و از این گروه دریافت کنند . بنابراین آیه مزبور وجوب کفایی اجتهاد و نیز وجوب تقلید را فهمانده است .
دوم اینکه قول امام علیه السلام که فرمود : یا ابان اجلس فی المسجد و افت للناس فانی احب ان یری فی اصحابی مثلک : مفهوم این حدیث براحتی حجیت فتوی را اثبات می کند . و می فهماند که عمل شنوندگان بر اساس فتوی مطلوب است .
سوم اینکه سیره عملی عقلایی مبتنی بر عمل به قول اهل خبره و مطلع در هر علم و فن بوده است . اکنون نیز این امر باقوت بیشتر جریان داشته و دارد و قبول حرف متخصصان و کارشناسان لازم است بدون اینکه دلیلی از آنها مطالبه شود .
واژه فقه در قرآن ، حدیث و اصطلاح فقهاء
پس از آنکه معنی و مفهوم اجتهاد و مجتهد روشن گردید ، لازم است این نکته برای خوانندگان هویدا و آشکار شود که کلمه فقه در قران ، حدیث و اصطلاح فقها به چه معنی آمده است ؟و تاریخ پیدایش آن به عصر کدام امام معصوم برمی گردد ؟واژه (( فقه و تفقه )) در قرآن کریم و احادیث فراوان بکار رفته است .این واژه در هر کجا که استعمال گردید .فهم عمیق و ژرف ، هم با آن همراه است .در قرآن مجید آیه (( نفر)) تفقه در دین را ضروری می شمارد و می فرماید چرا از هر گروهی یک دسته کوچ نمی کنند تا در امر دین بصیرت کامل پیدا شود و پس از بازگشت ، مردم خود را اعلام خطر نمایند .باشد که از ناشایستها دوری و حذر نمایند .در همین درس گذشت شماری از علماء بر پایه (( نفر)) (( تفقه)) در دین که شامل اجتهاد و تحصیل علوم دینی می شود را واجب کفایی خوانده اند .در حدیث شزیف آمده است که رسول خدا فرمود (( من حفظ علی امتی اربعین حدیثا" بعثه الله فقیها عالما )) یعنی هر کس چهل حدیث بر امت من حفظ کند خداوند او را فقیه و عالم محشور میکند که علما ء در زمانهای متلف بنا به تشخیص و سلیقه خود چهل حدیث گردآوری و آن را مورد تشریح و توضیح قرار دهند و نام چهل حدیث بر آن بگذارند.
فقه در لغت به معنی فهم عمیق آمده است .فقها نیز (( فقیه )) را اینگونه تعریف کردند چون اطلاعات و آگاهی انسانها درباره امور و پدیده ها ی جهان می تواند به دو صورت بوده باشد .گاهی اطلاعات و معلو مات ما درباره چیزی عمیق و ریشه دار است و گاهی اطلاعات و معلومات ما در اطراف اشیاء و پدیده ها ی جهان سطحی و فشرده است .بنا بر این آنچه که مورد توجه فقه و فقها می باشد ، فهم عمیق و ریشه دار از مسائل است .از مجموع آن می توان این استنباط و برداشت را نمود که نظر اسلام این است که مسلمانان اسلام را در همه شوؤن عمیق و از روی بصیرت درک کنند . البته هنگامی که تفقه در دین و یا مطالبی از این دست به میان می آید مفهومش این است تفقه مورد عنایت و توجه اسلام شامل همه شوؤن اسلامی است . اعم از اصول اعتقادات اسلامی ، اخلاقیات ، تربیت اسلامی ، اجتماعات اسلامی ، عبادات اسلامی ، مقررات مدنی و آداب خاص اسلامی در زندگی فردی و اجتماعی .ولی آنچه که در مورد مسلمانان از قرن دوم به بعد درباره کلمه فقه مصطلح شد قسم خاصی است که می توان آن را فقه الاحکام و فقه الاستنباط خواند . و این فقه عبارت است از فهم دقیق و استنباط عمیق مقررات عملی اسلامی از منابع و مدارک مربوطه . در اصطلاح قرآن و سنت "فقه" علم وسیع و عمیق به معارف و دستورهای اسلامی است و اختصاص به قسمت و بخش خاصی ندارد و به تدریج و با گذشت زمان این واژه یعنی فقه توسط فقهاء اختصاص به "فقه الاحکام " پیدا کرده است . استاد مطهری عقیده دارد که علماء تعالیم اسلامی را به سه دسته تقسیم کردند . چکیده نظر ایشان به شرح زیر است.
الف – معارف و اعتقادات – یعنی اموری که هدف از آنها شناخت و تقویت ایمان و اعتقاد است . این امور به قلب ، دل و فکر مربوط است . مانند مسائلی که مربوط به مبدأ و معاد ، نبوت ، روح ، ملائکه و امامت می باشد .
ب- اخلاقیات و امور تربیتی – یعنی اموری که هدف از آن ها این است که به انسانها بیاموزد که از نظر خصلتهای روحی اینگونه باشد و آنگونه نباشد . مانند تقوی ، عدالت ، سخاوت ، صبر ، رضا و غیره
ج- احکام و مسائل عملی – یعنی اموری که مقصود از آن این است که انسان در خارج عمل خاصی انجام دهد و یا عملی که انجام می دهد اینطور باشد و آنطور نباشد . و به عبارت دیگر مقررات و قوانین موضوعه فقیهان اسلام کلمه فقه را در مورد قسم اخیر یعنی بند جیم اصلاح کرده است .
احتمال دارد این امر به این دلیل باشد که در صدر اسلام آنچه که مورد توجه بوده و مردم هم از آن سئوال و پرسش زیاد به عمل می آورند ، همان مسایل عملی بوده است . از اینرو کسانی که تخصصشان در این رشته بوده به عنوان فقها ، شناخته شده اند .
چه علومی در دست یابی به اجتهاد دخالت دارد ؟
جمعی از فقیهان اسلامی در کتب خویش موضوعی را مطرح نمودند و آن اینکه یک قاضی ، مجتهد و یا فقیه چه علومی را لازم است بداند تا به درجه اجتهاد نایل شود . برخی این مطلب را در مبحث قضا ، مطرح نمودند و برخی در جای دیگر ، آن دسته که در مبحث قضا ، مطرح کردند به این دلیل است که آنها عقیده دارند قاضی باید مجتهد باشد و به علم خویش عمل نماید . و جمعی چنین عقیده ای را ندارند به هر تقدیر همه بر آنند که مجتهد باید بر شماری از علوم که شرح آن خواهد آمد تسلط و آگاهی داشته باشد . زیرا در این صورت است که می تواند در منابع فقه که بزودی شرح آن خواهد آمد به تحقیق و تکاپو ، جهت یافتن مسایل فقهی بپردازد . برای فقیه لازم است علوم و دانش زیادی را بعنوان مقدمه فقاهت تسلط و آگاهی پیدا کند .
1-علم کلام ، علم کلام درباره باری تعالی و صفات جلال و جمال او و همچنین عدل و حکمت خدای سبحان بحث می کند . مباحث مربوط به نبوت و عصمت پیامبران و نیز عصمت امامان در این علم مورد بحث قرار گرفت . مباحث مربوط به معاد و زندگی در سرای جاوید و همچنین مسایلی از این دست در این دانش بتفصیل مطرح شده است . بر هر کس که اندیشه فقاهت بر سر دارد آن بخش از مباحثی که پایه و اساس اعتقادی است را باید با دلیل تفصیلی آموخته و بداند افزونتر از آن از شرائط اجتهاد و فقاهت به شمار نمی رود .
اگر چه شماری از اندیشمندان عقیده دارند فقیه افزونتر از آنچه که بدان تصریح شد را باید بداند یعنی باید مباحث جواهر ، اعراض و شماری از شبهادت مطروحه را که متکلمان مورد بحث و کاوش قرار داده اند تسلط داشته باشد .
2- ادبیات عرب ، قرآن کریم و احادیث شریف که از منابع فقه بشمار می روند – بزبان عربی هستند بدیهی است دانستن ادبیات حداقل در حدود متعارف ضروری است در غیر این صورت استفاده از قرآن و حدیث به عنوان دو منبع محکم فقه ممکن و میسر نیست . هنگامی که ادبیات عرب گفته می شود مراد این است که فقیه باید نحو ، صرف ، لغت ، معانی ، بیان و بدیع را در حدود متعارف بداند .
3- تفسیر قرآن ، بر فقیه لازم است قرآن را بعنوان نخستین منبع فقه بنگرد و برای دست یابی به هر مسأله ای ابتدا بدو مراجعه کند بنابراین آگاهی اجمالی به علوم تفسیر برای فقیه ضروری است .
4- علم منطق – علم منطق از جمله علومی است که فقیه باید بر آن آگاهی و تسلط داشته باشد هر دانشی که در آن استدلال بکار رفته باشد نیازمند به منطق است علم فقه و اصول آن مملو از استدلال است بنابراین فقیه باید کم و بیش به قواعد کلی علم منطق اطلاع داشته باشد
5- علم رجال و علم حدیث : این دو علم از علومی هستند که فقیه باید آندو را بخوبی بشناسد علم رجال یعنی راوی شناسی و علم حدیث یعنی متن و مضمون حدیث را شناختن . بنابراین فقیه با هر دو ارتباط تنگاتنگ دارد . اجمالا باید دانست که احادیث را آنگونه که در کتب حدیث نقل گردید نمی توان قبول کرد بلکه باید مورد نقادی قرار گیرد علم رجال برای نقادی و بررسی اوضاع اسناد احادیث اختراع شده است . اینکه گفته می شود فقیه باید حدیث شناس هم باشد بدین جهت است که احادیث از اقسام گوناگون و مختلف برخوردار است . بنابراین بر فقیه لازم است که اقسام مختلف حدیث را شناخته و بر اثر ممارست زیاد با زبان حدیث آشنا گردد .
6- علم اصول فقه : اصول فقه مانند علم منطق یک علم دستوری است ، همانطور که منطق مقدمه و دستور برای فلسفه بشمار می رود علم اصول فقه هم مقدمه برای فقه محسوب می شود . بر هر فقیهی لازم است علم مزبور را بعنوان مهمترین مقدمه فقه آموزش ببیند . علم اصول فقه از جمله علوم ابتکاری مسلمانان بشمار می رود علم فوق در حقیقت علم دستور استنباط است . این دانش روش درست استنباط کردن از منابع فقه را به فقیه می آموزد .
منابع فقه چیست ؟
تا اینجا معنی و مفهوم اجتهاد و واژه فقه و علومی که یک فقیه باید بداند مورد بحث و بررسی قرار گرفت و حالا لازم است این نکته که "منابع فقه چیست " مورد بحث و کاوش قرار گیرد . منابع فقه نزد علماء شیعه باستثنای گروه اندکی که آنها را " اخباری "می نامند چهار تا است . و آن عبارت است از : قرآن کریم ،سنت، یعنی قول، فعل و تقریر پیامبر یا امامان معصوم ، اجماع و عقل . این چهار منبع در علم اصول فقه ادله ی اربعه نامیده می شود به همین جهت دانشمندان علم اصول می گویند : علمشان درباره ادله چهار گانه بحث می کند . از صدر اسلام مسلمانان براغی استنباط احکام در درجه نخست به قرآن مجید رجوع کرده و می کنند . اما تقریبا مقارن ظهور صفویه در ایران ، اندیشه ای شکل گرفت و بر اساس آن فرقه ای ظاهر شدند که حق رجوع مردم عادی به قرآن مجید را ممنوع دانسته ، و مدعی شدند که تنها پیامبر و امامان حق رجوع به قرآن دارند . دیگران باید به "سنت" یعنی اخبار و احادیث مراجعه نمایند . این دسته رجوع به عقل و اجماع را نیز مجاز ندانستند . استدلال آنها برای این امر آن بود که اجماع ساخته و پرداخته اهل سنت است و عقل هم جایز الخطاء است . این گروه "اخباریان " نامیده شده اند . بهرحال منابع فقه چهار تا است که شرح آن بطور فشرده در ذیل خواهد آمد .
1- قرآن مجید : بدون تردید قرآن مجید نخستین و مهمترین منبع احکام اسلامی است . باید دانست که آیات قران اختصاص به احکام و مقررات عملی ندارد . در قرآن صدها مسأله گوناگون مطرح شده است . ولی بخشی از آنها را مسایل فقهی و فروعات آن تشکیل می دهد . از مجموع شش هزارو ششصد و شصت و شش آیه یعنی در حدود یک سیزدههم به احکام اختصاص یافته است . در خصوص آیات احکام کتابهای زیادی هم به همین عنوان یعنی "آیات الاحکام " توسط علماء شیعه از جمله ملا احمد اردبیلی معروف به مقدس اردبیلی تالیف شده است . علماء اهل تسنن نیز کتابهایی در خصوص آیات الاحکام برشته تحریر در آوردند .
2- سنت : سنت همانطور که قبلا معنی آن گذشت یعنی گفتار ، کردار یا تایید معصوم . روشن است که اگر در سخنان رسول گرامی یک حکمی بیان شده باشد و یا ثابت گردد که پیامبر اکرم عملا مسأله ای را اینطور انجام داده است یا محقق شود که دیگران برخی وظایف دینی را در حضور ایشان به گونه ای انجام می دادند و همان مورد تقریر ، تایید و امضاء عملی ایشان قرار گرفته است بدین معنی که ایشان عملا با سکوت خود بر آن عمل انجام یافته صحه گذاشتند فقیه می تواند به آن استناد کند . درباره "سنت" از نظر کلی بحثی وجود ندارد و می توان گفت مخالفت و اختلافی در بین علماء بچشم نمی خورد . اما اختلافی که در مورد "سنت" وجود دارد این است که آیا تنها "سنت" نبوی حجیت دارد یا "سنت" مروی از ائمه معصومین هم حجت است ؟ اهل تسنن صرفا "سنت" نبوی را حجت می شمارند . از آن جمله احادیث ، حدیث "ثقلین" است .
3- اجماع : اجماع در علم اصول به شیوه های گوناگونی تعریف شده است . اجماع یعنی "اتفاق آراء علماء مسلمین در یک مسأله " . از نظر علما شیعه اجماع از آن جهت حجت است که مستند به قول پیامبر یا امام است . اگر عموم مسلمانان در مسأله ای وحدت نظر پیدا کنند دلیل بر این است که آن نظر را از ناحیه شارع اسلام گرفته اند . زیرا امکان ندارد مسلمانان همگی در یک مسأله از پیش خود وحدت نظر پیدا کنند .
بنابراین اجماع حجت است که کاشف از قول پیامبر یا امام باشد . معنی این سخن آن می شود که اگر معلوم گردد مسلمانان عصر پیامبر و همینطور پیشوایان معصوم بدون استثناء در مساله ای یک نظر داشته اند علت آن این است که آنها مسأله را از پیامبر و امامان تلقی کرده اند و از دیگران نگرفته اند . از نظر شیعه فقط اجماع علماء معاصر پیامبر یا امام حجت است . و همینطور از نظر شیعه اجماع به خودی خود اصالت ندارد بلکه مشروعیت و حجیت اجماع به این است که کاشف از قول پیامبر یا امام است . اما علماء اهل سنت برای اجماع اصالت قائلند یعنی اگر علماء اسلامی در یک مسأله اتفاق نظر پیدا کنند حتما نظرشان صائب است آنها مدعی اند که بعضی از امت خطاء می کنند و بعضی نه اما ممکن نیست که همه بالاتفاق خطا کنند . از نظر اهل تسنن توافق آراء امت در یک زمان در حکم وحی است آنچه که به آنها القاء می شود حکم خدا است .
4- عقل : از نظر شیعه حجیت عقل بدین معنی است که اگر عقل در جایی یک حکم قطعی داشت ، آن حکم بدین جهت که قطعی و تعینی است حجت است . در اینجا این پرسش در ذهنها خطور می کند که آیا مسایل شرعی در حوزه ی حکم عقل قرار دارد ؟ تا عقل بتواند حکم قطعی درباره ی آن بنماید یا نه ؟ در میان نحله های فقهی اهل سنت یعنی مذاهب حنفی ، مالکی ، شافعی ، و حنبلی ، ابوحنیفه قیاس را دلیل چهارم می شمارد از نظر حنفیها منابع فقه با قیاس چهار تا است . قیاس همان تمثیل منطقی است که مباحث آن در علم منطق مطرح است . اما مالکیها و خصوصا حنبلیها هیچگونه توجهی به قیاس ندارند . ولی شافعیها به پیروی از محمد بن ادریس شافعی حالت بین بین دارند . بدین معنی که بیش از حنفیها به حدیث توجه دارند و بیش از مالکیها و حنبلیها به قیاس . گروه اخباریان شیعه عقل را به هیچ وجه حجت نمی شمارند . از نظر علماء شیعه قیاس به حکم اینکه پیروی از ظن ، گمان و خیال است و اینکه کلمات رسیده شارع مقدس اسلام وافی و کافی است رجوع به قیاس به هیچ وجه جایز نیست .
منابع و ماخذ
1- الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه تالیف شهید ثانی زینالدین الجبلی العاملی ناشر مکتب الاعلام الاسلامی تاریخ انتشار (تابستان 1370 چاپ پنجم ) .
2- اصول الفقه جلد 2-1- 3-4- مولف شیخ محمد رضا مظفر ناشر موسسه اسماعیلیان قم چاپ سوم تاریخ انتشار رجب 1408 قمری .
3- آشنایی با علوم اسلامی اصول فقه تالیف استاد مرتضی مطهری انتشارات صدرا چاپ و صحافی چاپخانه سپهر تهران . سید محمد حسین دریاباری
این درس ها درتهران هیات مکتب التوحید متوسلین به موسی بن جعفر علیهما السلام گفته شده است تاریخ تدریس سالهای 1371 و1372 بوده است
گفت گوی اختصاصی تبیان با اسماعیل نجار استاندار کردستان پیرامون مسایل فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی استان کردستان
ü تبیان : شما به عنوان عالی ترین مقام اجرایی دولت در استان کردستان وضعیت عمومی استان را به لحاظ فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی چگونه توصیف و ارزیابی می نمائید ؟
ü پاسخ : شماسؤال بسیار جامع ، کامل و فراگیری را مطرح کردید که اگر بخواهم به تمام زوایای آن بپردازم نیاز به ساعت ها وقت است . در کل باید نگاه بکنیم که قبل از انقلاب کجا بودیم و هم اکنون کجا هستیم . مشکلات و مسایلی که بعد از پیروزی انقلاب گریبانگیر کردستان شد را هم باید مورد توجه قرار داده و لحاظ کنیم . در مجموع اگر این ها را از گذشته ، یعنی قبل از انقلاب و وضع موجود را با هم مقایسه کنیم ، اصلاً قابل مقایسه نیست چنین قیاسی قیاس مع الفارق است . رژیم گذشته در تمام ابعاد رژیم . به انحاء مختلف نمی خواست منطقه رشد کند و توسعه ی لازم را پیدا کند . ولی نظام مقدس جمهوری اسلامی ، پس از استقلال اراده اش بر این تعلق داشت که این منطقه رشد و توسعه ی مناسب ودر شان را پیدا کند . متاسفانه عوامل بیگانه مانع توسعه و رشد این استان در بدو پیروزی انقلاب شدند و هم چنان در گوشه و کنار شیطنت می کنند . این ها اهدافی را در ذهن و فکر دارند ،که توسعه و رشد استان را مانع رسیدن به اهداف خویش می بینند . الحمد الله والمنه ما الان در تمام ابعاد رشد چشمگیری داریم . در بسیاری از شاخص ها استان کردستان با میانگین کشوری برابر بوده یا فراتر رفته است . امروز استان کردستان از هر لحاظ وضعیت مطلوب را داراست . آهنگ توسعه ی همه جانبه از رشد چشمگیر برخوردار است که قطعاً تصدیق می کنید و مردم بزگوار استان هم این را می ببیند . در بخش عمران سابقه نداشته است که این چنین آهنگ بالا باشد. البته این رشد در تمام ابعاد قابل ملاحظه است .
ü تبیان : کارشناسان اجتماعی بر این باورند که مشکلات اجتماعی در کردستان بالا بوده و عوامل متعددی در افزایش آن نقش دارند از جمله فقر و بیکاری و افزایش مواد مخدر ، ظاهراً در گذشته این پدیده در استان نسبت به سایر نقاط کشور کمتر بوده و بویژه طلاق که متاسفانه آمار آن نگران کننده است ، جنابعالی طرح یا برنامه جهت کاهش این بلای خانمان سوز داشته و دارید ؟
ü پاسخ این نکته ای که شما بیان می کنید در مجموع یک قضاوت غیر منصفانه است . به هر حال مسایل اجتماعی عوامل گوناگون دارد ، باید همه ی آنها را ملاحظه کرد و بعداً نتیجه گرفت . بگذارید ابتدا به بحث مواد مخدر بپردازم که ما نیز در این زمینه نگرانی فراوان داریم ، نسبت به گذشته استان را آلوده می دانیم . درگذشته استان کردستان استانی بسیار پاک بود . حتی از شهرستان های استان تعداد افراد معتاد به مواد مخدر به عدد انگشتان دست هم نمی رسید . در سطح کشور برای مهار این پدیده ی خانمان سوز بیش از 3500 شهید دادیم که این رقم رقم کمی نیست و بسیار قابل توجه است . بسیاری از نیروهای کارآمد و فرماندهان عزیز در مبارزه با این پدیده شوم به شهادت رسیدند تا آنجایی که من اطلاع دارم قریب ده نفر از نیروهای استان کردستان در مبارزه با مواد مخدر به شهادت رسیده اند . با اینکه این مبارزات بطور گسترده وجود دارد باز هم این پدیده ی شوم را در حال توسعه و گسترش می بینیم ، این نگرانی را همان طور که عرض کردم ما داریم . حال باید ببینیم عوامل آن چیست ؟ آیا مربوط به استان است ، بدین معنی که عواملش در استان است ، یا این عوامل به کل کشور برمی گردد . یا بیگانگان در پخش و گسترش این پدیده ی نقش دارند . چون این ها در عرصه ی اقتصاد ی و نظامی نتوانستند خدشه ای به نظام مقدس جمهوری اسلامی وارد کنند ، به پخش و توزیع مواد مخدر ، برای ضربه زدن به نیروی انسانی ما روی آوردند . بنابراین عوامل بیگانه در این مسأله بسیار مؤثرند . وقتی که هشتاد میلیون دلار در مجلس امریکا برای مبارزه با جمهوری اسلامی تصویب می شود ، این نکات هم در آن نهفته است . یکی از راههای مبارزه ی آنها با جمهوری اسلامی گسترش مواد مخدر و از بین بردن نیروی انسانی کشور ماست . راه دیگر مبارزه با کشورمان _ با آن مقدار کلان بودجه مصوب _ از طریق فرهنگی است .
ü تبیان : از بیانات شما می توان برداشت کرد که کشورهای غربی نه تنها در زمینه ی مهار مواد مخدر به جمهوری اسلامی کمکی نمی رسانند ، بلکه بیشتر ین نفع را هم می برند ، زیرا کشور ما نقطه ی اتصال قاچاقچیان به اروپا است . در مبارزه ی ما برای کنترل مواد مخدر بخشی از نفع آن به کشور ما برمی گردد الباقی منافع به اروپا و غرب باز می گردد . آیا نمی توان راهی را پیش بینی کرد که کشورهای غربی کمک بیشتری در کنترل مواد مخدر به ما کنند یا ما کاری به قاچاقچیان نداشته باشیم تا کشورما و جوانان ما از گزند آنها درامان بمانند ؟ مباحث در خصوص این موضوع بسیار فراوان و گسترده است . مقامات ارشد جمهوری اسلامی بانگاه عمیق به مسایل هم به لحاظ دینی و هم به لحاظ انسانی در این خصوص اتخاذ تصمیم می نمایند . برای ما همه ی انسان ها کرامت دارند و باید در کمال سلامت زندگی کنند . وقتی که امریکا به افغانستان حمله کرد و دولت حامد کرزای مستقر شد یکی از بحث ها این بود که کشت جایگزین به جای خشخاش در نظر گرفته شود ، نه تنها کشت جایگزین برای خشخاش نیامد ، بلکه کشت خشخاش چندین برابر افزایش یافته است .. ؟ ما همسایه ی افغانستان هستیم و یکی از مسیرهایی هستیم که قاچاقچیان مواد را از آن عبور می دهند و می برند . با اینکه این همه مبارزات هم انجام می شود . اما موضوع فعالیت سوداگران مرگ در کشور ما ، یک فعالیت ضد حاکمیت است . این امر برنامه ریزی شده است . جمهوری اسلامی برای حفاظت و صیانت از جوانان و همه ی مردمش مبارزه می کند ، مبارزه هم باید با مصرف کننده باشد و هم با تولید کننده و هم کسانی که آن را حمل و نقل و وارد می کنند . یک بحثی در مورد معتادان است که آیا معتادان بیمارند یا مجرم ، نگاه متفاوت است من اعتقادم این است که معتاد مجرم است . در هر صورت دولت جمهوری اسلامی در درمان و سالم سازی این ها اهتمام جدی دارد .
ü تبیان : اگر چه در سؤال پیش به موضوع طلاق اشاره شد اخیراً خبرگزاری ایونا گزارش داده 60 درصد متقاضی طلاق زنان هستند علت و ریشه این چه می توان باشد ؟
ü پاسخ : طلاق موضوعی است علل و عوامل گوناگون دارد باید آسیب شناسی کرد . تا دریافت علت افزایش یا کاهش آن در مقاطع چیست ؟ در این امر مسایل زیادی نقش دارند . یکی از چیزهایی که در نهاد مقدس خانواده بسیار حائز اهمیت است این است که در بدو ازدواج دقت لازم در زمینه ی کفوء بودن انجام شود ،متأسفانه تمام بلاهایی که گریبانگیر جامعه ، بالاخص جوامع اسلامی ، می شود این است که می بینی از مردم از احکام نورانی اسلام کمتر بهره می گیرند ، وقتی که اسلام می فرماید زن و مرد باید کفو یکدیگر باشند در همه ابعاد چه فرهنگی ، اجتماعی و چه اقتصادی ، این نگاه کم رنگ شده باید به این موضوع توجه کرد و نگاه به موضوع را تغییر داد . نارسایی اقتصادی مؤثر است که دولت جمهوری اسلامی نهایت تلاش را در این بخش دارد انجام می دهد . مسایل اقتصادی هم می تواند بخشی از عامل طلاق و جدایی باشد . الان الحمد الله بسترکار در این زمینه فراهم است . اگر کارهایی که در حال انجام است به ثمر بنشیند من معتقدم مسأله ی اشتغال حل می شود این امر می تواند در کاهش طلاق مؤثر باشد .همچنین تأمین مسکن یکی از عوامل مؤثر می تواند باشد که در دولت نهم اقدامات مؤثری انجام شود گامهای اساس برداشته شده است .
ü تبیان : شما علل افزایش طلاق را ( چه از سوی مرد یا زن درخواست شود ) کفو نبودن یا نابسامانی اقتصادی و پاره ای از مسایل اجتماعی مانند اعتیاد ارزیابی می کنید ؟
ü پاسخ : هم کفو نبودن بخشی از مسایل مربوط به شکل گیری طلاق است . هزینه های غیر ضروری در زندگی مساله را تشدید می کند ، عدم گذشت در زندگی بسیار موجب دردسر است ، قانع نبودن در زندگی هم چنین ، مولا امیر المؤمنین می فرماید : بزرگترین ثروت قناعت است . متاسفانه ما در زندگی کمتر به آن توجه می کنیمدر روند زندگی باید اهم فی الاهم مورد عنایت قرار گیرد . من اعتقادم این است که مثلاً تلویزیون بزرگ به عنوان یک ابزار هرگز بد نیست اگر کسی از راه حلال پول زیادی بدست آورده و تمکن مالی هم داشته باشد و بهترین نوع آن را بخرد ایرادی ندارد ، اما زندگی این نیست . اصل زندگی و محور زندگی ، آرامشی است که دو تا همسر می توانند در کنار هم بدست آورند . قرآن نتیجه زندگی دو همسر را لتسکنو ا الیها می خواند . این مهم است که قرآن این لفظ « لتسکنو ا لیها » را بکار می برد . آن مهم است نه تلویزیون و سایر ابزار و امکانات زندگی ، چرا که می توان با ساده ترین ابزار و امکانات زندگی ، بهترین زندگی را فراهم کرد یا بالعکس . این نگاه را مسؤلان فرهنگی ما باید برای جوانان ما بویژه جوانانی که تصمیم به ازدواج دارند ترسیم نمایند .
ü تبیان : به نکته ای بسیار مهم اشاره کردید ، چیزی که هم اکنون در جامعه در جریان است و به اشکال گوناگون ، خواسته یا ناخواسته روی آن تبلیغ می شود و همه ی افراد هم به سمت و سوی آن ترغیب می شوند و شاید بسیاری از فیلمها روی آن ، تاثیر بگذارند . آن مساله مساله ی « چشم و هم چشمی » است . شاید بتوان دهها عوامل اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی را در توسعه و گسترش این فرهنگ دخیل دانست راه مبارزه با آن چیست که خانواده های مختلف را با آن درگیر نکند ؟
ü پاسخ : متاسفانه چشم هم چشمی آفت زندگی است . همان طوری که قبلاً گفتم ما باید بگردیم و ببینیم که آرامش زندگی کجاست ؟ زیبائی زندگی کجاست ؟ نشاط زندگی از چه چیزی پدید می آید ؟ وقتی زن و شوهر در کنار هم هستند و احساس آرامش می کنند که اخلاق و آموزهای دینی را رعایت کنند این امر موجب تحکیم بنیاد خانواده می شود . آیا آرامش و لبخند فرزند را می توان با چیزی معاوضه کرد ؟ آیا می توان قد و قامت رعنای یک جوان در خانواده را با دنیا ، پول و ثروت معاوضه کرد ؟ به هر حال زندگی ، پول ، مادیات و اقتصاد نیست . بهر تقدیر عزیزان فرهنگی باید جامعه ی سالم را تبیین و ترسیم کنند . زندگی شیرین و سالم را تشریح کنند که متاسفانه در این بخش کم کار صورت می گیرد . البته می شود گفت که بسیاری از ماها هم شاید مقصر باشیم ، افرادی که الگو هستند ، مرجع هستند ، هم می توانند بگویند و الگو برای دیگران باشند . متاسفانه الگو ها هم کم و بیش در جامعه عوض شده اند ، این هم بر حجم مشکلات افزوده است .
ü تبیان : جامعه ی ما از اقشار فرهنگی و متنوع و تاثیر گذار مانند دانشگاهیان ، معلمان ، هنرمندان بویژه روحانیان برخوردار است از سوی دیگر کشور ما در دنیا از بیشترین نیروی جوان برخوردار است . همان طوری که جوانان نیروی محرکه ی چرخهای کشور در عرصه های مختلف اند در صورتی که اگر درست از آن نیروها و استعدادها بهره گیری نشود ، امکان هدر رفتن و تلف شدن آن هم هست ، شما از روحانیت استان کردستان به عنوان قشر فرهنگی ، مردم گرا و آمیخته با مردم و قشری تاثیر گذار در عرصه دین و اجتماع ، اولاً فعالیت ها ی گذشته آنها را چگونه ارزیابی می کنید و ثانیاً چه انتظاراتی در آینده از آنها داری ؟ پاسخ : روحانیت رسالت بسیار سنگینی را در جامعه بر عهده دارند . در حدیث آمده « العلماء و رثه الانبیاء » العلماء وارثان انبیاء الهی هستند . از سوی دیگر آمده «اذافسد العالم فسد العالم » ببینید نقطه مقابل را ، این دلیل اهمیت علماء و دانشمندان است . مهمترین رسالتی که روحانیت بزرگوار در جامعه دارند باید مسایل را تبیین کنند ، مسیر زندگی جوانان را برای آنان ترسیم کنند . قرآن چراغ هدایت زندگی است نباید به خواندن و ثواب خواندن اکتفا کرد . با آیه ی قرآن می شود راه زندگی جوانان را روشن کرد . اول مقوله ی تبیین بود . دوم اینکه خودشان الگو باشند . مثلاً اگر خواستند برای فرزندان خود در خصوص ازدواج اقدام کنند با ساده ترین وضع اقدام کنند . اگر آنان همین ازدواج را با زرق و برق انجام دهند طبیعی است دیگران به حرفشان توجه نمی کنند و اثر بخشی آن کم خواهد شد . اینکه می گوئیم رسالت آنها سنگین است اینجا ست . باید روحانیت در تمامی ابعاد زندگی روشنگر مردم ، بالاخص جوانان ، باشند .
ü تبیان : ما تقریباً پیشینه ی شما را داریم و در منطقه حضور فعال داشته اید و با فعالیت روحانیت استان کردستان از نزدیک آشنا هستید . فعالیت گذشته و حال روحانیت استان را که با هدایت نماینده ی ولی فقیه در منطقه کردستان و مرکز برگ اسلامی تحقق یافت چگونه ارزیابی می کنید و چه انتظاری برای آینده دارید ؟
ü پاسخ : روحانیت بالاخص روحانیت استان کردستان بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به درستی وظایف خویش را انجام داده اند . بیش از هشتاد شهید روحانی بزرگواردر غرب کشور از اهل سنت که 14 تن از آنان از سنندج هستند ( که بزودی یادواره ای هم قرار است برای آنان برگزار گردد ) کم نیست من چندی قبل بخاطر همین یادواره به منزل برخی از شهدا رفتم ، مانند شهید بیانی و از نحوه ی شهادت او دقیقتر مطلع شدم واقعاً متأثر گردیدم . شهادت ایشان شباهتی به شهادت یاران ابا عبدالله الحسین داشت . وی را در مقابل چشمان فرزندانش در منزل ، _ که به عنوان مهمان آمدند _ به شهادت رساندند . یا شهید ملا حیدر فهیم که اصرار داشتند تا به امام چیزی بگوید تا از مرگ قطعی نجات یابد ولی وی با رشادت مقاومت می کند و زیر بار ننگ نمی رود تنها اجازه می گیرد دو رکعت نماز بخواند و سپس به شهادت می رسد . ملا محمد ذبیحی و خلاصه زندگی این شهدا سراسر برکت و خیر برای مومنین و مؤمنات در این استان بوده . روحانیانی که در قید حیاتند باید راه آن بزرگواران را در ترویج دین و روشنگری جامعه ادامه دهند . در کل من نظرم این است که روحانیت کردستان مبلغان بی منت نظامند . رسالت بزرگشان را انجام دادند و نقش خویش را در هدایت جامعه ایفا کردند . مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور که با هدایت و رهبری نماینده ی معزز ولی فقیه در منطقه ی کردستان ایفای نقش می کند در این مدت منشاء خیر و برکات بوده و هستند . مرکز بزرگ توانست آن نقش کلیدی خود را در انسجام و هماهنگی روحانیت و حل مشکلات آنها به انحاء مختلف به طور مؤثر ایفا کند .
ü تبیان : نیک می دانید که همه ی مردم بطور اعم و نسل جوان بطور اخص شیفته شعارهای دکتر احمدی نژاد بوده و هستند . ایشان در زمان انتخابات بر حل مشکلات اقتصادی تاکید فراوان داشت ، مسأله ی عدالت یک موضوع اساسی و کلیدی است که ایشان مطرح کرده و مصرند که آن را به اجرا درآورند . یکی از کارهایی که باید انجام پذیرد تا این شعار تحقق یابد افزایش تولید است . در استان کردستان چه کارخانه هایی احداث شد آیا آنچه در گذشته بود بر حجم تولیدات آنها افزوده شده یا نه بالاخره چه کارهایی در دست اقدام است ؟
ü جواب : سؤالات مطرح شده جامع و طولانی است پاسخ چند سطری و کوتاه نمی تواند جواب مناسب باشد . اما با در نظر گرفتن گذشته ، حال و آینده بسیاری از ابهامات روشن می گردد. در گذشته استان دارای چند کارگاه کوچک موزائیک سازی و امثال آن بوده است ، ولی امروز بیش از 780 کارگاه متوسط و بزرگ در استان وجود دارد . الان رقمی معادل سه هزار و پانصد میلیارد درخواست سرمایه گذاری شد ه . این روند هم چنان ادامه دارد . عدم پیشرفت استان و سرمایه گذاری در آن علل مختلفی ممکن است داشته باشد . یکی نقش امنیت است که بعد از مدتی در استان بصورت پایدار با اهداء خون 28 هزار شهید مهاجر و پنج هزار و چهارصد و هفت شهید منطقه بدست آمد . این امنیت سبب شد تا امکان سرمایه گذاری برای توسعه ی استان فراهم شود . این روند ادامه یافت تا استقرار دولت نهم ، دولت نهم توجه خاصی به منطقه داشته و دارد که به شواهد ی از آن اشاره می کنم . کارخانه ی لاستیک که قبلاً شروع شد منتهی مسکوت ماند . مابجد آن را پیگیری کردیم و اکنون با پذیرفتن سرمایه گذاری آن توسط بانک ملت و صنعت و معدن کارش آغاز گردیده و در صورت تحقق کامل این پروژه 2500 نفر به اشتغال مستقیم دست خواهند یافت . توسعه ی ذوب آهن قروه و افزایش ظرفیت اسمی آن در دولت مطرح شده و هم اکنون در دستور کار قرار دارد و توسعه ی آن به مناقصه گذاشته شده است . در حال پیگیری جهت احداث سه کارخانه ی سیمان در استان هستیم کارخانه ی کاغذ سازی در سقز قرار است احداث شود ، کارهای اولیه آن انجام شده ، در کنار آن قرار است دوهزار هکتار صنوبر کاری انجام شود . در صورت تحقق این طرح سالانه چهارصد هزار تن کاغذ تولید خواهد شد . توسعه ی کارخانه ی تراکتور سازی در دستور کار بوده و هست . در سال 83 این کارخانه که شروع به کار کرده سالانه هزار و شش دستگاه تراکنور مونتاژ داشته ، امروز با تلاش دو ساله ، بزودی به هفت هزار دستگاه خواهد رسید . با مدیر عامل و صنعت گران توافق شد که 30% از قطعات در استان ساخته شود . در این خصوص 6 میلیارد تومان قراداد منعقد گردید . این امر نوید خوبی برای توسعه ی استان است . با این وصف ده استان کشور به لحاظ تراکتور از کردستان تغذیه خواهند شد ، و آن را ما تأمین خواهیم کرد . گسترش شهرک های صنعتی در دستور کار قرار گرفت ، موضوع مرز با شماق و رسمی شدن آن منشاء برکات فراوان برای استان خواهد بود . این کار حرکت بسیار اساسی و ریشه ای بود که انجام گرفت . بهر تقدیر اقدامات خوبی در عرصه ی اقتصادی در حال شکل گیری است . با به ثمر نشستن این پروژه ها علاوه بر اشتغال و توسعه ی استان ، هزاران متخصص که هر کدام سرمایه ای برای استان و کشور خواهند بود به جامعه عرضه خواهد شد . . توسعه ی حمل و نقل در استان به شکل وسیع در حال مطالعه و انجام است ، این امر اشتغال را به دنبال دارد و در توسعه ی استان به لحاظ گردشگری و اموری از این دست مؤثر است ، توسعه ی گردشگری هم موجب رونق اقتصادی و افزایش اشتغال می گردد و یک نگاه منفی که نسبت به استان کرستان است را کم رنگ می کند و بکلی می زداید . در این زمینه هم کار خوبی انجام شده و هم استعداد لازم وجود دارد . موضوع مسکن را توجه کنید ما در مصوبات دولت احداث 27 هزار مسکن را داریم و از سوی دیگر 45 هزار نفر را در مسکن مهر ثبت نام کرده ایم . در صورت احداث از ساخت مصالح گرفته تا کار در آن و حمل و نقل مصالح همه و همه موجب رونق اقتصادی و افزایش اشتغال خواهد شد
ü تبیان : شما به صنعت توریست و گردشگری اشاره کردید . این موضوع نیازمند یک سلسله زیر ساخت هاست . استان کردستان به لحاظ جفرافیایی به چند استان متصل است . علاوه بر این استان کردستان با چند همسایه ی خارجی می تواند روابط اقتصادی داشته باشد مهمترین موانع گسترش توسعه و مبادلات اقتصادی فقدان خط ریلی ، خطوط هوایی مناسب و جاده های زمینی می باشد . در این زمینه دولت محترم چه تدبیری اندیشده است ؟
ü جواب : در بخش حمل و نقل که به آن اشاره کردید ، یکی حمل و نقل جاده ای است که الان توسعه ی راههای مو اصلاتی بجد در دست اقدام است . الان در گردنه ی ماموخ بیش از صد دستگاه بولدوزر و ماشین سنگین مشغول بکار است . بسیاری از جاده ها چهار بانده شدن آن عملیاتی شده است ، حتی کنار گذر شهرهای استان مانند کامیاران ، سنندج ، سقز و دیواندره به مناقصه گذاشته شده یا در حال انعقاد قرارداد با پیمانکاران هستیم تا این مسیرها باز شود . برای دو بانده شدن جاده ی سنندج _ همدان ما هم داریم تلاش می کنیم . امسال 14 کیلومتر از آن احتمالاً بهره برداری خواهد شد . بحث راه آهن جدی است ، حتی ما به دنبال موضوع دیگری هم هستیم ، دولت محترم از ما یک پروژه ی سنگین را خواسته است . ما اتصال خط آهن جنوب به شمال را از طریق سنندج و غرب اعلام کردیم . تحققش کی خواهد بود به عوامل زیادی بستگی دارد ولی ما استارت آن را زدیم . خط آهن تهران ، همدان و سنندج هم از طرف نمایندگان همدان ، استاندار آن استان و نمایندگان استان و ما به شدت پیگیری می شود . این کاری است که ابتدا باید تا همدان بیاید و سپس به سنندج بنابراین همه ما در این خصوص در حال تلاش هستیم . اما خط هوایی تطویل باند فعلی را در دستور کار داشتیم که بحمد الله انجام شد . فرودگاه بجد پیگیری شده و عملیاتی گردیده است الان در تلاش هستیم . با شرکت های هواپمایی گفتگو کنیم و حتی مذاکرات صورت گرفته برای افزایش پرواز به استان قرارداد با شرکت ماهان در حال نهایی شدن است . بهر حال تلاش در حال انجام است که پرواز به کشورهای همسایه از این استان صورت پذیرد ، البته انجام این کارها آسان نیست امیداواریم خداوند کمک کند تا این کار به نحو احسن تحقق یابد .
ü تبیان : برخی از منتقدان جناب عالی و دولت نهم معتقدند که در گذشته مدیران استانی و بومی بیشتر بوده و با ورود شما به استان از مدیران بومی کمتر استفاده شده و شما در این زمینه چه می فرمایید ؟
ü جواب : آمار و ارقام ما این گونه جواب نمی دهد . یعنی اگر شما دولت گذشته را در بکارگیری نیروها با حال مقایسه کنید وضعیت یکسان است . آنچه که به حوزه ی من مربوط است سعی شده از نیروهای بومی استفاده شود . بومی بودن و بومی نبودن را باید تعریف کرد بدین معنی که از هر شهر یا بخش نیرو انتخاب شود ممکن است کسی چیزی بگوید . به هر تقدیر در حوزه من که تصمیم گیر بودم به امار توجه کنید . ما اکنون 26 بخشدار داریم یکی از بخشداران در بیجار غیری بومی است که ایشان کارمند 27 ساله ی استانداری کردستان است . حالا این کارمند 27 ساله بومی حساب می شود یا نه ؟
ü ما نه فرماندار داریم دو تا غیر بومی است یکی در قروه و یکی در سنندج ، فرماندار سنندج کارمند سی ساله ی استانداری کردستان است . آیا کارمند سی ساله بومی محسوب می شود یا نه ؟
نه معاون فرماندار بومی هستند . 18- 17 مدیر کل در استانداری داریم که در میان این ها یک نفر غیری بومی است . بقیه همه از استان هستند از خارج استان هم نیاوردیم . محاسبه کردیم از فرمانداران ، معاونان ، مدیران کل و بخشداران 60 نفر مسوول داریم 5 نفر غیر بومی و 55 نفر بومی هستند . این 5 نفر هم سابقه حضور در استان دادند با استان آشنا هستند . در حوزه ی خارج از من حرف داشته و دارم . من اعتقادم این است که از نیرو باید براساس دیانت ، شایسته سالاری ، تعهد و بر اساس وفاداری استفاده شود و چنین نیروهایی در میان افراد بومی کم نیستند . مردم بزرگوار استان کردستان افراد متعهد و مسلمان هستند من این مردم را از دیر باز می شناسم آنچه که می گویم لق لقه ی زبان نیست ، من با عشق و علاقه ای که به مردم داشتم پیشنهاد این مسوولیت را پذیرفتم . من قبلاً مدت 8 سال مقاومت ، پایداری وفاداری ، و ایستادگی مردم مریوان را از نزدیک دیدم . نمی دانم 60 نفر مسوول پنج نفر با این کیفیت که بیان شد انتخاب شدند جای طرح چنین انتقادی هست ؟
ü تبیان : شما وضعیت مطبوعات را چگونه می بینید آیا از عملکرد آنها راضی هستید ؟ چه بسا ممکن است آنها هم منتقد باشند ؟ از تعداد آنها در استان راضی هستید . نیک می دانید که یکی از نقش مطبوعات انتقاد و انتقال نارسایی به مسوولان است ؟
ü ما هیچ وقت از انتقاد دلخور نیستیم . انتقاد حق همه هست انتقاد با تخریب دو مقوله بسیار جدا از هم هستند . انتقاد سازندگی را به دنبال دارد انتقاد راه کار به همراه دارد . انتقاد روشنگری می کند ، انتقاد به مسوولان و مدیران در جهت بهبود وضع کمک می کند . در مجموع من حرفم این است که مطبوعات نتوانستند رسالت خودشان را در راستای اهداف نظام انجام دهند . تاکید من این است در راستای اهداف نظام نتوانستند رسالتشان راه انجام دهند . وقتی که انتقاد هم صورت می گیردباید همراه با راهکار باشد یعنی اینکه ما در د را می دانیم دارو می خواهیم ، ما الان 8100 کیلومتر راه روستایی داریم . دو هزار کیلومتر غیر قابل اعتنا است . راه متروکه است یا کم رفت و آمد است . ولی 6100 کیلو متر راه داریم . ما آرزو داریم همه آن راهها مطلوب و مناسب باشد . پانصد کیلو متر آن تا تیر ماه اسفالت خواهدشد . امسال بیشترین اعتبارات را در طول تاریخ انقلاب و قبل از انقلاب برای راه روستایی داشتیم . بازهم منابع محدود است تنها ساختن و احداث راه نیست نگه داری راهها ی ساخته هم نیاز به منابع مالی دارد . حالا شما در روزنامه بنویس که راه وستایی اسفالت ندارد ، خراب است این انتقاد است چه راهه حلی را پیشنهاد می کنید ؟ شما با این نوع و نحوه انتقاد می خواهید بگوئید که کاری نشده و دولت موفق نبوده است .مثلاً در خصوص گاز دو نگاه وجود دارد برخی می گویند چرا باید به همه جا گاز رسانی کرد در حالی در چنین سرمایی با افت فشار مواجه شویم . برخی هم بر این باورند که باید به همه جا گاز رسانی کرد چه ایراد دارد 350 روز همه راحت باشند چند روزی که سرد و سرما وجود دارد صرفه جویی و تحمل را پیشه کرد . این مطبوعات اند که باید قدرت تحمل مردم را بالا برده و افزایش دهند . مطبوعات در این خصوص می توانند دو نوع برخود کند یکی اینکه افت فشار کم است چرا به همه جا گازرسانی کردیدو نوع دیگر این است آستانه تحمل را بالا ببریم .
ü تبیان : منتقدان می گویند وقتیکه منابع گازی و ظرفیت آن کافی نیست چه ضرورتی دارد به همهجا گاز رسانی کنید مثلاً برای سنندج گاز به مقدار کافی نیست چرا باید به موچش گاز رسانی کرد .
ü جواب هر کسی که منتقد است بگذارد 350 روز موچش هم استفاده بکند اگر چنین منتقدی در موچش زندگی می کند آیا همین حرف را می زند ؟ آقا ما امسال گاز را رسانیدم به چمال و بوالحسن مطبوعات لازم است اینها را بگویند .
ü .تبیان : مطبوعات پل ارتباطی بین مردم و مسوولان هستند در واقع چشم و گوش مردم برای مسوولان و مسوولان برای مردم اند . شما این موضوع را باور ندارید .؟
ü جواب ما مطبوعات را پل ارتباطی تلقی می کنیم ما که بعضی از آن را ورق می زنیم همه اش انتقاد است نه یک راهکار نه یک عملکرد یعنی واقعاً دولت هیچ عملکرد مثبتی نداشته است ؟ بعضی از مطبوعات از ب بسم الله تا نون پایان انتقاد است یک راهکار هم در آن نمی بیند . ؟
ü تبیان : آقای نجار از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم :
ü تهیه و تنظیم از : سید محمد حسین دریاباری