آوای وشتــــــــــــــــــــــــــــان

سید محمد حسین دریاباری هستم، روزنامه نگار ، نویسنده و مدیرمسئول نشریه گو یه در استان قم .تلفن تماس 09127625987 کانال تلگرام https://t.me/daryabary1339

آوای وشتــــــــــــــــــــــــــــان

سید محمد حسین دریاباری هستم، روزنامه نگار ، نویسنده و مدیرمسئول نشریه گو یه در استان قم .تلفن تماس 09127625987 کانال تلگرام https://t.me/daryabary1339

صفات سلبی یعنی چه

                                    بسم الله الرحمن الرحیم

درس شانزدهم

صفات سلبی یعنی چه

در درس پانزدهم خوانده شد که صفات خداوند را می توان در یک تقسیم بندی به دو دسته تقسیم نمود . صفات ثبوتیه یا صفات (کمال و جمال ) مانند علم ، قدرت ، غنا،اراده ، حیات ، خالقیت ، رازقیت و علیت ، صفات سلبی عبارتند از : جسمیت ، صورت ، حرکت داشتن ، ساکن بودن ، وزن داشتن و هر چیزی مانند اینها ،علماءو دانشمندان علم کلام و فلسفه صفاتی را که از خدا سلب می نمایند و خداوند از آن منزه است به صفات سلبی یا صفات (جلال) خوانده اند . بنظر می رسد این تقسیم بندی و نامگذاری از سوی علماء بدین جهت باشد که با سهولت و آسانی مطالب را به خوانندگان تفهیم و ابلاغ کنند . یادگیری و حفظ این واژه ها از اصول دین محسوب نمی شود آنچه که یک مسلمان بدان اعتقاد دارد مفاهیم و معانی این اصطلاحات و واژه ها است نه خود واژه و اصطلاحات پیشینیان و متفکران امروزی . در این قسمت از بحث به چند صفت جلالیه خداوند بطور گذرا اشاره می گردد.

                             الف – خداوند جسم نیست

در مباحث گذشته بارها گفته شد هر چیزی که خواص ماده را داشته باشد محدود است از اینرو خداوند جسم نیست تا محدود به زمان و مکان گردد. جسم عبارت است از اینکه هر موجودی که سه بعدی بود و از نظر طول و عرض و عمق قابل قسمت باشد جسم گفته می شود . جسم با تحقق خود خلایی را که بدان مکان می نامند پر می کند. بنابراین هیچ جسمی خالی از مکان نبوده و بی نیاز از آن هم نیست . در نتیجه اگر خدا جسم باشد هم نیاز به مکان دارد تا در آن جای بگیرد و هم لازمه جسم بودن ترکیب شدن از چند جزء است همه این امور محدودیت به همراه دارد . روایات و احادیث واصله جسم بودن خدا را قاطعانه نفی کردند و همه آیاتی را که واژه ید در آنها بکار رفته است مفسران و ادیبان آن واژه را به قدرت معنی کردند زیرا به حکم عقل و تصریح دانشمندان ادب "ید " در این آیات به معنای کنایی است نه معنی حقیقی آن در سوره فتح آیه 48 آمده "یدااله فوق ایدیهم " "ید" در آیه مزبور قدرت معنی شده است که با عقل و مبانی ادب هم سازگار است . همینطور آیه 75 سوره ص "ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدی " در آیه حاضر مانند آیه قبلی ید به معنای قدرت است .

                            ب- خداوند دیده نمی شود

انسان با حواس پنجگانه خود با انبوهی از موجودات ارتباط تنگاتنگ دارد . آنچه که انسان با آنها ارتباط دارد همگی در قلمرو حس او است و بیشترین معلومات او نیز از همین راه یعنی حواس بدست می آید . شاید حواس انسان موجب گردید که دایره هستی در محسوسات خلاصه گردد و انسان به دانش تجربی روی آورده باشد . البته همه انسان مرتب و روزمره با امور سروکار دارند که از قلمرو حس مانند لمس ، دیدن و .....بیرون است .

1- برای مثال همه این نکات را یافته و دیده اند که میوه درختان از شاخه جدا شده و بر زمین می افتد ، بدون شک سقوط میوه ها علت دارد . علت آن هم غیر از جاذبه زمین چیز دیگری نیست . جاذبه زمین بدون تردید از حقایقی است که اثبات گردید و افسانه نیست ، این حقیقت یعنی جاذبه زمین با حواس پنجگانه قابل درک نیست .

2- اصوات و صداهایی در جهان وجود دارد که برای بشر قابل شنیدن نیست ولی دانشمندان عقیده دارند حیوانات آنها را می شنوند زیرا امواج صوتی در حد مخصوصی برای ما قابل شنیدن می باشد .

3- عواطف و محبت نسبت به دوستان و بستگان قابل انکار نیست با اینکه مهر و محبت از عالیترین تجلیات روح و روان انسان بشمار می رود با این وجود با چشم و دیگر حواس درک نمی شود . و آنچه از محبت مشاهده می گردد پاره ای از عوامل است که آن را بروز داده و آشکار می سازد ولی خود محبت دیده نمی شود.

علماء فلسفه موجودات را به مجرد و مادی تقسیم کرده اند . موجود مادی با حواس قابل درک و فهم است . اما امور مجرد مانند روح انسان ، فکر و اندیشه او ، علوم و آگاهی او موجوداتی هستند که در قلمرو حواس ظاهری قرار نمی گیرند . بنابراین با این مثالها روشن گردید که در جهان غیر از امور مادی که با حواس و تجربه قابل درک هستند امور نیز وجود دارند که با حواس و تجربه قابل درک نیستند . بنابراین خداوند می تواند چیزی باشد که قابل درک با چشم نباشد و دیده هم نشود . قرآن در این باره می فرماید . " لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر " (1)

                

       رابطه خداوند با انسان

در میان متفکران این بحث مطرح است که رابطه خداوند با موجودات چه نوع رابطه ای است ؟ عده ای عقیده دارند رابطه خداوند با موجودات رابطه خالق با مخلوق است . و به عبارت روشن تر رابطه علت ایجادی با معلول است با این بیان رابطه خداوند با جهان هستی هرگز مانند روشنایی با چراغ و شعور انسانی با انسان نیست . در این صورت خدا معلول جهان می شود نه جهان معلول خدا . گروهی دیگر از اندیشمندان رابطه خدا با جهان را امور دیگر می دانند مانند احاطه ،حفظ و مالکیت . مناسب به نظر می رسد انواع رابطه بطور گذرا بیان شود تا معلوم گردد که کدام یک از انواع روابط بین خدا و موجودات برقرار است . مکتب اسلام با منابع اصلی و غنی خود یعنی عقل و نقل قطعی رابطه خدا با انسان را بسیار لطیف و نزدیک به ذهن مطرح کرده است در این درس ابتدا رابطه خدا با انسان و سپس رابطه خدا یا جهان مطرح می شود . قر آن و روایات پیشوایان دینی و نیز احساس فطری و همچنین دلیل قطعی مستند به عظمت انسان گواه است که رابطه انسان با خدا قابل مقایسه با سایر موجودات نیست نمونه هایی از آیات که دلالت بر رابطه نزدیک خدا با انسان دارد بقرار زیر است .

1- "و هو معکم اینما کنتم "(2)  او با شما است هر جا که باشید .

2- "ونحن اقرب الیه من حبل الورید "(3)  و ما به انسان از رگ گردنش نزدیکتریم.

3- "و لقد کرمنا بنی آدم و حملنا هم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا "(4)  ما اولاد آدم را اکرام نموده و آنان را در خشکی و دریا سوار بر مرکب ها نموده و از مواد پاکیزه روزی به آنان بخشیدیم و آنان را بسیاری از مخلوقات برتری دادیم .

4- "و نحن اقرب الیه منکم و لکن لاتبصرون "(5)  و ما به او نزدیکتر از شمائیم ولی شما بینائی ندارید.

5- "فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعواله ساجدین " (6)  هنگامی که خلقت انسان را تکمیل کردم و از روح خود در آن دمیدم در مقابل او بسجده بیافتید .

6- "و اذ قال ربک للملائکة انی جاعل فی الارض خلیفه " (7)  در آن هنگام که پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین خلیفه ای قرار می دهم .

بنابراین همه آیات فوق نشان می دهد رابطه خاصی انسان با خداوند دارد . که مهمترین آن این است که انسان خلیفه خدا در زمین و مسجود فرشتگان است .  

                             رابطه خداوند با جهان هستی

همانگونه که در بحث "رابطه خداوند با انسان " بیان شد مکتب اسلام با نقل و عقل قطعی که منابع اصیل آن بشمار می روند رابطه خداوند با جهان هستی را مطرح کرده است . متفکران با مراجعه با این منابع که از آن جمله قرآن است ده نوع رابطه را استنباط کرده اند که یکی پس از دیگری بطور فشرده و گذرا از نظر خواهد گذشت .

الف – رابطه احاطه : خداوند در قرآن مجید احاطه خویش بر موجودات را در چند آیه بیان نمود . در سوره فصلت آیه 54 و سوره نساء آیه 126 ، دو آیه مزبور احاطه خداوند را بر همه اشیاء یاد آور شده اند . بدین معنی که هر چه را که شی صدق می کند چه باندازه یک ذره باشد یا یک میلیاردم ذره و چه مجموع جهان هستی چه مادی باشد مانند اجسام و چه غیر مادی باشد مانند اندیشه و تخیلات و چه از قبیل مجردات باشد مانند ارواح و فرشتگان خداوند بر همه آنها محیط است حال این سؤال مطرح است که احاطه بر جهان هستی احاطه علمی است یا وجودی . عده ای عقیده دارند احاطه خداوند بر جهان هستی احاطه علمی است دلیل آنها هم آیه 12 سوره طلاق  است و جمعی دیگر معتقدند احاطه خدا بر جهان احاطه وجودی است .

ب- رابطه قیومی : رابطه قیومی یعنی اینکه بر پا دارنده جهان هستی خدای سبحان است . آیه 255 سوره بقره ، آیه 2 سوره آل عمران و بالاخره آیه 111 سوره طه بر این رابطه دلالت دارد.

ت- رابطه معیت : معنی این رابطه آن است که خداوند همواره با موجودات است آیه 4 سوره حدید که از نظر نیز گذشت بر این رابطه دلالت می نماید مضافا بر این رابطه معیت در نهج البلاغه ، خطبه اول نیز مطرح شده است .

ث- رابطه خالقیت و مانعیت : این نوع رابطه با واژه های گوناگونی در قرآن مجید آمده است . موجودات عالم با اراده خداوندی به وجود آمده اند و به هیچ وجه پیش از تعلق اراده الهی هستی  آنان وجود نداشته است . آیه 102 سوره انعام ، آیه 2 سوره عنکبوت ، آیه 88 سوره نمل ، آیه 11 سوره روم ، آیه 117 سوره بقره ، آیه 18 سوره مائده و بالاخره آیه 19 سوره عنکبوت بر رابطه مزبور دلالت دارد .

رابطه مالکیت مطلقه : مقصود از مالکیت ، مالکیت عرفی و شرعی نیست تا در چارچوب قراردادهای اجتماعی قرار گیرد . مالکیت خداوندی از نوع اختصاصات ملکی هم نیست . مالکیت یکی از صفات او است . هستی و نیستی ، بقاء و حرکت و سکون موجودات در اختیار او است .

ح- رابطه حفظ : معنی این رابطه آن است که خداوند حافظ همه اشیاء است اینگونه نیست که تصور شود خداوند موجودات را آفریده و دست از کار کشیده و در جای خود آرمیده است . آیه 57 سوره هود . آیه 62 سوره زمر بر رابطه حفظ دلالت دارد .

چ- رابطه رب و مربوبی : این رابطه بیش از هزار مورد در قرآن ذکر شده است به همین جهت است که می توان گفت هیچ یک از انواع روابط میان جهان هستی و خداوند و نیز انسان و خداوند مانند رابطه رب و مربوبی مورد تأکید قرار نگرفته است . آیه 164 سوره انعام بر موضوع فوق دلالت دارد .

خ – رابطه عبودیت : منظور از عبودیت تسلیم محض بودن در برابر اراده و مشیت او است . این نوع عبودیت در همه موجودات وجود دارد . آیه 13 سوره مریم و آیه 82 سوره آل عمران بر رابطه عبودیت دلالت می کند .

ص- رابطه ملکوتی : این رابطه در آیه 83 سوره یسین و آیه 88 سوره مومنونآمده است .

ض- رابطه نوری : خداوند در آیات قرآن رابطه خود با انسان و جهان را با یک تشبیه بیان کرده است و آن هم آیه نور است آیه 35 سوره نور رابطه نوع دهم را بیان کرده است .

1- سوره انعام آیه 104                         2- الحدید آیه 4                 3- ق آیه 16                              4- الاسراء آیه 70

5- الواقعه آیه 85                              6- سوره الحجر آیه 29        7-   سوره البقره آیه 30  

     سید محمد حسین دریاباری  

این درس ها درتهران هیات مکتب التوحید متوسلین به موسی بن جعفر علیهما السلام گفته شده است تاریخ تدریس  سالهای 1371 و1372 بوده است

نظرات 1 + ارسال نظر
زینب چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 08:49 ب.ظ

:عالیهههههه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد