آوای وشتــــــــــــــــــــــــــــان

سید محمد حسین دریاباری هستم، روزنامه نگار ، نویسنده و مدیرمسئول نشریه گو یه در استان قم .تلفن تماس 09127625987 کانال تلگرام https://t.me/daryabary1339

آوای وشتــــــــــــــــــــــــــــان

سید محمد حسین دریاباری هستم، روزنامه نگار ، نویسنده و مدیرمسئول نشریه گو یه در استان قم .تلفن تماس 09127625987 کانال تلگرام https://t.me/daryabary1339

مراتب و درجات توحید

بسم الله الرحمن الرحیم

درس چهاردهم

مراتب و درجات توحید

در درس گذشته راه های گوناگون خداشناسی و دلائل آن ونیز دلائل متعدد برای وحدانیت و یکتایی خداوند مورد بحث و بررسی قرار گرفت . در درس حاضر نیز مباحث توحید و شرک و اقسام مختلف آن مورد بحث قرار می گیرد . دانشمندان علوم اسلامی بویژه متکلمان درباره توحید و شرک بحث های گسترده و فراوانی کرده اند بحث های دامنه دار آنان که بر پایه بسیاری از اشکالات و شبهات صورت پذیرفت ، موجب گردید تا در ابعاد گوناگون توحید بحث و تبادل نظر نمایند در نتیجه بر اساس مستندات نقلی درباره صفات و ذات خداوند و همچنین بر پایه عقل توحید را به انواع زیر تقسیم کرده اند .  

1- توحید ذاتی  2- توحید صفاتی 3- توحید افعالی4-  توحید در عبادت

امور یاد شده در واقع مراتب و درجات توحید خوانده می شود . برای شرک که در مقابل توحید قرار دارد چنین درجات و مراتبی نیز وجود دارد و با وجود توحید آن نیز قابل تصور است . این مباحث قدم به قدم در درس حاضر مورد تحقیق و مطالعه قرار خواهد گرفت .

1- توحید ذاتی

توحید ذاتی را علماء و دانشمندان کلامی و فلسفی تقریبا بدون اختلاف و مشابه هم معنی کرده اند . در بین آنان کسی برداشت خاصی ندارد تا بتوان آن را اختلاف نظر یا رأی تلقی کرد . مقصود از توحید ذات این است که خداوند موجود یکتایی است که مثل ، مانند و ضدی ندارد . او نه تنها یگانه است بلکه برای ذات او نباید جزئی تصور گردد . و هرگز از چیزی ترکیب نیافته است . ذات پاک او حتی از جزء عقلی هم بدور است . بدین معنی که در تحلیل عقلی هم از دو جزء مرکب نشده است . به یقین فرد موحد جزء خارجی هم برای او تصور نمی کند . بنابراین قدم اول برای شناخت ذات حق پی بردن به غنا و بی نیازی است و بالاخره توحید ذاتی آن است که انسان اذعان و اعتقاد پیدا کند که خداوند اول و آخر و منشاء آفرینندگی است و هم او است که خالق موجودات بوده و هرگز تعدد پذیر نیست . این است معنی توحید ذاتی . هر موحد نه تنها به امور بالا باید یقین پیدا کند بلکه بالاتر از آن مفاهیم یاد شده برای او باید بصورت باور در آید .

2- توحید افعالی

ارباب فن و صاحبان معرفت توحید افعالی را نیز معنی کردند و عقیده دارند که انسان موحد همانطور که به ذات خداوند اعتقاد و باور دارد به همان صورت باید به توحید افعالی نیز عقیده مند باشد تا این بخش از توحید بر اثر پاره ای از باورهای خرافاتی شرک آلود نشود . توحید افعالی یعنی اینکه جهان با همه نظامات و سنن و علت و معلول همگی فعل و کار خداوند بوده و ناشی از اراده و مشیت او است . دخالت دادن مخلوقی از مخلوقات خدای سبحان در کار او اساس و پایه اعتقاد توحید فعلی را سست و منجر به شرک می نماید .

3- توحید صفاتی

مقصود از توحید صفاتی آن است که هر انسان موحد صفات خداوند را عین ذات او بداند بدین معنی که اگر گفته می شود " خدا عالم است " این تصور در او پدید نیاید که ذات خدا جدا و علم او جدااست . بلکه معنی آن این است که خدا عین علم است و همینطور هنگامی که گفته می شود خداوند توانا و زنده است مفهوم جمله مزبور آن است که قدرت و حیات عین ذات او است نه اینکه قدرت و حیات زاید بر ذات او می باشد زیرا چنین اعتقادی این نتیجه را بدست می دهد که خداوند از دو جزء ذات و صفات ترکیب شده باشد و ترکیب هم مستلزم احتیاج است و نیاز هم با خداوندی سازگار نخواهد بود . خداوند اوصاف بیشماری دارد و به صفات کمالیه و جلالیه متصف است فلاسفه بر اساس برهان فلسفی ذات خداوند را عین صفات او می دانند و عقیده دارند اختلاف ذات و صفات موجب محدودیت وجود شده و ترکیب و کثرت در او تصور می گردد بنابراین صفات خداوند عین ذات او است توحید صفاتی مانند توحید ذاتی از اصول معارف اسلامی و از عالیترین اندیشه های بشری است و در شیعه تبلور ویِِژه ای یافته است در نهج البلاغه خطبه اول امام عارفان درباره اهمیت آن سخنان زیبایی ایراد کرده است .

4- توحید در عبادت

هر انسانی که خدارا در ذات ، صفات و افعال یگانه می پندارد در عبادت نیز بی همتا می شمارد . عبادت همان پرستش و کرنش در برابر قدرت لایزال الهی است که انسان تنها در برابر او انجام می دهد و با آن ، همه ی قدرتهارا هیچ می انگارد . پرستش نوعی رابطه و پیوند خالصانه و سپاسگزارانه بشمار می رود که انسان در برابر خدای خویش برقرار می کند . بر اساس نصوص و شواهد نقلی همه ی علماء دینی بر این باورند . که این نوع رابطه را انسان فقط در برابر خدای سبحان برقرار می نماید . زیرا تنها او سزاوار عبادت و پرستش است و هرگز عبادت در برابر غیر او صادق نیست بلکه جایز هم نیست . انسان موحد هیچگاه مخلوقی را در مقام پرستش شریک باری تعالی نمی سازد . زیرا غیر او سزاوار و شایسته پرستش و تعظیم نیستند . اگر خدای ناخواسته چنین اتفاقی برای انسان بیفتد که در گذشته برای  بسیاری از ملل و جوامع رخ داده انسان با آن عمل مشرک به حساب می آید .ارباب معرفت پرستش را به دو نوع تقسیم کردند پرستش قولی وعملی پرستش قولی عبارت  است از یک سلسله ذکرها که در رکوع ، سجود و دیگر مراحل نماز خوانده می شود . یا ذکری که حاجیان در مراسم حج می گویند مانند "لبیک " پرستش عملی ، اعمالی را می گویند که انسان با اعضاء و بخشهای مختلف بدن خویش انجام می دهد . مانند مراحل مختلف نماز ، مراسم حج و سایر عبادت فردی و اجتماعی . در اینجا نکته ای را باید خاطر نشان ساخت و آن اینکه غالبا اعمال و اقوال عبادی توام و همراه یکدیگرند . در این صورت عبادتی محسوب می شوند که شرع ان را فریضه نامیده است . مانند نماز زیرا جدا ساختن اقوال و اعمال از یکدیگر عبادت شرعی بشمار نمی رود . مانند اینکه کسی همواره ذکر رکوع یا سجود را با زبان بخواند به تقدیس و تنزیه پروردگار پرداخته است اما رکوع و سجود نگذارده است یا اینکه کسی همواره رکوع انجام دهد ولی ذکری نخواند عبادتی که در شرع فریضه نامیده شد انجام نداده است . بنابراین می توان گفت عبادت قولی که تنزیه و تقدیس پروردگار است را می توان در همه حال انجام داد.

انسان در اقوال و اعمال عبادی چه حقایقی را ابراز می کند

پرستش چه قولی باشد مانند اذکار وارده در شرع و چه عملی باشد نظیر نماز ، اعمال حج و دیگر برنامه های عبادی ، همگی یک کار معنی دار به شمار می روند . انسان با اقوال و اعمال عابدانه خویش حقایقی را ابراز می نماید و ان اینکه کرنش باید تنها در برابر مبدا هستی بوده و تنها اوست که لایق و سزاوار پرستش است و بس . انسان در عبادت قولی و عملی خود چند چیز را بیان می کند که محققان از جمله استاد مطهری در کتاب "جهان بینی " بدان اشاره کردند بخاطر اهمیت موضوع چکیده ان از نظر خوانندگان می گذرد .

نخست اینکه انسان با اقوال و اعمال خویش به ثناء و ستایش خداوند می پردازد آن هم با اوصافی که مخصوص او است . نظیر صفاتی که مفهومش کمال مطلق ، علم مطلق ، اراده مطلق و قدرت مطلق است . و هر اوصافی که محدود و مشروط است را از او دور دانسته و خدا را منزه از آن می داند .

دوم : اینکه انسان با عبادات تسبیح و تنزیه خداوند نموده و او را از هر گونه نقص و کاستی مبرا می خواند و همواره فناء ناتوانی و ستم و امثال آن را از قدرت کبریایی او نفی می نماید .

سوم : اینکه سپاس و شکر خدا می نماید به عنوان اینکه خدا منشاء اصلی خیر و نعمتها است و همه چیز از آن او است و غیر او همه اسباب وسیله هایی هستند که خود او قرار داده است .

چهارم : اینکه انسان با عبادت ابراز تسلیم محض و اطاعت خالص در برابر او می نماید . و اقرار می نماید که خداوند بدون قید و شرط مطاع است . او شایسته فرمان دادن و انسان لایق فرمانبری است .

پنجم : اینکه انسان در عبادت می گوید خداوند در هیچیک از مسایل یاد شده شریک ندارد . او کمال مطلق است و اینکه همه اطاعتها مانند اطاعت از پیامبر ، امام ، حاکم شرعی ، پدر ، مادر و معلم باید به اطاعت او و رضای او ختم گردد وگرنه اطاعت از انها جایز نیست .

                       سخنی در باره شرک و ابعاد آن

همانطور که توحید از ابعاد مختلفی برخوردار بوده شرک نیز به نوبه خود از درجات و مراتبی برخوردار است . زیرا یگانگی خداوند با برهان فطرت برای بشر ثابت و آشکار است . و اگر احیانا انسان این برهان را به هر دلیلی غیر قابل استفاده ساخت و براهین عقلی هم کافی نبود رو به امور دیگر می آورد . و به یکی از مراتب شرک که بدان اشاره خواهد شد تن در می دهد . از آغاز تاریخ که پیامبران از سوی خداوند به دعوت مردم پرداختند همواره به نوعی با شرک مواجه و روبرو بودند . واژه "شرک " می فهماند که مشرکان همه چیز را از بت ها درخواست نمی کردند بلکه انها را وسیله می پنداشتند نزد خداوند یگانه . یگانگی خداوند اصل مسلمی بود حتی نزد بت پرستان و مشرکان اینان خدایان و بت ها را در برابر خداوند با موجودیت مستقل که دارای اوصاف خدای بزرگ باشد مطرح نمی کنند بعنوان نمونه وقتی که " اوس بن حجر" سوگند یاد می کند ، متن سوگند او چنین است . " سوگند به لات و عزی و به کسی که به دین آنها گرویده است و قسم به خدایی که قطعا از آنها با عظمت تر است در میان بت پرستان و مشرکان نمونه هایی از این قبیل فراوان است ولی بیان آنها در این رساله مختصر نمی گنجد علماء و اندیشمندان با بررسی واژه شرک و ابعاد آن شرک را به مراتب زیر تقسیم و دسته بندی کردند .

الف : شرک ذاتی  ب: شرک در خالقیت  ج : شرک صفاتی  ح : شرک در پرستش.

الف : شرک ذاتی

وقتی که انسان تاریخ ادیان را مطالعه می کند و به عقاید و اندیشه های ملل و جوامع گذشته آشنا می شود در می یابد که علل و عوامل زیادی در تغییر اندیشه و پندار بشر تاثیر گذارده است . برخی از ملل و جوامع بشری یگانه پرستی را رها کرده و به دو گانه پرستی "ثنویت " و سه مبدی "تثلیث" اعتقاد داشته و اکنون هم دارند و جهان را چند کانونی و چند پایه ای می پنداشتند اکنون بحث درباره این موضوع نیست که ریشه پیدایش این اعتقادات بخاطر چه بوده است ؟ زیرا ممکن است مسایل اقتصادی و شرایط ناشی از آن یا بدلیل عدم آگاهی مواجه با خرافات شدن ، این اعتقادات و تفکر برای مردم پیدا شده باشد . بلکه موضوع مورد بحث این است که اعتقاد به چند مبدئی به هر دلیلی که انسان و جوامع بشری بدان گرایش یابد شرک در ذات محسوب می شود . و نقطه مقابل آن توحید ذاتی است که شرح آن از نظر خوانندگان گذشت . قرآن برای انواع شرک و بی پایه بودن این اعتقاد برهان اقامه می کند و این برهان را فلاسفه به برهان "تمانع " تعبیر کردند که بحث آن نیز در درس سیزدهم گذشت . بهر تقدیر اعتقاد به شرک و هر نوع از آن موجب خروج از اهل توحید و از حوزه اسلام است و اسلام شرک ذاتی را به هر شکلی که باشد مطرود و مردود می داند .

ب: شرک در خالقیت

یکی از مواردی که علماء علم کلام بدان توجه زیاد کردند و درباره آن بحث نمودند " شرک در خالقیت است " . زیرا در میان بشر ملل و جوامعی بودند که خدا را بی مثل و مانند می دانسته و می دانند و او را به عنوان یگانه اصل می شمارند اما تعدادی از مخلوقات او را با وی در خالقیت شریک می پندارند و عقیده دارند خداوند مسوول خلقت شرور نیست و شرها آفریده بعضی از مخلوقات او است . این نوع شرک را صاحبان فن و ارباب نظر شرک در خالقیت و فاعلیت تقلی می نمایند . این نوع شرک نقطه مقابل توحید افعالی است . اسلام اینگونه شرک را نیز غیر قابل گذشت می داند عده ای از علماء عقیده دارند شرک در خالقیت برای خود درجاتی دارد که به خفی و جلی نام می برند . بدون شک شرک در خالقیت و آن هم از نوع خفی موجب خروج کامل از جرگه اهل توحید و حوزه اسلام نیست .

ج : شرک صفاتی

موضوع شرک در صفات از مسایل بسیار دقیقی است . این موضوع در میان عامه مردم چندان مطرح نشده است . شرک در اوصاف خداوند و طرح شبه و اشکال در آن مخصوص برخی از اندیشمندان است. اشاعره از متکلمن اسلامی دچار این شرک گردیدند . این نوع شرک نیز شرک خفی است و موجب خروج از حوزه اسلام نیست . از جمله مساله عدل الهی و اینکه آیا اعمال انسان همه اش در اختیار خدا است یا انسان ؟ این پرسش ها و هر چه که نظیر آن است در مبحث عدل روشن خواهد شد

ح : شرک در پرستش

بسیاری از ملتها در تاریخ بچشم می خورند که در مرحله پرستش . چوب،سنگ،فلز،حیوان،ستاره،دریا و درخت را پرستش کردند این نوع از شرک فراوان بوده است و اکنون نیز در گوشه و کنار جهان یافت می شود . شرک یاد شده را شرک در عبادت می نامند که در مقابل توحید در عبادت قرار دارد .

دانشمندان عقیده دارند شرک عملی هم برای خود مراتبی دارد بالاترین آن موجب خروج از حوزه اسلام است که اصطلاحا آن را شرک جلی می گویند ولی شرک خفی اعمال انسان را ناسالم می گذارد اسلام برای آسیب پذیر نشدن توحید عملی با تمام انواع شرک خفی مبارزه کرده است . در اسلام کمترین شرک این است که انسان کمی از ظلم را دوست داشته باشد و از انجام آن خشنود باشد و کمی از عدل را دشمن بپندارد . اسلام هواپرستی ، مقام پرستی و جاه پرستی رااز این دست  می شمارد . بنا به گفته مولوی اعمال انسان هنگامی مورد قبول خداوند است که اعمال به سلامت به درگاه باری تعالی برسد .

شرط من جاءبالحسن نی کردن است       بل حسن را سوی یزدان بردن است

بنابراین نگاه دارای اعمال از امواج و طوفان ریا مهمتر از اصل انجام آن است .

                                                 سید محمد حسین دریاباری  

این درس ها درتهران هیات مکتب التوحید متوسلین به موسی بن جعفر علیهما السلام گفته شده است تاریخ تدریس  سالهای 1371 و1372 بوده است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد